فرهنگ اصطلاحات اصول

    از ویکی‌نور
    فرهنگ اصطلاحات اصول
    فرهنگ اصطلاحات اصول
    پدیدآورانملکی اصفهانی، مجتبی (نویسنده) سبحانی تبریزی، جعفر (مقدمه‌نويس)
    ناشرعالمه
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1379 ش
    چاپ1
    شابک964-6798-29-2
    موضوعاصول فقه - اصطلاح‏‌ها و تعبیرها
    زبانفارسی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏147‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏ف‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    فرهنگ اصطلاحات اصول اثر مجتبى ملكى اصفهانى در واقع نوعى معجم نگارى است كه مولّف با بهره گيرى از مصادر و منابع مختلف آن را در قالب دو جلد به رشته تحرير درآورده است. اين كتاب هرچند «فرهنگ اصطلاحات اصول» ناميده مى‌شود ولى عملاً به توضيح برخى از اصطلاحات علوم ديگر نيز پرداخته است. مساعدت‌ها و راهنمايى‌هاى آیت‌الله سبحانى اين مجموعه را پربارتر كرده است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه مختصر اما ارزشمندى به قلم‌آیت‌الله سبحانى آغاز شده است. در متن اثر اصطلاحات براساس حروف الفبا تنظيم و به اختصار بيان شده است.

    گزارش محتوا

    كتاب داراى ويژگى‌هاى زير است:

    1. ذكر اختلاف و اقوال علماء در برخى واژه‌ها:مثلاً در اجتماع امر و نهى مؤلف بيان مى‌كند كه از نظر عقل شكى نيست كه تعلق امر و نهى به فعل واحد داراى عنوان واحد و در زمان واحد از مولاى حكيم جايز نيست و در اين مورد سه قول وجود دارد. اوّل، جواز اجتماع: اين قول به اكثر اشاعره و برخى از اماميه مانند فضل بن شاذان، محقق قمى و محقق خوانسارى نسبت داده شده است. قائلين به جواز را «اجتماعیون» گويند. دوّم، امتناع: اكثر علماى شيعه و جمهور علماى معتزله و برخى از اشاعره اين قول را اختيار كرده‌اند. سوّم، تفصيل بين حكم عقل به جواز و حكم عرف به امتناع.
    2. آوردن انقسامات مختلف برخى واژه‌ها: در توضيح اصطلاحات روش كار اينگونه است كه هرگاه يك اصطلاح اقسام مختلفى دارد اصطلاح علمى بيان شده و ساير اقسام آن، ضمن همان بحث آورده شده است تا علاوه بر آشنايى خواننده با معنى و مفهوم هر اصطلاح، انسجام و ارتباط بين آنها نيز محفوظ بماند. مثلاً در بحث عام و خاص مولّف اقسام عموم را چنين تقسيم‌بندى مى‌كند كه عموم، به اعتبار تعلّق حكم به آن سه قسم است: 1- عموم استغراقى: عموم استغراقى يا افرادى وقتى است كه فرد فرد افراد عام به صورت مستقل موضوع حكم باشند به گونه‌اى كه براى هر فرد از افراد، امتثال يا عصيان خاص وجود داشته باشد؛ 2- عموم مجموعى: هرگاه حكم به مجموع، به اعتبار مجموع بودن تعلّق گيرد عموم را مجموعى گويند؛ 3- عموم بدلى: عموم بدلى وقتى است كه عامى به عنوان موضوع حكم ذكر شده ولى مقصود يكى از افراد غير معين آن عام است بنابراین در واقع يكى از افراد عام به صورت نامعين موضوع حكم است. قابل توجّه اينكه آوردن اقسام، مانع از ذكر برخى از اين قبيل اصطلاحات در رديف مربوط و براساس ترتيب حروف الفبا نيست.
    3. استفاده از منابع اهل تسنّن: مولّف علّت اين امر را به چند دليل مى‌داند الف- برخى اصطلاحات در منابع شيعى كمتر يافت مى‌شود، ب- آشنايى با نظرات اهل تسنن در برخى از مهم‌ترين اصطلاحات، ج- پربار كردن مجموعه حاضر از لحاظ مراجعه به منابع مختلف، د- تكيه و اعتماد گروهى از اهل تسنن بر اعتبار برخى امور كه طبيعتاً بيان مطلب را بايد از زبان خود ايشان شنيد و قضاوت كرد. مثلاً در بحث حجيّت استحسان مى‌گويد ميان علماى اهل تسنن اختلاف شديدى در حجيّت استحسان وجود دارد در حاليكه برخى مانند مالك، استحسان را نه قسمت از ده قسمت علم و ستون علم مى‌داند، برخى ديگر مانند شافعى و ظاهريّه عمل بر اساس استحسان را تشريع و حرام دانسته و آن را پيروى از هواى نفس و گمراهى مى‌دانند. مؤلف در حجيّت مصالح مرسله مى‌گويد كه به نظر شوكانى در حجيت و عدم حجيت مصالح مرسله چند قول است: مشهور علماى اهل سنت معتقدند كه مصالح مرسله حجّت نيستند، مالك و احمد بن حنبل و گروهى از طرفداران ايشان معتقدند كه مصالح مرسله مطلقاً حجت‌اند، شافعى معتقد است كه اگر مصلحت مرسله با يك اصل كلى يا جزئى از اصول شرعى سازگار باشد معتبر است و گرنه معتبر نيست.
    4. توضيح برخى از اصطلاحات فقهى، ادبى، منطقى، فلسفى و كلامى: هدف اين مجموعه توضيح و تبيين اهمّ اصطلاحاتى است كه در علم اصول فقه كاربرد دارند ولى عملاً به توضيح برخى از اصطلاحات فقهى، ادبى، منطقى، فلسفى و كلامى نيز پرداخته است. مثلاً در واژه «اختيار» بعد از آوردن نظريات مختلف تصريح مى‌كند كه عقيده شيعه به اختيار است ولى نه آن اختيار عنان گسيخته‌اى كه معتزله به آن اعتقاد دارند سپس بحث مفصلى را در اين بار مى‌آورند كه صرفاً بحث‌هاى كلامى است. يكى از مباحث مهم فلسفى، بحث اصالت وجود يا ماهيت است به نظر مولّف صدرالمتألهين اولين كسى است كه اين موضوع را در صدر مباحث هستى‌شناسى مطرح كرد و آن را پايه‌اى براى حل مسائل ديگر قرار داد. وى اصالت وجود را به مشائين نسبت مى‌دهد.

    وضعيت كتاب

    در انتهاى جلد اول فهارس آيات، احاديث، منابع و مطالب آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب

    وابسته‌ها