سهروردی، یحیی بن حبش: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
شهید اشراق | شهید اشراق | ||
Yahya ibn Habash Suhrawardi | |||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
| data-type="authorfatherName" |حبش | | data-type="authorfatherName" |حبش بن امیرک | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
خط ۲۸: | خط ۳۰: | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
| data-type="authorDeathDate" | | | data-type="authorDeathDate" |587ق، حلب | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۳۶: | خط ۳۸: | ||
| data-type="authorWritings" |[[حکمة الإشراق]] | | data-type="authorWritings" |[[حکمة الإشراق]] | ||
[[ | [[مجموعه مصنفات شیخ اشراق]] | ||
[[فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق شهابالدین سهروردى]] | [[فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق شهابالدین سهروردى]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۶: | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| data-type="authorCode" | | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00714AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{اشتباه نشود|سهروردی، عمر بن محمد}} | {{اشتباه نشود|سهروردی، عمر بن محمد}} | ||
{{اشتباه نشود|سهروردی، عبدالقاهر بن عبدالله}} | |||
{{کاربردهای دیگر|شهابالدين سهروردى (ابهامزدایی)}} | |||
{{کاربردهای دیگر|سهروردی (ابهامزدایی)}} | |||
'''شهابالدين يحيى بن حبش سهروردى''' (549-587ق)، معروف به شهابالدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید، فیلسوف، اصولی، فقیه، و از برجستهترين چهرههاى حكمت اسلامى و فرهنگ ايرانزمين، اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده استان زنجان، مهمترین اثر فلسفی او [[حکمة الإشراق]] است. | |||
== ولادت == | |||
وى در سال 549ق، در قريهى سهرورد زنجان ديده به جهان گشود. | |||
== تحصیلات == | |||
در مراغه نزد مجدالدين جيلى به تحصيل پرداخت و اصول فقه را آموخت. در همين شهر و در محضر همين استاد، با [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] همدرس بود. | |||
وى براى تكميل تحصيلات و معلومات خود از مراغه، راهى اصفهان شد و در اين شهر با افكار و آراى [[ | وى براى تكميل تحصيلات و معلومات خود از مراغه، راهى اصفهان شد و در اين شهر با افكار و آراى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] ([[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]) كه در آن زمان در كمال شهرت بود، آشنايى كامل يافت. | ||
وى در بيان مسائل، بىباك بود و صراحت لهجه او گاهى به فاش شدن اسرار سير و سلوك و رموز عرفان منجر مىشد. سرانجام، فقهاى قشرى عامه كه تنها به ظواهر شريعت توجه داشتند، عليه او شوريدند و سخنانش را خلاف اصول دين پنداشتند؛ تا جايى كه «ملك ظاهر» را به قتل او تشويق كردند. ملك كه در باطن به شيخ ارادت مىورزيد، به خواسته فقها وقعى ننهاد و از قتل او ابا كرد. فقها هم بيكار ننشستند و شكوائيهها نزد «صلاحالدين ايوبى» فرستادند و انجام اين كار را از او خواستند. | وى در بيان مسائل، بىباك بود و صراحت لهجه او گاهى به فاش شدن اسرار سير و سلوك و رموز عرفان منجر مىشد. سرانجام، فقهاى قشرى عامه كه تنها به ظواهر شريعت توجه داشتند، عليه او شوريدند و سخنانش را خلاف اصول دين پنداشتند؛ تا جايى كه «ملك ظاهر» را به قتل او تشويق كردند. ملك كه در باطن به شيخ ارادت مىورزيد، به خواسته فقها وقعى ننهاد و از قتل او ابا كرد. فقها هم بيكار ننشستند و شكوائيهها نزد «صلاحالدين ايوبى» فرستادند و انجام اين كار را از او خواستند. | ||
خط ۶۴: | خط ۷۱: | ||
فقط شاگرد و مريد او، شمسالدين شهرزورى است كه در «نزهة الارواح و روضة الافراح»، فصل مفصل و بسيار مهمى را درباره استاد خود نگاشته است، اما حتى اين شرح كه خواننده را با بسيارى از خصوصيات اخلاقى و فكرى وى آشنا مىسازد، درباره چگونگى تحولات دوره آخر حيات او مطالب كافى در دسترس قرار نمىدهد؛ فقط خواننده را با نابغهاى بزرگ آشنا مىسازد كه به علت حدت ذهن توأم با نوعى گستاخى و بىسياستى، دائما با علماى زمان خود در ستيز و مجادله بود و سرانجام، بهنحوى كه آشكار نيست، قربانى اين امر شد. | فقط شاگرد و مريد او، شمسالدين شهرزورى است كه در «نزهة الارواح و روضة الافراح»، فصل مفصل و بسيار مهمى را درباره استاد خود نگاشته است، اما حتى اين شرح كه خواننده را با بسيارى از خصوصيات اخلاقى و فكرى وى آشنا مىسازد، درباره چگونگى تحولات دوره آخر حيات او مطالب كافى در دسترس قرار نمىدهد؛ فقط خواننده را با نابغهاى بزرگ آشنا مىسازد كه به علت حدت ذهن توأم با نوعى گستاخى و بىسياستى، دائما با علماى زمان خود در ستيز و مجادله بود و سرانجام، بهنحوى كه آشكار نيست، قربانى اين امر شد. | ||
== وفات == | |||
سرانجام به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند، و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، به صلاحالدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند. | |||
به همین دلیل سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همانجا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب میباشد. | |||
چگونگى قتل و يا وفات وى، درخور تحقيق دقيقترى است، نه فقط براى روشن كردن جريانات حيات او، بلكه چون چگونگى اين واقعه و علل آن، با تحولات بعدى عالم اسلامى و سير حكمت اسلامى، توأم است و كليدى است براى فهم اين مطلب. | چگونگى قتل و يا وفات وى، درخور تحقيق دقيقترى است، نه فقط براى روشن كردن جريانات حيات او، بلكه چون چگونگى اين واقعه و علل آن، با تحولات بعدى عالم اسلامى و سير حكمت اسلامى، توأم است و كليدى است براى فهم اين مطلب. | ||
گرچه، وى در حلب وفات يافت، نام او در آن ديار، بهكلى فراموش شد؛ بهطورىكه قبر او امروز در پاسگاهى قرار گرفته و فقط عده قليلى از دانشمندان، از وجود آن خبر دارند؛ درحالىكه همين حكيم، بهزودى نفوذ فراوانى در ايران از خود به جا گذاشت و از مهمترين عوامل حيات فكرى بعدى ايران و عالم تشيع به شمار مىآيد. | گرچه، وى در حلب وفات يافت، نام او در آن ديار، بهكلى فراموش شد؛ بهطورىكه قبر او امروز در پاسگاهى قرار گرفته و فقط عده قليلى از دانشمندان، از وجود آن خبر دارند؛ درحالىكه همين حكيم، بهزودى نفوذ فراوانى در ايران از خود به جا گذاشت و از مهمترين عوامل حيات فكرى بعدى ايران و عالم تشيع به شمار مىآيد. | ||
== آثار سهروردى == | == آثار سهروردى == | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۸: | ||
#الواردات و التقديسات كه دعاها و مناجاتنامههايى به زبان عربى است. | #الواردات و التقديسات كه دعاها و مناجاتنامههايى به زبان عربى است. | ||
== وابستهها == | {{الگو:فیلسوفان شیعه}} | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[الغربة الغربية]] | |||
[[حکمة الإشراق]] | [[حکمة الإشراق]] | ||
[[ | [[كتاب حكمة الاشراق «نص مشكل»]] | ||
[[مجموعه مصنفات شیخ اشراق]] | |||
[[الحکمة الإشراقیة (مجموعه مصنفات شهابالدین یحیی السهروردی)]] | |||
[[فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق شهابالدین سهروردى]] | [[فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق شهابالدین سهروردى]] | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۲۸: | ||
[[انواریه]] | [[انواریه]] | ||
[[نوریه]] | |||
[[هياكل النور (متن عربی، ترجمه کهن فارسی، شرح فارسی از عهد آل مظفر)]] | |||
[[هیاکل النور با ترجمه]] | [[هیاکل النور با ترجمه]] | ||
[[نهاية الظهور (شرح فارسی رساله هياكل النور سهروردی)]] | |||
[[مونس العشاق]] | |||
[[ثلاث رسائل]] | [[ثلاث رسائل]] | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۴۶: | ||
[[المشارع و المطارحات]] | [[المشارع و المطارحات]] | ||
[[المشارع و المطارحات (ترجمه طاهری)]] | |||
[[الرسائل الصوفية]] | [[الرسائل الصوفية]] | ||
[[ | [[قصههای شيخ اشراق]] | ||
[[رسالة أصوات أجنحة جبريل للسهروردي مع شرح لها]] | [[رسالة أصوات أجنحة جبريل للسهروردي مع شرح لها]] | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۵۷: | ||
[[ألتلويحات اللوحية و العرشية]] | [[ألتلويحات اللوحية و العرشية]] | ||
[[حی بن یقظان]] | [[شرح التلويحات اللوحية و العرشية]] | ||
[[حي بن یقظان]] | |||
[[حی بن یقظان]] | |||
[[ديوان شيخ الإشراق ويليه هياکل النور]] | [[ديوان شيخ الإشراق ويليه هياکل النور]] | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۷۰: | ||
[[خواطر نفسانی (تصحیح پنج رساله در خواطر)]] | [[خواطر نفسانی (تصحیح پنج رساله در خواطر)]] | ||
[[حکمت اشراق]] | |||
[[سهروردی دانای حکمت باستان]] | |||
[[سهروردی مفسر آیات نور]] | |||
[[هشت رسالهی سهروردی]] | |||
[[تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:فیلسوفان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۵
نام | سهروردی، یحیی بن حبش |
---|---|
نامهای دیگر | سهروردی، شهابالدین
شهابالدین سهروردی شهاب مقتول شیخ اشراق شیخ مقتول شهید اشراق Yahya ibn Habash Suhrawardi |
نام پدر | حبش بن امیرک |
متولد | 549ق |
محل تولد | سهرورد زنجان |
رحلت | 587ق، حلب |
اساتید | مجدالدين جيلى |
برخی آثار | حکمة الإشراق |
کد مؤلف | AUTHORCODE00714AUTHORCODE |
شهابالدين يحيى بن حبش سهروردى (549-587ق)، معروف به شهابالدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید، فیلسوف، اصولی، فقیه، و از برجستهترين چهرههاى حكمت اسلامى و فرهنگ ايرانزمين، اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده استان زنجان، مهمترین اثر فلسفی او حکمة الإشراق است.
ولادت
وى در سال 549ق، در قريهى سهرورد زنجان ديده به جهان گشود.
تحصیلات
در مراغه نزد مجدالدين جيلى به تحصيل پرداخت و اصول فقه را آموخت. در همين شهر و در محضر همين استاد، با فخر رازى همدرس بود.
وى براى تكميل تحصيلات و معلومات خود از مراغه، راهى اصفهان شد و در اين شهر با افكار و آراى شيخ الرئيس (ابن سينا) كه در آن زمان در كمال شهرت بود، آشنايى كامل يافت.
وى در بيان مسائل، بىباك بود و صراحت لهجه او گاهى به فاش شدن اسرار سير و سلوك و رموز عرفان منجر مىشد. سرانجام، فقهاى قشرى عامه كه تنها به ظواهر شريعت توجه داشتند، عليه او شوريدند و سخنانش را خلاف اصول دين پنداشتند؛ تا جايى كه «ملك ظاهر» را به قتل او تشويق كردند. ملك كه در باطن به شيخ ارادت مىورزيد، به خواسته فقها وقعى ننهاد و از قتل او ابا كرد. فقها هم بيكار ننشستند و شكوائيهها نزد «صلاحالدين ايوبى» فرستادند و انجام اين كار را از او خواستند.
صلاحالدين، به ملك ظاهر نامهاى نوشت و به بهانه برخى ملاحظات سياسى، دستور قتل او را داد. فقها هم به اصرار خود ادامه دادند؛ تا سرانجام، ملك ظاهر، برخلاف ميل باطنى خود، وى را در حلب زندانى كرد. ايشان در زندان در سن 36 يا 38 سالگى، در سال 587، بهنحو مرموزى بدرود حيات گفت.
اكثر تذكرهنويسان اسلامى، توجه زيادى به دقايق حيات وى نداشته و حتى برخى او را با اعضاى خانواده معروف سهروردى كه از بزرگان عرفان و تصوف بودهاند، اشتباه كردهاند.
فقط شاگرد و مريد او، شمسالدين شهرزورى است كه در «نزهة الارواح و روضة الافراح»، فصل مفصل و بسيار مهمى را درباره استاد خود نگاشته است، اما حتى اين شرح كه خواننده را با بسيارى از خصوصيات اخلاقى و فكرى وى آشنا مىسازد، درباره چگونگى تحولات دوره آخر حيات او مطالب كافى در دسترس قرار نمىدهد؛ فقط خواننده را با نابغهاى بزرگ آشنا مىسازد كه به علت حدت ذهن توأم با نوعى گستاخى و بىسياستى، دائما با علماى زمان خود در ستيز و مجادله بود و سرانجام، بهنحوى كه آشكار نيست، قربانى اين امر شد.
وفات
سرانجام به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند، و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، به صلاحالدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند.
به همین دلیل سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همانجا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب میباشد.
چگونگى قتل و يا وفات وى، درخور تحقيق دقيقترى است، نه فقط براى روشن كردن جريانات حيات او، بلكه چون چگونگى اين واقعه و علل آن، با تحولات بعدى عالم اسلامى و سير حكمت اسلامى، توأم است و كليدى است براى فهم اين مطلب.
گرچه، وى در حلب وفات يافت، نام او در آن ديار، بهكلى فراموش شد؛ بهطورىكه قبر او امروز در پاسگاهى قرار گرفته و فقط عده قليلى از دانشمندان، از وجود آن خبر دارند؛ درحالىكه همين حكيم، بهزودى نفوذ فراوانى در ايران از خود به جا گذاشت و از مهمترين عوامل حيات فكرى بعدى ايران و عالم تشيع به شمار مىآيد.
آثار سهروردى
الف) كتابهاى صرفا فلسفى كه به زبان عربى نوشته شده است:
- حكمة الإشراق؛
- تلويحات؛
- مقاومات؛
- مطارحات.
ب) رسالههاى عرفانى كه به زبان پارسى و عربى تأليف شده است:
- عقل سرخ؛
- آواز پر جبرئيل؛
- لغت موران؛
- صفير سيمرغ؛
- هياكل النور؛
- الواح عمادى؛
- كلمة التصوف؛
- پرتونامه.
ج) ترجمهها و شروحى كه وى بر كتب پيشينيان خود، قرآن مجيد و احاديث تحرير كرده است:
- ترجمه فارسى رسالة الطير ابن سينا؛
- شرحى بر اشارات و تنبيهات؛
- تفاسيرى بر چند سوره قرآن و برخى احاديث؛
- الواردات و التقديسات كه دعاها و مناجاتنامههايى به زبان عربى است.
وابستهها
الحکمة الإشراقیة (مجموعه مصنفات شهابالدین یحیی السهروردی)
فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق شهابالدین سهروردى
هياكل النور (متن عربی، ترجمه کهن فارسی، شرح فارسی از عهد آل مظفر)
نهاية الظهور (شرح فارسی رساله هياكل النور سهروردی)
المشارع و المطارحات (ترجمه طاهری)
رسالة أصوات أجنحة جبريل للسهروردي مع شرح لها
شرح التلويحات اللوحية و العرشية
ديوان شيخ الإشراق ويليه هياکل النور