صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|قونوی (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|قونوی (ابهام زدایی)}} | ||
'''ابوالمعالى صدرالدین محمد بن اسحاق بن یوسف بن على قونوى''' (607-673ق)، ملقب به شیخ كبیر، از علماى نامى و عرفاى عالى مقام و مشایخ بزرگ قونیه، مؤلف «[[إعجاز البيان في تفسير أمالقرآن|اعجاز البیان فى تفسیر ام القرآن]]» | '''ابوالمعالى صدرالدین محمد بن اسحاق بن یوسف بن على قونوى''' (607-673ق)، ملقب به شیخ كبیر، از علماى نامى و عرفاى عالى مقام و مشایخ بزرگ قونیه، مؤلف «[[إعجاز البيان في تفسير أمالقرآن|اعجاز البیان فى تفسیر ام القرآن]]» | ||
خط ۶۱: | خط ۵۷: | ||
صدرالدین در 607ق در آناتولی (ترکیه امروزی) به دنیا آمد. پدرش مجدالدین اسحاق از اهالى ملطیّه و از اشراف و ثروتمندان بود و بعد از فوت او مادرش با شیخ اكبر [[ابن عربی، محمد بن علی|محیىالدین ابن عربى]] ازدواج نمود و این امر رابطه او را با محییالدین استحکام بخشید. ویلیام چیتیک در مقدمه خود بر نقد النصوص جامی در مورد پدر صدر الدین میگوید: | صدرالدین در 607ق در آناتولی (ترکیه امروزی) به دنیا آمد. پدرش مجدالدین اسحاق از اهالى ملطیّه و از اشراف و ثروتمندان بود و بعد از فوت او مادرش با شیخ اكبر [[ابن عربی، محمد بن علی|محیىالدین ابن عربى]] ازدواج نمود و این امر رابطه او را با محییالدین استحکام بخشید. ویلیام چیتیک در مقدمه خود بر نقد النصوص جامی در مورد پدر صدر الدین میگوید: | ||
«مجدالدین اسحاق از اهالی ملالیه و ظاهرا از مشایخ صوفیه بوده | «مجدالدین اسحاق از اهالی ملالیه و ظاهرا از مشایخ صوفیه بوده است، ابن بی بی در تاریخ خود حکایت میکند که سلطان غیاث الدین کیخسرو بن قلیچ ارسلان پس از فوت پدرش قونیه را به تصرف خود درآورد و شیخ مجد الدین اسحاق را که در وقت غیبت و غربت سلطان، از ممالک روم به دیار شام منتقل کرده بود، دعوت کرد که دوباره به قونیه بیاید. ابن بی بی از مجد الدین اسحاق با القاب شیخ ربانی، قدوة الطوائف، اسوة العباد، شرف الاوتاد و شیخ عالم پیشوای آفاق یاد میکند. مجد الدین در زمان حج در مکه با ابن عربی آشنا شد و همراه او به آناتولی بازگشت». | ||
== شخصیت قونوی == | == شخصیت قونوی == | ||
از جزئیات زندگی قونوی اطلاعی در دست نیست، آنچه به اجمال به آن اشاره شده این است که او در علوم مختلف عقلی و ذوقی و نقلی متبحر و صاحب نظر بوده و پس از | از جزئیات زندگی قونوی اطلاعی در دست نیست، آنچه به اجمال به آن اشاره شده این است که او در علوم مختلف عقلی و ذوقی و نقلی متبحر و صاحب نظر بوده و پس از محییالدین برجستهترین عارف و مطلعترین آنان در عرفان نظری بوده است. تألیفات او حاکی از این حقیقت است که در پارهای موارد بر ابن عربی نیز برتری داشته است و لغزشهای محییالدین در تألیفاتش و بخصوص در فتوحات المکیه کمتر در آثار قونوی دیده میشود و اگر او نبود فهم کلام محییالدین نیز برای دیگران میسر نمیشد چنانکه جامی در نفحات الانس میگوید: «مقصود شیخ در مساله وحدت وجود بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد جز به تتبع تحقیقات وی و فهم آن -کما ینبغی- میسر نمیشود.». | ||
بی تردید مؤثرترین عامل در | بی تردید مؤثرترین عامل در شکلگیری شخصیت علمی و عرفانی صدرالدین قونوی، رشد و تربیت او در ملازمت و مصاحبت با محییالدین میباشد که از زمان ورود شیخ به قونیه آغاز و تا پایان زندگی او ادامه یافته است. در نفحات الانس آمده است: شیخ بزرگ (ابن عربی) -رضی الله عنه-در آن وقت که از بلاد مغرب متوجه روم بود در بعضی مشاهد خود به وقت ولادت وی (قونوی) استعداد و علوم و تجلیات و احوال و مقامات وی و هر چه در مدت عمر و بعد از مفارقت در برزخ و بعد از برزخ بر وی گذشت و خواهد گذشت مکاشف شد... و چون به قونیه رسید، بعد از ولادت وی و وفات پدرش، مادرش به عقد نکاح شیخ درآمد و وی در خدمت و صحبت شیخ تربیت یافت. | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
خط ۸۵: | خط ۸۱: | ||
== روش قونوی در بیان مقاصد عرفانی == | == روش قونوی در بیان مقاصد عرفانی == | ||
#قونوی ساده و روان و دقیق مینویسد. با این حال کمتر کسی به عمق مطالبی که در قالب الفاظ و عبارات عرضه میکند راه مییابد. فهم کتابهای او از قبیل نصوص و الفکوک و مفتاح الغیب بدون فراگیری کتابهای درسی دیگر در عرفان نظری از قبیل [[تمهيد القواعد|تمهید القواعد]] و [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] و شرح قیصری بر فصوص، میسر نمیباشد و از این جهت در بعضی از حوزههای درسی کتاب مصباح الانس ابن فناری را که شرح مفتاح الغیب قونوی است، کتاب نهایی عرفان به شمار میآورند. | #قونوی ساده و روان و دقیق مینویسد. با این حال کمتر کسی به عمق مطالبی که در قالب الفاظ و عبارات عرضه میکند راه مییابد. فهم کتابهای او از قبیل نصوص و الفکوک و مفتاح الغیب بدون فراگیری کتابهای درسی دیگر در عرفان نظری از قبیل [[تمهيد القواعد|تمهید القواعد]] و [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] و شرح قیصری بر فصوص، میسر نمیباشد و از این جهت در بعضی از حوزههای درسی کتاب مصباح الانس ابن فناری را که شرح مفتاح الغیب قونوی است، کتاب نهایی عرفان به شمار میآورند. | ||
#ضمن این که قونوی اولین و مهمترین شارح افکار و اندیشههای ابن عربی است و چنانکه جامی گفته است پی بردن به حقیقت وحدت وجود در مکتب ابن عربی و فهم درست آن جز از طریق مطالعه آثار صدر الدین قونوی ممکن نمیباشد با این حال او از استقلال فکری برخوردار است و در آثار خود مطالبی را عرضه نموده که در آثار استادش، | #ضمن این که قونوی اولین و مهمترین شارح افکار و اندیشههای ابن عربی است و چنانکه جامی گفته است پی بردن به حقیقت وحدت وجود در مکتب ابن عربی و فهم درست آن جز از طریق مطالعه آثار صدر الدین قونوی ممکن نمیباشد با این حال او از استقلال فکری برخوردار است و در آثار خود مطالبی را عرضه نموده که در آثار استادش، محییالدین نمیتوان یافت. | ||
#آثار و تألیفات او نسبت به تألیفات استادش بخصوص کتاب الفتوحات المکیة از این امتیاز برخوردار است که مطالب آنها با دقت و وسواس خاصی گزینش شده و غث و سمین به هم آمیخته نشده و از مطالب بی اساس و غیر محققانه که در کتاب الفتوحات المکیة و دیگر آثار | #آثار و تألیفات او نسبت به تألیفات استادش بخصوص کتاب الفتوحات المکیة از این امتیاز برخوردار است که مطالب آنها با دقت و وسواس خاصی گزینش شده و غث و سمین به هم آمیخته نشده و از مطالب بی اساس و غیر محققانه که در کتاب الفتوحات المکیة و دیگر آثار محییالدین به چشم میخورد مبرا است. | ||
#در بیان مقاصد عرفانی تنها به زبان عربی اکتفا ننموده و از زبان فارسی که قابلیت خاصی در انعکاس مقاصد عرفانی دارد بهره گرفته و آثاری را به این زبان تألیف نموده است. علاوه بر این که آثار ارزشمندی چون لمعات عراقی و مشارق الدراری (شرح تائیه کبرای ابن فارض) که به زبان فارسی نوشته شده در واقع تقریرات بحثهای قونوی است. چنانکه | #در بیان مقاصد عرفانی تنها به زبان عربی اکتفا ننموده و از زبان فارسی که قابلیت خاصی در انعکاس مقاصد عرفانی دارد بهره گرفته و آثاری را به این زبان تألیف نموده است. علاوه بر این که آثار ارزشمندی چون لمعات عراقی و مشارق الدراری (شرح تائیه کبرای ابن فارض) که به زبان فارسی نوشته شده در واقع تقریرات بحثهای قونوی است. چنانکه شمسالدین ایکی از شاگردان صدرالدین قونوی گفته است: | ||
#:«در مجلس درس شیخ ما، علما و طلبه علم حاضر میشدند، در انواع علوم سخن میگذشت و ختم مجلس بر بیتی از قصیده نظم السلوک میشد و حضرت شیخ صدر الدین بر آن به زبان عجمی سخنان و معانی لدنی میفرمود که فهم آن هیچ کس نتوانستی کرد مگر کسی که از اصحاب ذوق بودی. و گاه بودی که در روز دیگر گفتی که در آن بیت معنی دیگر بر من ظاهر شده است و معنی غریب تر و دقیق تر از پیش گفتی و بسیار میفرمود که صوفی میباید که این قصیده را یاد گیرد و با کسی که فهم آن کند معانی آن را شرح کند» و همو میگوید: «شیخ سعدالدین (فرغانی) تمام همت خود را صرف شرح قصیده به فارسی کرد و به امر شیخ برای آنکه نفع آن عام باشد آن را به عربی شرح کرد و آن همه از برکات شیخ ما صدر الدین است. | #:«در مجلس درس شیخ ما، علما و طلبه علم حاضر میشدند، در انواع علوم سخن میگذشت و ختم مجلس بر بیتی از قصیده نظم السلوک میشد و حضرت شیخ صدر الدین بر آن به زبان عجمی سخنان و معانی لدنی میفرمود که فهم آن هیچ کس نتوانستی کرد مگر کسی که از اصحاب ذوق بودی. و گاه بودی که در روز دیگر گفتی که در آن بیت معنی دیگر بر من ظاهر شده است و معنی غریب تر و دقیق تر از پیش گفتی و بسیار میفرمود که صوفی میباید که این قصیده را یاد گیرد و با کسی که فهم آن کند معانی آن را شرح کند» و همو میگوید: «شیخ سعدالدین (فرغانی) تمام همت خود را صرف شرح قصیده به فارسی کرد و به امر شیخ برای آنکه نفع آن عام باشد آن را به عربی شرح کرد و آن همه از برکات شیخ ما صدر الدین است. | ||
خط ۹۳: | خط ۸۹: | ||
== وفات == | == وفات == | ||
قونوی در سال 673ق درگذشت، مقبره صدرالدین قونوی در جوار آرامگاه [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد بلخى]]، یکی دیگر از مراکز پر تردد گردشگران، عرفا و اهالی ادب در ترکیه است . | قونوی در سال 673ق درگذشت، مقبره صدرالدین قونوی در جوار آرامگاه [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد بلخى]]، یکی دیگر از مراکز پر تردد گردشگران، عرفا و اهالی ادب در ترکیه است. | ||
==آثار == | ==آثار == | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۲: | ||
[[شرح الأسماء الحسنی]] | [[شرح الأسماء الحسنی]] | ||
[[ترجمه نفحات الهیه]] | |||
[[آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)]] | [[آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)]] | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۳: | ||
[[مفتاح الغيب و شرحه مصباح الأنس]] | [[مفتاح الغيب و شرحه مصباح الأنس]] | ||
[[ترجمه و متن کتاب الفکوک]] | [[ترجمه و متن کتاب الفکوک]] | ||
[[ | [[تبصرة المبتدي و تذکرة المنتهي]] | ||
[[المراسلات بین صدرالدین القونوي و نصیرالدین | [[المراسلات بین صدرالدین القونوي و نصیرالدین الطوسي]] | ||
[[نصوص من اللتراث الصوفي الغرب إسلامي]] | [[نصوص من اللتراث الصوفي الغرب إسلامي]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۴
نام | صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق |
---|---|
نامهای دیگر |
صدر قونوی، محمد بن اسحاق قونوی، صدرالدین محمد بن اسحاق قونوی، محمد بن اسحاق قونوی رومی، محمد بن اسحاق قونیوی، صدرالدین ابوالمعالی محمد بن اسحق |
نام پدر | مجدالدین اسحاق |
متولد | 607ق |
محل تولد | آناتولی (ترکیه امروزی) |
رحلت | 673 ق |
اساتید | محیىالدین ابن عربى |
برخی آثار | المراسلات بین صدرالدین القونوی و نصیرالدین الطوسی
ترجمه و متن مرآة العارفين و مظهر الكاملين في ملتمس زبدة العابدين إعجاز البيان في تفسير أمالقرآن |
کد مؤلف | AUTHORCODE03361AUTHORCODE |
ابوالمعالى صدرالدین محمد بن اسحاق بن یوسف بن على قونوى (607-673ق)، ملقب به شیخ كبیر، از علماى نامى و عرفاى عالى مقام و مشایخ بزرگ قونیه، مؤلف «اعجاز البیان فى تفسیر ام القرآن»
ولادت
صدرالدین در 607ق در آناتولی (ترکیه امروزی) به دنیا آمد. پدرش مجدالدین اسحاق از اهالى ملطیّه و از اشراف و ثروتمندان بود و بعد از فوت او مادرش با شیخ اكبر محیىالدین ابن عربى ازدواج نمود و این امر رابطه او را با محییالدین استحکام بخشید. ویلیام چیتیک در مقدمه خود بر نقد النصوص جامی در مورد پدر صدر الدین میگوید:
«مجدالدین اسحاق از اهالی ملالیه و ظاهرا از مشایخ صوفیه بوده است، ابن بی بی در تاریخ خود حکایت میکند که سلطان غیاث الدین کیخسرو بن قلیچ ارسلان پس از فوت پدرش قونیه را به تصرف خود درآورد و شیخ مجد الدین اسحاق را که در وقت غیبت و غربت سلطان، از ممالک روم به دیار شام منتقل کرده بود، دعوت کرد که دوباره به قونیه بیاید. ابن بی بی از مجد الدین اسحاق با القاب شیخ ربانی، قدوة الطوائف، اسوة العباد، شرف الاوتاد و شیخ عالم پیشوای آفاق یاد میکند. مجد الدین در زمان حج در مکه با ابن عربی آشنا شد و همراه او به آناتولی بازگشت».
شخصیت قونوی
از جزئیات زندگی قونوی اطلاعی در دست نیست، آنچه به اجمال به آن اشاره شده این است که او در علوم مختلف عقلی و ذوقی و نقلی متبحر و صاحب نظر بوده و پس از محییالدین برجستهترین عارف و مطلعترین آنان در عرفان نظری بوده است. تألیفات او حاکی از این حقیقت است که در پارهای موارد بر ابن عربی نیز برتری داشته است و لغزشهای محییالدین در تألیفاتش و بخصوص در فتوحات المکیه کمتر در آثار قونوی دیده میشود و اگر او نبود فهم کلام محییالدین نیز برای دیگران میسر نمیشد چنانکه جامی در نفحات الانس میگوید: «مقصود شیخ در مساله وحدت وجود بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد جز به تتبع تحقیقات وی و فهم آن -کما ینبغی- میسر نمیشود.».
بی تردید مؤثرترین عامل در شکلگیری شخصیت علمی و عرفانی صدرالدین قونوی، رشد و تربیت او در ملازمت و مصاحبت با محییالدین میباشد که از زمان ورود شیخ به قونیه آغاز و تا پایان زندگی او ادامه یافته است. در نفحات الانس آمده است: شیخ بزرگ (ابن عربی) -رضی الله عنه-در آن وقت که از بلاد مغرب متوجه روم بود در بعضی مشاهد خود به وقت ولادت وی (قونوی) استعداد و علوم و تجلیات و احوال و مقامات وی و هر چه در مدت عمر و بعد از مفارقت در برزخ و بعد از برزخ بر وی گذشت و خواهد گذشت مکاشف شد... و چون به قونیه رسید، بعد از ولادت وی و وفات پدرش، مادرش به عقد نکاح شیخ درآمد و وی در خدمت و صحبت شیخ تربیت یافت.
تحصیلات
بدین وسیله صدرالدین نیز در تحت تربیت ناپدرى و دیگر از بزرگان عرفان درآمد و در كنار سلوک و ریاضت به كسب علوم ظاهرى هم پرداخت و در اندک زمانى جامع فقه و حدیث و علوم ظاهرى و عقلى و نقلى گردید، به طورى كه در تمام آنها وحید عصر و مرجع استفادۀ علماى ظاهر و استفاضۀ بزرگان وقت بوده است.
قطبالدین شیرازى از شاگردان وى بوده، حضرت شیخ با سعدالدین حمویى ملاقات و رابطۀ محبت و وداد با یكدیگر داشتهاند. وى با خواجه نصیرالدین طوسى در مسائل حكمت مكاتبات فراوانى داشته و مورد تمجید خواجه بوده است.با مولاناى روم نیز كمال یگانگى را داشته و وظایف تجلیل و احترام تمام در حق یكدیگر معمول مىداشتهاند.شمسالدین احمد افلاكى در كتاب مناقب العارفین آورده كه:حضرت چلبى حسامالدین از حضرت مولانا پرسیده بود كه نماز شما را كه بگزارد؟ فرمود كه شیخ صدرالدین اولى است.
شاگردان
شاگردان بسیاری در محضر صدر الدین قونوی تلمذ نمودهاند که مشهورترین آنان عبارتند از:
- شیخ مؤیدالدین جندی شارح فصوص الحکم
- سعدالدین سعید فرغانی شارح قصیده تائیه کبرای ابن فارض به فارسی و عربی با نامهای مشارق الدراری و منتهی المدارک
- شمسالدین ایکی
- فخرالدین عراقی مؤلف کتاب اللمعات
- عفیفالدین تلمسانی شارح کتاب منازل السائرین و فصوص الحکم
- قطبالدین شیرازی شارح حکمة الإشراق (در حدیث)
روش قونوی در بیان مقاصد عرفانی
- قونوی ساده و روان و دقیق مینویسد. با این حال کمتر کسی به عمق مطالبی که در قالب الفاظ و عبارات عرضه میکند راه مییابد. فهم کتابهای او از قبیل نصوص و الفکوک و مفتاح الغیب بدون فراگیری کتابهای درسی دیگر در عرفان نظری از قبیل تمهید القواعد و اشعة اللمعات و شرح قیصری بر فصوص، میسر نمیباشد و از این جهت در بعضی از حوزههای درسی کتاب مصباح الانس ابن فناری را که شرح مفتاح الغیب قونوی است، کتاب نهایی عرفان به شمار میآورند.
- ضمن این که قونوی اولین و مهمترین شارح افکار و اندیشههای ابن عربی است و چنانکه جامی گفته است پی بردن به حقیقت وحدت وجود در مکتب ابن عربی و فهم درست آن جز از طریق مطالعه آثار صدر الدین قونوی ممکن نمیباشد با این حال او از استقلال فکری برخوردار است و در آثار خود مطالبی را عرضه نموده که در آثار استادش، محییالدین نمیتوان یافت.
- آثار و تألیفات او نسبت به تألیفات استادش بخصوص کتاب الفتوحات المکیة از این امتیاز برخوردار است که مطالب آنها با دقت و وسواس خاصی گزینش شده و غث و سمین به هم آمیخته نشده و از مطالب بی اساس و غیر محققانه که در کتاب الفتوحات المکیة و دیگر آثار محییالدین به چشم میخورد مبرا است.
- در بیان مقاصد عرفانی تنها به زبان عربی اکتفا ننموده و از زبان فارسی که قابلیت خاصی در انعکاس مقاصد عرفانی دارد بهره گرفته و آثاری را به این زبان تألیف نموده است. علاوه بر این که آثار ارزشمندی چون لمعات عراقی و مشارق الدراری (شرح تائیه کبرای ابن فارض) که به زبان فارسی نوشته شده در واقع تقریرات بحثهای قونوی است. چنانکه شمسالدین ایکی از شاگردان صدرالدین قونوی گفته است:
- «در مجلس درس شیخ ما، علما و طلبه علم حاضر میشدند، در انواع علوم سخن میگذشت و ختم مجلس بر بیتی از قصیده نظم السلوک میشد و حضرت شیخ صدر الدین بر آن به زبان عجمی سخنان و معانی لدنی میفرمود که فهم آن هیچ کس نتوانستی کرد مگر کسی که از اصحاب ذوق بودی. و گاه بودی که در روز دیگر گفتی که در آن بیت معنی دیگر بر من ظاهر شده است و معنی غریب تر و دقیق تر از پیش گفتی و بسیار میفرمود که صوفی میباید که این قصیده را یاد گیرد و با کسی که فهم آن کند معانی آن را شرح کند» و همو میگوید: «شیخ سعدالدین (فرغانی) تمام همت خود را صرف شرح قصیده به فارسی کرد و به امر شیخ برای آنکه نفع آن عام باشد آن را به عربی شرح کرد و آن همه از برکات شیخ ما صدر الدین است.
قونوى به فارسى نیز مسلط بوده و ابیاتى نیز از او نقل كردهاند و مشارق الدرارى سیف فرغانى كه شرح قصیدۀ تائیۀ كبراى ابن فارخى است نیز در اصل عربى كردۀ مباحث فارسى اوست كه در كلاس درس بر شاگردان بیان مىكرده است.
وفات
قونوی در سال 673ق درگذشت، مقبره صدرالدین قونوی در جوار آرامگاه جلالالدین محمد بلخى، یکی دیگر از مراکز پر تردد گردشگران، عرفا و اهالی ادب در ترکیه است.
آثار
- مفتاح غیب الجمع و الوجود، معروف به مفتاح الغیب،
- النصوص فى تحقیق طور المخصوص
- النفحات الالهیة
- الفكوکفى اسرار مستندات الفصوص
- اعجاز البیان فى تأویل ام القرآن
- شرح حدیث الاربعین
- شرح الشجرة النعمانية فى الدولة العثمانیة
- الرساله الهادیة
- الرساله المفصحة
- التوجه الاتم الاعلى نحو الحق جل و علا
- شرح اسماء الحسنى
- وصایا
- شعب الإیمان
- رساله در بیان مبدأ و معاد
- كتاب الاسماع ببعض كلیات اسرار السماء
- المفاوضات و رسالة الهادیة و رسالات مختصر دیگر قونوى علاه بر اعجاز البیان در كتب عرفانى خود، برخى مطالب قرآنى را ارائه داده است.
وابستهها
ترجمه و متن مرآة العارفين و مظهر الكاملين في ملتمس زبدة العابدين
إعجاز البيان في تفسير أمالقرآن
آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)
الفكوك في أسرار مستندات حكم الفصوص للشيخ الأكبر محیيالدین إبن عربي
نصوص من التراث الصوفي الغرب إسلامي
مفتاح الغيب و شرحه مصباح الأنس
المراسلات بین صدرالدین القونوي و نصیرالدین الطوسي