فرهنگ اصطلاحات فقهی

    از ویکی‌نور
    فرهنگ اصطلاحات فقهی
    فرهنگ اصطلاحات فقهی
    پدیدآورانمختاری مازندرانی، محمدحسین (نويسنده)

    مرادی، علی‌اصغر (نويسنده)

    مؤسسه پژوهشی عروة الوثقی (سایر)
    ناشرمؤسسة العروة الوثقی
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1394ش
    چاپ1
    شابک978-600-96053-2-3
    موضوعفقه - اصطلاحها و تعبیرها - فقه - واژه‌نامه‌ها - فارسی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    BP۱۴۷/۲/م۳ف۴۴
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    فرهنگ اصطلاحات فقهی، اثر محمدحسین مختاری مازندرانی و دیگران، دایرة‌المعارفی است به زبان فارسی که در آن 1377 اصطلاح فقهی گرد آمده است.

    اثر حاضر، محصول جد و جهد پیاپی نویسندگان آن در جهت استخراج اصطلاحات گوناگون فقهی از منابع مهم و برجسته آن و تهیه و تنظیم و نگارش این مجموعه می‌باشد[۱].

    نویسندگان همه سعی و تلاش خویش را در این راستا مصروف داشته‌اند که تا جایی که امکان داشته، صرفا اصطلاحات مربوط به فقه در این کتاب درج گردد، اما طبیعی است که در هر علمی، برخی از اصطلاحات مربوط به علومی دیگر، به‌مناسبتی از آن سخن به میان می‌آید که ناگزیر دانستن آنها برای دانش‌پژوهان بایسته و ضروری است. لذا علم فقه نیز از این مقوله بیرون نیست؛ چه، آنکه اصطلاحاتی اصولی، فلسفی، تاریخی و... به‌تناسب طرح بعضی مباحث در آن بیان گردیده است؛ ازاین‌رو این کلمات نیز در قالب دیگر اصطلاحات فقهی، مورد مداقه و بررسی نویسندگان اثر حاضر، قرار گرفته است[۲].

    تمامی موضوعات و اصطلاحات این مجموعه، به‌ترتیب حروف الفبا و به شیوه خاصی تنظیم یافته است تا لغات مورد نظر علاقه‌مندان، سهل الوصول بوده و به‌راحتی، در اختیار آنان قرار گیرد و توضیحات مربوط به هر مدخل، در ذیل آن مندرج گردیده است که به‌منظور آشنایی بیشتر با کتاب، به‌عنوان مثال، به برخی از آنها، اشاره می‌شود:

    1. آب جاری: به آبی اطلاق می‌شود که از زمین بجوشد، همچون: آب چشمه و قنات و عنوان چاه بر آن صادق نمی‌باشد؛ اعم از آنکه جوشش آن دائمی باشد یا نباشد و با فشار جوشیده باشد و یا چنین نباشد[۳].
    2. اتلاف: از بین بردن مال دیگری به‌گونه‌ای که سبب ضمان گردد، خواه از روی عمد باشد و یا غیر عمد. البته زوال صفت کمال از مال توسط فاعل نیز خود اتلاف به معنای اعم است[۴].
    3. بارع: اصطلاحی است در باب سبق و رمایه و به اسبی گویند در میدان مسابقه که به مرحله چهارم رسیده باشد[۵].
    4. باضعه: این اصطلاح مربوط به باب دیات است و از مراتب شجاج بشمار می‌رود و به زخمی گویند که با شکافتن پوست، به گوشت برسد[۶].
    5. تأبیر: اصطلاحی است در باب مساقات و آن عبارت است از عمل گردافشانی درختان نر بر روی درختان ماده به‌منظور برداشت بهینه محصول[۷].
    6. تالی: در لغت به معنای اتصال و پیامد را گویند، ولی در اصطلاح باب سبق و رمایه، اسبی را گویند که در میدان مسابقه، به مقام سوم رسیده باشد[۸].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مؤلفان، ص24
    2. ر.ک: همان، ص24-25
    3. ر.ک: متن کتاب، ص26
    4. ر.ک: همان، ص27
    5. ر.ک: همان، ص51
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان، ص59
    8. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها