مینوی، مجتبی

    از ویکی‌نور
    مینوی، مجتبی
    نام مینوی، مجتبی
    نام‌های دیگر Mojtaba Minovi
    نام پدر شیخ عیسی شریعت‌مداری 
    متولد 1282ش
    محل تولد تهران
    رحلت چهارشنبه 6 بهمن‌ماه 1355ش
    اساتید
    برخی آثار ترجمه کلیله و دمنه

    راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق

    سیرت جلال‌الدین منکبرنی

    کد مؤلف AUTHORCODE03362AUTHORCODE

    مجتبى مينوى (1282-1355ش)، نویسنده، ادیب، ایران شناس، مترجم، مصحح، مورخ

    ولادت

    در سال 1282ش، در تهران به دنيا آمد. دوران كودكى وى در سامره گذشت.

    تحصیلات

    پدرش براى درس فقه و اصول به آن شهر رفته بود و در آنجا از میرزا محمدتقى شيرازى درس مى‌گرفت. از سه سالگى تا نه سالگى او در آن شهر گذشت و در همان جا به مكتب مى‌رفت و پنج سال و سه ماه بيشتر نداشت كه به خواندن قرآن و گلستان و حافظ مشغول شد.

    پس از بازگشت از سامره، نخست در مدرسه «امانت»، سپس در مدرسه «اسلام» كه سيد محمد طباطبايى، پدر سيد محمدصادق طباطبايى مشروطه‌طلب معروف، مؤسس آن مدرسه بود و ناظم‌الاسلام کرمانى، صاحب كتاب تاريخ بيدارى ايرانيان، معلم و ناظم آنجا بود مشغول به تحصيل شد.

    بعد از آن به مدرسه «افتخاريّه» و سپس به دارالفنون رفت. پس از آن، مدتى كوتاه معلم شد و سپس در عدليه لاهيجان به كار دفتردارى پرداخت. در سال 1299ش، وارد دارالمعلمين شد و ضمن تحصيل در دارالمعلمين، به كار تندنويسى در مجلس شوراى ملى مشغول شد. پس از آن، وارد خدمت وزارت معارف شد و براى مدت كوتاهى رياست كتابخانه معارف را برعهده گرفت.

    وى سپس به پاريس رفت و بعد از آن، عازم لندن شد. در آنجا با علاقه فراوان به ياد گرفتن زبان انگليسى، گاه پيش اشخاص و مدتى هم در كينگز كالج و مدرسه پلى‌تكنيك مشغول گرديد.

    وى سپس به تهران آمد و وارد خدمت معارف شد و پنج سال در تهران ماند. اين پنج سال، دوره كمال كارورى و كاربرى او بود. در همين سال‌ها بود وى نامه تنسر و نوروزنامه و اطلال شهر پارسه را چاپ كرد و با صادق هدايت كتاب مازيار را نوشت، كه تهيه قسمت تاريخى اين كتاب با وى بود و صادق قسمت نمايش را تهيه كرد و باز در همين سال‌ها بود كه وى «ويس و رامين» و جلد اول شاهنامه را چاپ كرد و خلاصه شاهنامه را هم با مرحوم فروغى تهيه كرد و شاهنشاهى ساسانيان، اثر كريستن‌سن، را ترجمه نمود. پس از چاپ اين كتاب براى دو ماهى به لندن رفت. در لندن بود كه كتاب شاهنشاهى ساسانيان توقيف شد.

    در تمام ايام جنگ (جهانى دوم)، وى در انگلستان بود و در آنجا كارهاى مختلفى را انجام داد، از جمله ترجمه «اعلان»، نوشتن كاتالوگ كتاب‌هاى چستربيتى در سه جلد، همكارى با آرثور آپم پوپ و همسرش فيليس آكرمن در نوشتن كتاب بررسى هنرهاى ايران (وى تمام هفتاد و دو مقاله اين كتاب را مطالعه كرد و درباره هر موضوع، مطالب و يادداشت‌هايى از كتب فارسى و عربى فراهم آورد و در اختيارشان گذاشت كه همه را ذكر كرده‌اند، به‌طورى‌كه بيش از صد و پنجاه بار در اين كتاب به وى و تذكراتى كه داده است، اشاره شده است).

    وى در لندن هم تحصيل مى‌كرد و هم تدريس؛ مثلاًپيش هنينگ درس پهلوى مى‌خواند و در آكسفورد تدريس مى‌كرد كه تا شروع جنگ ادامه داشت و پس از آن، مدت ده سال، براى دستگاه بى‌بى‌سى، هفته‌اى دو گفتار فرهنگى تهيه مى‌كرد كه بعدا به‌صورت مقالات متعدد در مجله يغما به چاپ رسيد و نيز به‌صورت كتاب‌هاى پانزده گفتار و عمر دوباره منتشر شد.

    وى در آن گفتارها كلماتى برابر اصطلاحات خارجى درست مى‌كرد كه امروزه متداول شده است، مثل: سخن‌پراكنى، منشور ملل، منشور آتلانتيك. در سال 1950م برابر با 1329ش، از لندن به استانبول رفت و در آنجا رياست دبستان ايرانيان در استانبول را براى مدت چهار ماه به عهده گرفت. وى در آنجا متوجه عظمت كتابخانه‌هاى تركيه شد و در مقاله‌اى به نام «شهر كتابخانه‌ها» - يا «شهر كتبخانه‌ها» - در باب اهميت تركيه و انگلستان از لحاظ كتابخانه، مطالبى نوشت. پس از برگشتن به ايران، اقدام كرد كه از كتاب‌هاى موجود در كتابخانه‌هاى تركيه عكس‌بردارى شود.

    در سال 1951م، كنگره مستشرقين در استانبول تشكيل شد و او را مأمور كردند كه از طرف دولت ايران در اين كنگره شركت كند. در اين وقت، وى سمت مشاور شخصى وزير را داشت و در ضمن، در دانشكده ادبيات و الهيات تدريس مى‌كرد. در اين سفر، دو ماه ديگر در تركيه ماند و آشنايى بيشترى با كتابخانه‌هاى تركيه پيدا كرد و در بازگشت، با زور و معرفت بيشترى براى عكس‌بردارى از كتاب‌ها اقدام كرد، تا اينكه دانشگاه را وادار كرد پولى براى عكس‌بردارى از آن كتاب‌ها اختصاص بدهند و موفق شد. مبلغ 50 هزار تومان براى اين كار در نظر گرفتند و خود او را مأمور كردند كه براى عكس‌بردارى از كتب به تركيه برود و اين عكس‌بردارى از كتب منتهى شد به رايزنى فرهنگى وى در تركيه كه چهار سال طول كشيد. به اين ترتيب، مدت اقامت او در تركيه به شش سال رسيد. وى متجاوز از ده، دوازده هزار جلد از كتاب‌هاى خطى موجود در كتابخانه‌هاى تركيه را بررسى كرد و يادداشت‌هايى تهيه نمود.

    وفات

    مينوى، ظهر روز چهارشنبه ششم بهمن‌ماه 1355ش، درحالى‌كه بيست و چهار ساعت پيش از مرگش آخرين نمونه چاپى داستان سياوش را تصحيح و اجازه چاپ داده بود، بر اثر سكته قلبى درگذشت.

    آثار

    1. تصحيح و چاپ ديوان ناصرخسرو با مقدمه سيد حسن تقى‌زاده؛
    2. ترجمه فارسى رساله لوحه‌هاى زر و سيم داريوش، مكشوف در همدان، نوشته پرفسور ارنست هرتسفلد به فرانسه؛
    3. نامه تنسر؛
    4. تصحيح و مقابله شاهنامه فردوسى؛
    5. اطلال شهر پارسه تخت جمشيد؛
    6. شاهنشاهى ساسانيان؛
    7. تصحيح داستان ويس و رامين تأليف فخرالدين اسعد گرگانى؛
    8. مازيار، بررسى تاريخى همراه با يك درام از زندگى مازيار به قلم صادق هدايت؛
    9. تصحيح و تحشيه نوروزنامه خيام؛
    10. سياست‌نامه، با تصحيح و تحشيه سيد عبدالرحيم خلخالى كه دوسوم آن به‌وسيله مينوى تصحيح شده است؛
    11. تصحيح رساله در امر ماليات از خواجه نصيرالدين طوسى با همكارى ولاديمير مينورسكى؛
    12. اقبال لاهورى شاعر پارسى‌گوى پاکستان، بحث در آثار و افكار او؛
    13. علامت مصدرى (ئيت) در زبان فارسى؛
    14. مصنفات افضل‌الدين محمد مرقى كاشانى، با همكارى يحيى مهدوى؛
    15. تصحيح عيون الحكمة، تأليف ابن سينا، با همكارى يحيى مهدوى؛
    16. پانزده گفتار (بحث درباره چند تن از رجال ادب اروپا از اوميروس تا برناردشاو)؛
    17. كابوس‌نامه فراى (بررسى در مورد جعل نسخه‌هاى خطى)؛
    18. تصحيح تحريمة القلم (منظومه از سنايى غزنوى)؛
    19. تصحيح السعادة و الإسعاد، تأليف ابوالحسن العامري (عربى)؛
    20. آزادى و آزادفكرى (مجموعه مقالات)؛
    21. تصحيح ترجمه كليلة و دمنة؛
    22. فهرست نسخه‌هاى خطى فارسى در كتابخانه چستر بيتى؛
    23. اصلاح يا تغيير الفبا؛
    24. تصحيح سيرت جلال‌الدين منكبرنى، تصنيف شهاب‌الدين محمد خرندزى؛
    25. هفتاد سالگى فرّخ؛
    26. فردوسى و شعر او؛
    27. يادنامه ايرانى مينورسكى؛
    28. نقد حال (مجموعه مقالات)؛
    29. تاريخ و فرهنگ؛
    30. داستان‌ها و قصه‌ها؛
    31. عمر دوباره (مجموعه گفتارها و نوشته‌ها)؛
    32. تصحيح تنكسوق‌نامه يا طب اهل ختا، تأليف رشيدالدين فضل‌الله همدانى؛
    33. وقف‌نامه ربع رشيدى، تأليف رشيدالدين فضل‌الله همدانى، با همكارى ايرج افشار؛
    34. احوال و اقوال شيخ ابوالحسن خرقانى، اقوال اهل تصوف درباره او به ضميمه منتخب نور العلوم منقول از نسخه خطى لندن، با مقدمه مينوى؛ و....

    منابع مقاله

    برگرفته از: آرين‌پور، يحيى، از صبا تا نيما، ج3، ص179 - 220، چاپ چهارم، 1382، تهران، انتشارات زوار.


    وابسته‌ها