رسالة أصوات أجنحة جبريل للسهروردي مع شرح لها
رسالة أصوات أجنحة جبريل للسهروردي مع شرح لها | |
---|---|
پدیدآوران | سهروردی، یحیی بن حبش (نویسنده)
کربن، هانری (محقق) کراوس، پل (محقق) بدوی، عبدالرحمن (مترجم و مقدمهنويس) |
عنوانهای دیگر | للسهروردي مع شرح لها |
ناشر | دار بيبليون |
مکان نشر | فرانسه - پاريس |
سال نشر | 2010م |
چاپ | 1 |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 737 ۱۳۸۹ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رسالة أصوات أجنحة جبريل للسهروردي مع شرح لها، ترجمه عربی «آواز پر جبرئیل» رساله فارسی شهابالدین سهروردی (متوفی 587ق)، به قلم عبدالرحمن بدوی است. تحقیق کتاب توسط هانری کربن و پول کراوس انجام شده است.
ساختار
کتاب به ترتیب مشتمل بر این مطالب است: 1. مقدمهای در شرح حال هانری کربن و کراوس؛ 2. مقدمه هانری کربن با عنوان سهروردی و فلسفه نور در پنج بخش؛ 3. مقدمه کراوس در سه بخش؛ 4. معرفی و متن رساله.
سهروردى در «آواز پر جبرئیل» عناصر بنیادى معرفتشناسى خود را از دیدگاه حکمت الهى بحث مىکند. او در این رساله از نمادهاى سنتى عرفان و شمارى از نمادهاى دیگر که منحصر به خود اوست و نمىتوان آنها را در ادبیات صوفیانه قدیم فارسى یافت، بیشترین بهره را مىبرد.[۱]
گزارش محتوا
این اثر بسیار رمزى درباره طالب حقیقتى است که به خانقاهى دو در مىرود که یکى از درها رو به شهر و دیگرى رو به صحرا دارد. طالب حقیقت که به صحرا رفته، دو پیر روحانى را ملاقات مىکند و در باب معمارى خلقت، مقامات طریقت و خطرات آن پرسشهایى از آنها مىکند. گفتگویى که در پى این پرسشها مىآید، عناصر اساسى تعالیم اشراقى و آداب ورود به طریقت را که براى درک اسرار قرآنى لازم است، روشن مىکند[۲]
نام این رساله، آواز پر جبرئیل، خود نشاندهنده رمزی بودن آن است و از نامش نفحات روحانی به مشام میرسد. بسیاری از اصطلاحات آن، معماگونه و رمزی است و در اغلب موارد، تشبیهات و استعاراتی به کار برده که مشبهبه آن پیچیده و مبهم است و همین امر موجب دشواری فهم آن گردیده است. اگرچه بخشی از مطالب رساله و بهخصوص «کلمه»، خالی از بیان مستقیم نیست، ولی رساله از رسائل تمثیلی و غیر مستقیم شیخ محسوب میشود. رموزات این رساله از نمادهای سنّتی عرفان و تعدادی هم از نمادهای مخصوص به خود اوست که نمیتوانیم آنها را در ادبیات صوفیانه قدیم بیابیم[۳]
سهروردی انگیزه نگارش اثر را خود در ابتدای رساله، پاسخگویی به منکرین عرفان و عرفا دانسته، چنین مینویسد: «در این یک دو روز، از کسانى که رمد تعصب، نقص بصر و بصیرت ایشان شده است، یکى از براى کبر منصب سادات و ائمه طریقت، از سر قصور در مشایخ سؤالف بیهدهاى میگفت و در اثنای آن از بهر تقریر تشدید انکارى را بر مصطلحات متأخران استهزا میکرد، تا تمادى او در آن بهجایى رسید که حکایت ایراد کرد از خواجه ابوعلى فارمدى(رحمةاللّهعليه) که او را پرسیدند که چون است که کبودپوشان، بعضى اصوات را آواز پر جبرئیل میخواندند؟ گفت: بدان که بیشتر چیزها که حواس تو مشاهده آن مىکند همه از آواز پر جبرئیل است و سائل را گفت: از جمله آوازهاى پر جبرئیل یکى تویى. این منکر مدعى، تعصب بىفایده میکرد که چه معنى این کلمه را فرض توان کرد الا هذیانات مزخرف؟ چون تجاسر او بدینجا رسید راستى را من نیز از سر حدت، زجر او را متشمر گشتم و دامن مبادلات با دوش انداختم و آستین تحمل باز نوردیدم و بر سر زانوى فطنت بنشستم و از طریق شتم کردن و عامى خواندن درآمدم و گفتم: اینک من در شرح آواز پر جبرئیل به عزمى درست و رأیى صائب شروع کردم، تو اگر مردى و هنر مردان دارى فهم کن و این جزو را «آواز پر جبرئیل» نام کردم»[۴]
متن رساله پس از مقدمهای کوتاه بهصورت حکایت از زبان اول شخص نقل میشود. حکایت به دو بخش تقسیم شده است: بخش اول درباره طالب حقیقتی (شیخ اشراق) است که به خانقاهی میرود که دارای دو در است: یکی از درها به شهر و دیگری به صحرا. طالب حقیقت به صحرا میرود؛ در بین راه به ده تن مردان کارآزموده برمیخورد که هیبت و ابهت آنها وی را مرعوب میکند. قهرمان داستان از حکیمی که پیامبر دورن او فرشته راهنمای او در راه رسیدن به حقیقت است، میپرسد که منزل او کجاست و به پرسیدن از وی در باب معمای خلقت، مقامات طریقت، ساختمان افلاک، عالم مجردات و خطرات آن میپردازد. گفتگویی که به دنبال آن پرسشها میآید، عناصر اساسی تعالیم اشراقی و آداب ورود به طریقت را که برای درک اسرار قرآنی لازم است، روشن میکند.
در بخش دوم این داستان، شاگرد (قهرمان داستان) از استاد میخواهد که اسم اعظم را به او بیاموزد. حکیم موافقت میکند و نخست پیر «هجایی بس عجب» یا بنا به قول سید حسین نصر «اسرار علم جفر» را به او میآموزد که علم باطنی به معانی حروف و کلمات از طریق رمز و تمثیل عددی آنهاست. سپس میگوید: خدا کلماتی مانند فرشتگان را آفرید و کلمه اعلی را آفرید که بسیار برتر از فرشتگان است؛ همانطور که نور خورشید از ستارگان برتر است. انسان نیز خود کلمهای از خداوند و آوازی از جبرئیل است. بالهای جبرئیل بر فراز آسمانها و زمین گسترده است. این جهان سایهها یا مغرب، چیزی جز سایه بال چپ جبرئیل نیست؛ همانگونه که جهان انوار ملکوتی یا مشرق، انعکاسی از بال راست اوست. به این ترتیب، همه موجودات این جهان از آواز پر جبرئیل به وجود آمده است. با کلمه و با آواز پر این فرشته مقرب است که انسان پیدا شده و با کلمه - یعنی با اسم الهی - است که وی کمال مییابد و به حالت اصلی و اصل خویش میرسد[۵]
در انتهای کتاب مقالات کوتاهی به قلم سید حسین نصر در معرفی سهروردی، معنای اشراق، حکمت اشراق، اهمیت قصههای رمزی، سهروردی و اشراقیون ارائه شده است.[۶]
وضعیت کتاب
این رساله یک بار توسط هانری کربن و پاول کراوس با ترجمه فرانسوی و حاشیه چاپ شده و بار دیگر توسط مرحوم دکتر مهدی بیانی به طبع رسیده است.
ارجاعات و توضیحات فراوانی در پاورقیهای کتاب و فهرست مطالب در انتهای آن ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- مرادخانی، زهرا، «معرفی تحلیلی یک مقاله، یک کتاب: نگاهی به آثار شیخ اشراق»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه فلسفه، شهریور 1388، شماره 24، صفحه 39 تا 54.
- مهربان، صدیقه، «آواز پر جبرئیل و لغت موران؛ بررسی دو رساله آواز پر جبرئیل و لغت موران شیخ اشراق»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه ادبیات، شهریور 1389، شماره 155، صفحه 12 تا 19.
- سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، چاپ دوم، 1372.