معجم مصطلحات الحديث و لطائف الأسانيد
معجم مصطلحات الحديث و لطائف الأسانيد | |
---|---|
پدیدآوران | اعظمی، محمد ضیاء الرحمن (نویسنده) |
ناشر | أضواء السلف |
مکان نشر | عربستان - رياض |
سال نشر | 1425ق. |
چاپ | چاپ دوم |
موضوع | حديث - اصطلاحها و تعبيرها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف6م6 / 106/2 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
معجم مصطلحات الحديث و لطائف الأسانيد، اثر محمد ضیاءالرحمن اعظمی، به زبان عربی با موضوع علوم حدیث و دایرةالمعارفها. نویسنده در این اثر دایرةالمعارفی از اصطلاحات حدیثی را گرد آورده است. این کتاب توسط انتشارات أضواء السلف - برای دومین بار با اضافات و تنقیحات - در 1425ق، در عربستان سعودی به چاپ رسیده است.
ساختار
کتاب یک جلد دارد و حاوی مقدمه و محتوای مطالب بر اساس ترتیب الفبایی است.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه پس از ثنای الهی و درود بر پیامبر اسلام(ص) و خاندان و صحابه و تابعین ایشان مینویسد: اما بعد این مباحثی در مصطلحات حدیث و علوم حدیث و لطایف اسانید احادیث است که بر اساس حروف الفبا مرتب کردهام و بهجز حرف اول، مراعات ترتیب در آن نشده؛ تا آغازی برای مجتهد و پایانی برای مقتصد باشد. نگارش این اثر، پاسخی است به درخواست بسیاری از برادران فاضل فرهنگی که ممحض در غیر علم حدیث شریف و علوم مربوط به آن، هستند. نام این کتاب را «معجم مصطلحات الحديث و لطائف الأسانيد» نهادم. پیشتر، در دست زدن به نگارش چنین کتابی، بسیار تردید داشتم؛ چراکه منابع زیادی در علوم حدیث وجود دارد، اما هنگامی که در یکی از سفرهایم بودم و از بسیاری از مسائل علوم حدیث و جرح و تعدیل از من سؤال شد، ولی مرجع کافی و کاملی برای پاسخ درخور به این سؤالات نداشتم، عزمم بر نگارش چنین کتابی جزم شد و تصمیم گرفتم مباحث مختلف متعلق به علوم حدیث، مانند: مصطلح، جرح و تعدیل، لطائف الأسانيد و اهم کتابهای حدیث و... را که در لابهلای دهها کتاب، پراکنده بود، در یک کتاب واحد جمع کنم تا حامل این اثر، از مراجعه به کتابهای متعدد، بینیاز شود. مخفی نیست که علم حدیث، دریایی است که ژرفای آن ناپیداست و ازاینرو من ادعای فراگیریِ کاملِ مباحثِ این علم در کتاب حاضر را ندارم، اما درعینحال یقین دارم که این اثر لطیف، در لابهلای صفحات خود، بیشتر مباحث حدیثی را گنجانده است و از این بابت خداوند را شاکرم...[۱].
در بخشی از مطالب کتاب میخوانیم:
الأثبات: جمع ثَبَتَ، این است که مؤلفش اسانیدش درباره کتابهایی که بر شیوخش قرائت کرده را تا مؤلفان آن کتب ذکر کند. اثبات در اصل مجموعهای از اجازاتی است که طالب از شیوخش در روایت کتابهای حدیثی، به دست آورده است. هنگامی که این اجازات در یک مؤلف جمع شود، آن را اثبات میخوانند.
برخی از فواید اثبات عبارت است از:
- وقوف بر تراجم علمای معاصر مؤلف؛
- یافتن تراجم رجالی که در کتابهای تراجم عمومی یافت نمیشوند؛
- وجود اسانید مصنفات که معین بر تحقیق تراث، است.
از جمله اثبات مشهور میتوان این موارد را نام برد:
- المجمع المؤسس للمعجم المفهرس، حافظ ابوالفضل بن حجر عسقلانی، متوفی 852ق؛
- الأمم لإيقاظ الهمم، شیخ ابراهیم بن حسن کردی کورانی مدنی، متوفی 1102ق؛
- بغية الطالبين لبيان المشايخ المحققين، شیخ احمد بن محمد نخلی مکی، متوفی 1130ق؛
- الإمداد بمعرفة علو الإسناد، شیخ عبدالله بن سالم بصری، متوفی 1135ق؛
- الإرشاد إلی مهمات علم الإسناد، شیخ ولیالله احمد بن عبدالرحیم دهلوی؛
نویسنده تا 12 کتاب را در این قسمت ذکر میکند[۲].
در بخش دیگری درباره واژه «اختلاط» میخوانیم: از اسباب جرح در روات این است که کسی در آخر عمرش بهخاطر ضعف در قوه بدنی که به ضعف در عقل و حفظ منجر میشود، دچار اختلاط شود. البته قید آخر عمر برای بیان غالبیت است، وگرنه گاه هست که اختلاط در حالت جوانی دست میدهد و این امر نیز میتواند به علتهای متعددی رخ نماید که از آنهاست مصیبتی که بر راوی وارد شود، مانند مرگ فرزندش یا سرقت مالش یا از بین رفتن کتابها یا سوختن کتابهایش که در صورت شدید بودن صدمه، منجر به ضعف حافظه و گاه منجر به از دست دادن تمام حافظه میگردد.
درهرحال حکم در این افراد، همان طور که ابن صلاح متذکر شده این است که: حدیث کسی که قبل از اختلاط از آنان اخذ کرده، پذیرفته است و حدیث کسی که پس از اختلاط از آنان اخذ کرده، غیر مقبول میباشد.
ابن حبان در دیباچه کتابش «المسند الصحيح علی التقاسيم و الأنواع» متذکر میشود: اما مختلطون در اواخر عمرشان مانند جریری و سعید بن ابوعروبه و مانند اینها، ما در این کتابمان از آنها روایت کرده و بر روایاتشان احتجاج میکنیم، ولی در اعتماد بر احادیثشان فقط بر آنچه از ثقات از قدما نقل کردهاند و ما میدانیم که اینها قبل از اختلاطشان این روایات را شنیدهاند، یا روایاتی که موافق با روایات ثقاتی است که شکی در صحت و ثبوتشان به دلایل دیگر نداریم، اعتماد مینماییم؛ زیرا حکمشان - هرچند در اواخر عمرشان اختلاط کرده باشند و به این دلیل از روایاتشان روی گردانده شده باشد - حکم ثقهای است که خطا کرده باشد؛ یعنی واجب است در صورت علم به خطا، ترک خطای آنان را بکنیم و احتجاج به موردی بکنیم که میدانیم شخص، در آن خطا نکرده است؛ لذا در مورد این افراد نیز حکم به احتجاج به مواردی میکنیم که با ثقات موافقت دارد... گاه در صحیحین یا یکی از آن دو، افراد زیادی واقع شدهاند که موصوف به اختلاط هستند و ابن صلاح در اینباره، اینگونه پاسخ داده: افرادی که از این قبیل هستند و در صحیحین یا یکی از آن دو به روایاتشان استناد شده، ما اجمالا میدانیم که روایاتشان از موارد قابل تمییز است و قبل از اختلاط اخذ شده است[۳].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر، ذکر شده و پس از آن فهرستی از آثار نویسنده آمده است.
نویسنده در مقدمهای که بر کتاب نوشته، تاریخ فراغت از نگارش این اثر را هشتم رجب سال 1419ق، در منزل خودش در محله الازهری شهر مدینه منوره ذکر کرده است[۴].
پاورقیهای کتاب، علاوه بر ذکر ارجاعات، حاوی مطالب مفیدی در توضیح پارهای از عبارات متن است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.