طالقانی، سید محمود: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
[[پرتوی از قرآن]] | [[پرتوی از قرآن]] | ||
[[مهدویت و آینده بشر]] | |||
[[آیتالله طالقانی و تفسیر پرتوی از قرآن]] | [[آیتالله طالقانی و تفسیر پرتوی از قرآن]] | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۹: | ||
[[جهاد و شهادت]] | [[جهاد و شهادت]] | ||
[[گفتار عاشورا]] | |||
[[گفتارهای دینی، اجتماعی، اخلاقی، فلسفی، تربیتی]] | |||
[[روزها و خطابهها]] | [[روزها و خطابهها]] |
نسخهٔ ۲۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۰
نام | طالقانی، سید محمود |
---|---|
نامهای دیگر | آیتالله طالقانی
محمود بن ابوالحسن طالقانی Mahmoud Taleghani |
نام پدر | سید ابوالحسن طالقانى |
متولد | 1289 ه.ش یا 1911 م |
محل تولد | روستای گیلرد طالقان |
رحلت | 1358 ه.ش یا 1399 ق یا 1979 م |
اساتید | آیتالله حجت
آیتالله خوانسارى |
برخی آثار | پرتوی از قرآن |
کد مؤلف | AUTHORCODE02947AUTHORCODE |
سید محمود علایی طالقانی (1289-1358ش)، نویسنده، مفسر قرآن و نهجالبلاغة، فعال سیاسی، از فعالان نهضت ملی شدن نفت، از مدافعان فدائیان اسلام پس از کودتای 28 مرداد، بنیان نهادن نهضت مقاومت ملى، افتادن به زندان در جریان انقلاب سفید و مخالفت با آن، تأسیس نهضت آزادى به همراه چند تن از مبارزان، ریاست شورای انقلاب در طلیعه انقلاب اسلامی، اولین امام جمعه شهر تهران و نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی
ولادت
او فرزند سید ابوالحسن طالقانى در روز شنبه، چهارم ربیعالاول 1329ق، دیده به جهان گشود. سید محمود، دوران کودکى را تا ده سالگى در روستاى «گلیرد» طالقان سپرى نمود و همان جا خواندن، نوشتن و مقدمات علوم اسلامى را فراگرفت و در مکتب پدر - که عالمى سیاستمدار بود - مبارزه با استبداد در ذهن او نقش بست.
او سپس همراه خانواده به تهران رفت که همزمان بود با دوران دیکتاتورى رضاخان و مبارزه روحانیون علیه وى و این نقشى بسزا در شکلگیرى فکر سیاسىاش داشت و از همان هنگام او را وارد میدان مبارزه با ستم کرد.
فرزند حوزه
دانشپژوه جوان در نوزده سالگى براى فراگیرى بیشتر و دقیقتر علوم اسلامى به قم رفت و از درس استادانى بزرگ چون آیتالله حجت و آیتالله خوانسارى بهره فراوان برد. مدتى نیز براى بهرهگیرى از درس علماى برجسته نجف، راهى آن مرکز بزرگ علمى شد؛ اما دوباره به قم و مدرسه فیضیه برگشت.
پرداختن به دانش هیچگاه او را از توجه به مسائل سیاسى - اجتماعى دور نکرد. آرى فضاى پر از معنویت فیضیه به او درسها آموخت و از وى، اندیشمندى مبارز و خستگىناپذیر ساخت.
سیر بهسوى خلق
آیتالله طالقانى پس از سالها تحصیل در قم، از آیتالله حائرى یزدى، بنیانگذار حوزه علمیه قم، اجازه اجتهاد گرفت و با عزمى راسخ و گامى استوار، راهى تهران شد و در مدرسه عالى شهید مطهرى (سپهسالار سابق) به آموزش علوم اسلامى پرداخت. او که از مدتها پیش درد جامعه و مردم را حس کرده بود و تنها راه نجات را در بازگشت به اسلام و قرآن مىدانست، با برقرارى جلسات تفسیر قرآن در راه گام نهاد.
مجاهدى نستوه
روزى در چهار راه «گلوبندک» تهران، بین زنى مسلمان و مأمورى مزدور درگیرى به وجود آمد که مأمور فرومایه سعى داشت چادر را از سر زن مسلمان برگیرد، ولى او مقاومت مىکرد. آیتالله طالقانى که از آنجا در حال عبور بود با صحنه کشمکش آنان روبهرو گشت؛ ازاینرو با مأمور گلاویز شد و آن زن را از چنگش رها ساخت. به دنبال این درگیرى، بیگانهپرستان، آقاى طالقانى را به جرم اهانت به مقامات بلندپایه کشورى بازداشت و به شش ماه زندان محکوم کردند.
با سقوط رضاخان و بر سر کار آمدن شاه جوان و بىتجربه، فضاى فعالیتهاى فرهنگى و سیاسى تا اندازهاى باز شد، در این هنگام آیتالله طالقانى براى آشنایى هرچه بیشتر نوجوانان و جوانان با معارف اسلامى، به تشکیل «کانون اسلام» دست زد و براى فراگیر کردن فعالیت زیربنایىاش به انتشار مجله «دانشآموز» از طرف کانون، همت گماشت.
به دنبال پایهگذارى نهضت ملى نفت به رهبرى آیتالله کاشانى و حرکت یکپارچه مردم در پشت سر او، براى ستاندن حق خویش از انگلیس غارتگر، آیتالله طالقانى همگام با قهرمان مبارزه، علیه استعمار به قیام پیوست و یکى از یاران نزدیک آقاى کاشانى در این راه شد و با زبان گویا و برنده خود به افشاگرى و روشنگرى پرداخت.
پس از کودتاى ننگین 28 مرداد 1332، آنگاه که رژیم کودتایى جاى پایش را محکم کرد و به انتقامجویى از فدائیان اسلام پرداخت، در چنین زمان حساسى، آیتالله طالقانى آنها را در خانهاش پناه داد، ولى با مشکوک شدن مأموران به منزل وى، شهید نواب و یارانش، آنجا را ترک کردند؛ ازاینرو وقتى ساواک به آن خانه هجوم برد، کسى از فدائیان را در آن نیافت؛ بااینحال آقاى طالقانى را دستگیر و بازداشت کرد؛ اما چون مدرکى علیه وى به دست نیاورد، پس از مدتى آزادش نمود.
او در سالهاى 1324 و 1325ش، نیز وقتى که شهید نواب، مورد تعقیب قرار گرفت، وى را در روستاهاى اطراف طالقان پناه داد.
در محیط خفقان ستمشاهى، مسجد هدایت، سنگر مبارزه آیتالله طالقانى علیه رژیم پلیسى پهلوى بود و حدود سى سال سخنان آتشین مجاهد نستوه، به اجتماع این مسجد شور و گرمى مىبخشید و تشنگان حقیقت را سیراب مىکرد.
پس از روى کار آمدن دوباره محمدرضا پهلوى با کودتاى 28 مرداد و به کمک سازمان جاسوسى آمریکا، عدهاى از مبارزان از جمله آیتالله طالقانى با انگیزه مذهبى و ملى، براى ادامه دادن مبارزه، نهضت مقاومت ملى را بنیان نهادند.
نهضت، فعالیتهاى پیگیرى داشت؛ تااینکه در سال 1336ش، ساواک با یورشى سنگین، عده زیادى از اعضایش را دستگیر و زندانى کرد و به این ترتیب آقاى طالقانى نیز دستگیر و روانه زندان گردید و بیش از یک سال در زندان به سر برد. او پس از آزادى بهمنظور ایجاد یک کانون مبارزه با هدف مذهبى و براى مخالفت آشکار با شاه و نزدیک کردن دو قشر دانشگاهى و حوزوى به یکدیگر، با همکارى عدهاى «نهضت آزادى» را تأسیس کرد.
در تابستان 1339ش، رژیم کودتایى براى قانونى جلوه دادن حکومت و سلطه خویش در صدد برگزارى انتخابات دوره بیستم مجلس شوراى ملى بهصورت فرمایشى بود که مجاهد نستوه در سنگر مسجد هدایت براى رو کردن دست بازیگران صحنه سیاسى کشور به سخنرانى پرداخت.
رژیم براى جلوگیرى از رسوایى بیشتر درب مسجد هدایت را بست؛ ازاینرو محل سخنرانیها از مسجد به منزلى منتقل شد و ده روز آخر ماه صفر، آیتالله طالقانى و شهید مطهرى به بررسى مسائل سیاسى - اجتماعى و افشاگرى علیه حکومت پرداختند.
سىام تیرماه 1331 یادآور حماسه کمنظیر ملت ایران علیه دولت چهار روزه قوام بود که او را مجبور به استعفا کرد. به همین دلیل، پس از کودتاى 28 مرداد، رژیم براى محو آن روز از یادها تلاش بسیار کرد.
نه سال از آن حرکت حماسى آیتالله کاشانى و ملت گذشته بود و آقاى طالقانى در نظر داشت، آن شجاعت و فداکارى را در یادها زنده گرداند و سالگردى براى شهداى سىام تیر برپا کند. حکومت پهلوى، نخست با خارجى خواندن برگزارکنندگان آن، قصد جلوگیرى از اجتماع مردم را داشت و چون از این ترفند سودى نبرد، در شب برگزارى مراسم در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، نیروهاى امنیتى به شرکتکنندگان حمله برده، عدهاى را دستگیر کردند و آیتالله طالقانى در اعتراض به این حمله، همراه دستگیرشدگان به شهربانى رفت و در آنجا نیز برخلاف نظر رئیس شهربانى، با دیگران وارد زندان شد که پس از دو روز، پلیس با حیلهاى او را از زندان خارج کرد.
همگام با امام
در سال 1341ش، به دنبال حرکت امام خمینى(ره) علیه انقلاب سفید شاه، آیتالله طالقانى(ره) نیز براى برداشتن نقاب از چهره نوکران استعمار به افشاگرى دست زد. رژیم سرسپرده که مصمم به اجراى برنامه دیکتهشده از سوى آمریکا بود، آقاى طالقانى را دستگیر و روانه زندان کرد.
چند ماهى از دستگیرى مجاهد نستوه گذشت، اما رژیم پهلوى در پى دستاویزى بود تا او را مدت طولانىترى در زندان نگه دارد؛ ازاینرو پیش از فرارسیدن ماه محرم 1342ش، وى را آزاد کرد تا با توطئهاى جدید، دوباره او را راهى زندان کند. نقشه این بود که مقدارى مواد منفجره را در خانهاش پنهان نماید، آنگاه او را به جرم تهیه و نگهدارى مواد منفجره، بهعنوان یک شورشى تروریست دستگیر نموده، بهپاى میز محاکمه بکشاند.
اگرچه آیتالله طالقانى پى برده بود که این عمل رژیم باید در راستاى توطئهاى باشد، اما بااینحال تصمیم گرفت در ماه محرم، یزیدیان زمان را رسوا کند. او در مسجد هدایت به بیان واقعیتهاى جارى کشور و آنچه در زندان مىگذشت، پرداخت و شاه را با انقلاب سفیدش مورد شدیدترین حملات قرار داد و با استفاده از سخنان سرور شهیدان کربلا، مردم را به قیام علیه حکومت پهلوى فراخواند. سخنرانى او یازده شب ادامه یافت و چون آگاه شد که ساواک، فرداشب تصمیم به دستگیرىاش دارد، به لواسانات رفت.
به دنبال دستگیرى امام در شب 15 خرداد 1342 (شب دوازدهم محرم) و قتل عام مردم در روز پانزده خرداد، اعلامیهاى با عنوان «دیکتاتور خون مىریزد» در سرتاسر ایران منتشر شد که شاه را بیش از پیش رسوا کرد. ساواک، آیتالله طالقانى را سبب انتشار اعلامیه دانست و در تعقیب او به لواسانات هجوم برد و مجاهد نستوه براى در امان ماندن مردم از اعمال جنونآمیز ساواک، از اختفا بیرون آمد و خودش را تسلیم کرد و به این ترتیب دوباره در 23 خرداد 1342 دستگیر شد و بعد از چهار ماه بازداشت، در 1342/7/30 در بیدادگاه نظامى محاکمه گردید و پس از بارها محاکمه در 1342/10/16 به ده سال زندان محکوم شد.
او در زندان با وجود شکنجههاى بىرحمانه، به برقرارى جلسات تفسیر قرآن، نهجالبلاغة و تاریخ اسلام براى زندانیان مسلمان همت گماشت و براى ایجاد وحدت بین مبارزان مسلمان نخستین نماز جماعت را در زندان برپا نمود و استقامت وصف ناپذیرش در برابر شکنجههاى خونآشامان ساواک، مایه قوت قلب دیگر زندانیان بود. سرانجام رژیم پلیس پهلوى بر اثر فشار افکار عمومى و واکنشهاى بینالمللى بهناچار او را در سال 1346ش آزاد کرد.
وى در سال 1350 نیز دستگیر و به مدت سه سال در شهر زابل تبعید شد و سپس به بافت اعزام و پس از مدتى آزاد شد.
آرزوى دیرینه
آیتالله طالقانى از زمره متفکرانى بود که گامهایى براى اتحاد جهان اسلام برداشت. او در کنفرانسهاى متعددى، گاه بهعنوان نماینده شخصیتهاى بزرگى چون آیتالله کاشانى و بروجردى و گاه بهطور مستقل، شرکت نمود.
وى در حمایت از تأسیس «دار التقريب بين المذاهب الإسلامية» که توسط آیتالله بروجردى با همکارى اندیشمندان «الأزهر» مصر بود، بهویژه «شیخ محمد شلتوت» ایجاد شده بود، نوشت:
«راه تقریب، که جمعى از علماى بیدار و مجاهد پیش گرفتهاند همین است که با نور تفکر، محیط ارتباط اسلامى را روشن سازند و با نوک قلم، باقیمانده ابرهاى تاریک را از افق فکرى مسلمانان زایل گردانند تا وحدت واقعى پایه گیرد، نه اتحاد صورى و قراردادى».
خنجرى در قلب جهان اسلام
در 1327/2/25ش، همزمان با خروج آخرین سرباز انگلیس از خاک فلسطین، «بن گورین» رئیس یکى از سازمانهاى صهیونیستى، خبر شوم تأسیس دولت اشغالگر اسرائیل را اعلام کرد. از آن تاریخ به بعد، تلاشهاى گستردهاى در ابعاد مختلف براى حمایت از حقوق مردم فلسطین صورت گرفته است.
آیتالله طالقانى نیز از مبارزانى بود که هرگز در برابر این تجاوز، سکوت نکرد و در کنفرانسهاى متعدد از حق ملت فلسطین دفاع کرد. وى در خطبه نماز عید فطر سال 1348ش، به مسئله فلسطین پرداخت و ضمن آگاه کردن مردم از وضعیت مسلمانان فلسطین و یادآورى مسئولیت آنان در این مبارزه، از آنها خواست تا فطریه خود را براى کمک به مبارزان مسلمان هدیه کنند.
با گسترش این حرکت نو، در سال بعد همگام با نمازگزاران مسجد هدایت، نمازگزاران حسینیه ارشاد و تعدادى از مساجد با راهنماییهاى آیتالله مطهرى و عدهاى دیگر، فطریه خود را به مبارزان فلسطینى هدیه کردند.
در آستانه پیروزى
نفسهاى رژیم به شمارش افتاده بود و خزان عمرش فرامىرسید. دستگاه حاکم از هیچ جنایتى شرم نداشت؛ ازاینرو آیتالله طالقانى را در پاییز 1354 براى انتقامى سخت، بار دیگر دستگیر کرد.
آقاى طالقانى دو سال بدون محاکمه، سختترین شکنجههاى روحى و جسمى را در زندان تحمل نمود و در سال 1356ش، رژیم براى جلوگیرى از فشارهاى بینالمللى، به جهت مشخص نبودن جرم و مدت محکومیت او، وى را با وجود کهولت سن و ضعف جسمانى به ده سال زندان محکوم کرد.
او سه سال را با بدترین شرایط در زندان گذراند. سلولش یک سلول کوچک و نمور بود که حتى پنجره کوچک آن را با رنگ سیاه آغشته بودند و در طول شبانهروز، فقط یک ساعت براى انجام نظافت وى را به حیاط کوچک پشت زندان مىبردند.
به دنبال عقبنشینى رژیم در مقابل موج اعتراضات مردم مسلمان، در پاییز 1357ش، بسیارى از زندانیان سیاسى آزاد گردیدند که از آن جمله آیتالله طالقانى بود.
او در هشتم آبان 1357 آزاد شد و در جمع انقلابیون پرشور مسلمان قرار گرفت و در نخستین پیامش مردم را به وحدت و پیروى از رهبرى یگانه امام فراخواند.
محرم سال 1357ش (آذرماه) براى انقلاب لحظه حساس و سرنوشتسازى بود. آیتالله طالقانى همگام با امام، براى شدّت بخشیدن به قیام مردم، در اول محرم با بهرهگیرى از سخن آغازین امام حسین(ع) در نهضتش، پیامى حماسى براى ملت ایران فرستاد که منجر به راهپیماییها و اعتصابات گستردهاى گردید.
او براى وارد کردن ضربات نهایى بر پیکر رو به زوال حکومت پهلوى، تصمیم گرفت همراه امام، پیامى دیگر بهمناسبت روز تاسوعا (نهم محرم) صادر کند و ازاینرو، بدون توجه به اخطارهاى پىدرپى مقامات دولتى و حکومت نظامى مبنى بر منصرف شدن از فرستادن پیامهاى انقلابى، در روز چهارم محرم پیامى دیگر براى ملت ایران فرستاد و اعلام کرد که خود نیز در راهپیمایى روز تاسوعا شرکت خواهد نمود.
این اعلامیه همراه پیام امام و تأکید دیگر رهبران روحانى، غوغایى بهپا کرد؛ بهطورىکه در تهران حدود چهار میلیون نفر به خیابانها ریختند و حمایت خود را از رهبرى امام خمینى(ره) و برقرارى حکومت اسلامى اعلان نمودند.
تا آخرین نفس
پس از ورود امام به ایران و به پیروزى رسیدن انقلاب اسلامى، آیتالله طالقانى پشت سر ایشان قرار گرفت و بازویى توانا براى آن رهبر الهى گردید و اطاعت از حضرتش را بر همه واجب مىدانست. بالاتر از اینها پیر مجاهد، امام را نعمتى عظیم از جانب خداوند براى ملت ایران مىشمرد و قدردانى نکردن از آن را سبب دچار شدن به عذاب الهى مىدانست.
به دستور امام پیشنویس قانون اساسى جدید فراهم گردید و انتخابات مجلس خبرگان بهمنظور بررسى نهایى آن برگزار شد و آیتالله طالقانى بهعنوان نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان تعیین گردید. او با وجود تمام مشکلات و بیمارى، این مسئولیت سنگین را پذیرفت و در سنگر مجلس به پاسدارى از ارزشهاى انقلاب و خون شهیدان پرداخت.
با برپایى حکومت جمهورى اسلامى، او بهواسطه یکى از شخصیتها، برگزارى نماز جمعه در سرتاسر ایران را به امام پیشنهاد کرد که با موافقت وى، این مراسم وحدتبخش در سرتاسر میهن اسلامى برگزار گردید.
به این ترتیب نخستین نماز جمعه تهران به امامت آیتالله طالقانى در پنجم مرداد 1358 در دانشگاه تهران برپا شد و بیش از یک میلیون نفر در آن شرکت کردند. او هفت نماز جمعه را اقامه کرد که آخرین آن در بهشت زهرا، در شانزدهم شهریور سال 1358 بود.
وفات
او پس از سالها مبارزه، در ساعت 1/45 بامداد روز دوشنبه ۱۹ شهریورماه ۱۳۵۸ بهسوى حق شتافت و ملتى در غم فراقش غرق ماتم شدند.
انبوه جمعیت پیکرش را براى خاکسپارى به بهشت زهرا بردند و صبح سهشنبه در میان شیون و ناله مردم، آن پیکر عزیز در خاک پنهان گشت و دولت یک روز تعطیل و سه روز عزادارى عمومى اعلام کرد.
امام خمینی رحمةاللهعلیه در پیامش به ملت داغ دار چنین فرمودند: «آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبسی و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در بهار بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود و زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او پربرکت».
آثار
- پرتوی از قرآن؛
- مقدمه، توضیح و تعلیق بر کتاب «تنبيه الأمة و تنزيه الملة» آیتالله نائینى؛
- اسلام و مالکیت؛
- ترجمه جلد اول کتاب «امام على بن ابىطالب» نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود؛
- به سوی خدا میرویم که سفرنامه حج است؛
- پرتوى از نهجالبلاغة؛
- آینده بشریت از نظر مکتب ما؛
- آزادى و استبداد؛
- آیه حجاب؛
- مرجعیت و فتوا؛
- درسى از قرآن؛
- درس وحدت.
منابع مقاله
ر.ک: گلشن ابرار، تهیه و تدوین: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر: پژوهشکده باقرالعلوم(ع) وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، ج2، ص806-812، قم، نشر معروف، 1379.