حی بن یقظان
حی بن یقظان | |
---|---|
پدیدآوران | ابن سینا، حسین بن عبدالله (نويسنده)
ابن طفیل، محمد بن عبدالملک (نویسنده) سهروردی، یحیی بن حبش (نویسنده) امین، احمد (محقق) عزب، محمد زینهم محمد (مصحح) عطار، سلیمان (مقدمهنويس) |
ناشر | دار المعارف |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 2008م |
چاپ | 4 |
شابک | 978-977-02-7249-3 |
موضوع | داستانهای عرفانی - قرن 6ق. - فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /آ2ج9 455 BBR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حي بن يقظان لابن سينا و ابن طفيل و السهروردي، اثر احمد امین، مقایسهای است میان «حي بن يقظان» به روایت ابن سینا (370- 428ق) و ابن طفیل (متوفای 581ق) و «الغربة الغربية» شهابالدین سهروردی (549-587ق) که با مقدمه سلیمان عطار و وضع فهارس محمد زینهم محمد عزب، منتشر شده است.
ازآنجاییکه احمد امین این سه داستان، یعنی «حي بن يقظان» ابن سینا، «حي بن يقظان» ابن طفیل و قصه «الغربة الغربية» سهروردی را در این کتاب، به نام «حي بن يقظان» مورد بحث و مقایسه قرار داده، برخی از نویسندگان گمان کردهاند که نام اثر سهروردی هم «حي بن يقظان» است[۱].
فروزانفر در ترجمهای که از «حي بن يقظان» ابن طفیل دارد و دو قصه «حي بن يقظان» و «الغربة الغربية» سهروردی را نیز بدان ضمیمه نموده، اثر ابن سینا و سهروردی را لغزی (معمایی) شمرده و چنین گفته است: «حقیقت مطلب آنکه ابن سینا و سهروردی لغزی به نام حي بن يقظان و کنایت از عقل فعال یا روح قدسی ترتیب دادهاند که اگر برای آن اهمیتی تصور شود، از جنبه ادبی آن است، نه از جهت آنکه مطلب تازهای از مطالعه آن به دست توان آورد». اما نظر نویسنده و محقق کتاب حاضر، با نظر فروزانفر، تفاوت اساسی دارد. او معتقد است ابن سینا «حي بن يقظان» را عقل متفلسف قرار داده است و ابن طفیل او را انسان عاقل و متصوف و سهروردی او را انسان متصوف که به سبب تصوف، به حد اعلای معرفت میرسد. پس انسان ابن طفیل از آنچه ابن سینا رسیده است، برتر میرود و انسان سهروردی از آنچه انسان ابن طفیل رسیده است. بنابراین ظاهرا نظر نویسنده اثر حاضر، مبنی بر اینکه اثر ابن سینا و سهروردی فقط یک لغز یا معما نبوده و بلکه اثری است سمبلیک که نویسندگان آن، این اثر را برای تقریب به ذهن سالکان در پیمودن راه فلسفه و عرفان و اغراضی بس مهم نگاشتهاند، قوت بیشتری دارد[۲].
آنچه باعث اهمیت کتاب میشود، این است که با مطالعه آن میتوان دریافت که آراء نویسنده آن، در آثار نویسندگان ایرانی بیتأثیر نبوده است و میتوان رد پای آراء او را در آثار و گفتار ایشان، پی گرفت[۳].
پانویس
منابع مقاله