ترجمه قرآن (الهی قمشه‌ای)

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    ترجمه قرآن (الهی قمشه‌ای)
    ترجمه قرآن (الهی قمشه‌ای)
    پدیدآورانالهی قمشه‌ای، مهدی (نویسنده)
    ناشرفاطمه الزهراء
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1380 ش
    چاپ2
    موضوعقرآن - ترجمه‌ها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏59‎‏/‎‏66‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏7‎‏ ‎‏1380
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ترجمه قرآن (الهى قمشه‌اى)، از جمله ترجمه‌هاى فارسى معاصر به قلم ميرزا مهدى الهى قمشه‌اى است كه تا مدت‌ها گوى سبقت را از ديگر ترجمه‌ها ربوده بود.[۱]دو ترجمه قمشه‌اى و عبدالحسين آيتى آغازگر عصر ترجمه روان و نسبتا آزاد قرآن كريم به فارسى بوده‌اند.[۲]الهى قمشه‌اى در تأسيس شيوه ترجمه امروزين و راحت و روان قرآن كريم (به نثر معيار و معاصر و روز) سهمى فراموش‌نشدنى دارد.[۳]

    استادولى در مقاله‌اى برخى از ويژگى‌هاى اين ترجمه را برشمرده است. وى ابتدا به سه ويژگى مثبت اين ترجمه اشاره مى‌كند:

    1. اخلاص و صفاى باطن مترجم كه بى‌شك در عبارات اين ترجمه تأثير نهاده و نورانيت خاصى بدان بخشيده و خواننده را در مواردى تحت تأثير قرار مى‌دهد؛
    2. قلم روان و انشاى سليس مترجم كه فهم عبارات آن را آسان كرده است؛
    3. همان‌گونه‌كه از نامش پيداست داراى خلاصة التفسير است و توضيحات كوتاه ميان پرانتزى مفيدى دارد كه فهم آيه را روشن مى‌سازد.

    وى سپس تأكيد مى‌كند كه ويژگى‌هاى منفى اين ترجمه نيز اندك نيست. از جمله اين ويژگى‌هاست: بى‌دقتى و سرسرى كار كردن، ضعف ادبى، آميختگى متن و شرح، نقل به معنى، افتادگى‌ها، نقص ويرايش، اجمال و تفصيل‌ها.[۴]

    بهاءالدين خرمشاهى از جمله افرادى است كه بر ترجمه قمشه‌اى نقد نوشته است. وى در ابتداى مقاله‌اش مى‌نويسد: «نگارنده اين سطور، سى سال مى‌گذرد كه با اين ترجمه انس دارد و تا چندى پيش، نسبت به آن ترجمه، مانند اكثر اهل كتاب، حسن ظنى داشت؛ تا اينكه به دليل اشتغال به ترجمه قرآن كريم، ترجمه‌هاى قديم و جديد را به‌دقت بررسى و با متن مقدس قرآن مقابله كرد. شايد براى اهل نظر و قرآن‌پژوهان تعجب‌آور باشد كه عرض كنم، ترجمه مرحوم قمشه‌اى در عين آنكه مقبول‌ترين ترجمه قرآن در عصر جديد بوده است، چه‌بسا پراشتباه‌ترين ترجمه هم بوده است». وى مطرح كردن سهوالقلم‌ها و اشتباهات و اغلاط اين ترجمه را به قصد پيرايش و ويرايش آن، از نظر دينى و علمى بر ذمه خود فرض دانسته و در چند ماه بررسى نقادانه اين ترجمه حدود دويست صفحه يادداشت تهيه كرده است.[۵]

    وى پس از بررسى 20 مورد از ترجمه‌ها چنين مى‌نويسد: «گفتنى است كه موارد درست و بى‌اشكال، در ترجمه مورد بحث بسيار است و اگر از افزوده‌هاى تفسيرى صرف نظر كنيم، نثر ترجمه در غالب موارد دلنشين و مفهوم است. شايد خوب باشد كه چند كلمه‌اى درباره اين افزوده‌هاى تفسيرى بگويم. اين افزوده‌ها در ترجمه مرحوم قمشه‌اى نه جزو ترجمه محسوب مى‌گردد، نه تفسير به معناى عادى و عرفى آن است؛ زيرا به‌صورت مزجى است و خواننده بايد بسيار فحل و فارس در ادبيت و عربیت باشد تا با مقابله دقيق و مداوم در هر آيه‌اى و بلكه در هر جمله‌اى بتواند آنچه را قرآنى است، از آنچه توضيحى و تفسيرى و افزوده مترجم محترم است، بازشناسد و فرق بگذارد. بلى، اگر مترجم دانشور مى‌توانستند افزون‌هاى خود را در داخل قلاب يا پرانتز بياورند، كارى بود كارستان، ولى چنين كارى نكرده‌اند و اين ترجمه زير بار اين عيب و ايراد نمى‌تواند كمر راست كند».[۶]

    در انتها چنان‌كه خرمشاهى مى‌نويسد: مترجم از اصول علمى و نظرى ترجمه چندان كه بايد و شايد (در مقايسه با كسانى چون شادروان پاينده يا آقاى عبدالمحمد آیتی يا ديگران كه مترجمان حرفه‌اى و پركار بوده‌اند) باخبر نبوده است؛ چنان‌كه ما فقط به سه مورد آن اشاره كرديم و آنها را به‌اختصار تكرار مى‌كنيم:

    1. مزج شرح و تفسير با ترجمه؛
    2. عطف مترادفين و قلم‌گردانى‌هاى غير لازم؛
    3. تغيير ساختار و قالب واحدهاى دستور زبانى.[۷]

    پانویس

    1. استادولی، حسین، ص148
    2. خرمشاهى، بهاءالدين، 1379، ص8
    3. همان، ص20
    4. استادولی، حسین، ص149 - 150
    5. خرمشاهى، بهاءالدين، 1372، ص14
    6. همان، ص17 - 18
    7. خرمشاهى، بهاءالدين، 1379، ص20 - 21

    منابع مقاله

    1. استادولی، حسین، «گزارشى از ويرايش جديد و كامل ترجمه قرآن شادروان مهدى الهى قمشه‌اى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه:بينات، زمستان 1374، شماره 8.
    2. خرمشاهى، بهاءالدين، «درباره ترجمه شادروان الهى قمشه‌اى از قرآن كريم»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: وقف ميراث جاويدان، پاييز 1372، شماره 3.
    3. خرمشاهى، بهاءالدين، «ترجمه شادروان مهدى الهى قمشه‌اى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ترجمان وحى، شهريور 1379، شماره 7.

    وابسته‌ها