ابن رشد، محمد بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'لـ' به 'ل')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
    برگرفته از: خراسانى، شرف‌الدين، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، تهران، مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ دوم، 1374ش.
    برگرفته از: خراسانى، شرف‌الدين، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، تهران، مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ دوم، 1374ش.


     
    {{ابن رشد}}
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}

    نسخهٔ ‏۱۳ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۴

    ابن رشد، محمد بن احمد
    نام ابن رشد، محمد بن احمد
    نام‌های دیگر ابن رشد، ابوالولید محمد بن احمد

    ابن رشد، الحفید

    ابن رشد اندلسی

    ابن رشد قرطبی، محمد بن احمد

    Ibn Rushd,

    نام پدر احمد
    متولد 520ق/1126 م
    محل تولد کوردوبا اسپانیا
    رحلت 595 ‌‎ق/1198م
    اساتید ابوجعفر بن هارون الترجالى، ابوالقاسم بن بشكوال
    برخی آثار تلخيص كتاب البرهان

    رسالة مابعدالطبيعة

    کد مؤلف AUTHORCODE00710AUTHORCODE

    ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن رشد (520 - 595 ق)، مشهور به حفيد (نواده) فيلسوف، شارح و مفسر آثار ارسطو، فقيه و پزشک برجسته غرب اسلامى (اندلس)،

    ولادت

    در 520ق در شهر قرطبه در اندلس زاده شد. پدربزرگ و پدرش هر دو از فقيهان و عالمان نامدار و بلندپايه زمان خود بوده‌اند.

    تحصیلات

    ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب «موطأ» را به حافظه سپرد. همچنين اندكى فقه نزد ابوالقاسم بن بشكوال و سپس نزد ابومحمد بن رزق و ابومروان بن مسره، و ادبيات عرب را نزد سمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزيز و ابوعبدالله العازرى اجازه گرفت. پزشکى را نيز نزد ابومروان بن جُرَّيول بلنسى و به‌ویژه نزد ابوجعفر بن هارون التجالى يا الترجالى (از شهر ترجاله «تروخيلو» در اندلس) فراگرفت. در فقه بيشتر به «درايت» دلبستگى داشت تا «روايت» و در آن زمینه کتاب «بداية المجتهد و نهایة المقتصد» را تأليف كرد.

    استادان وى در فلسفه شناخته نيستند و ما تنها مى‌دانيم كه وى طى مدتى كه نزد ابوجعفر بن هارون الترجالى مى‌گذرانده، از وى رياضيات و نيز بسيارى از «علوم حكمیه» را آموخته بوده است. ابن رشد بر علم كلام و به‌ویژه كلام اشعرى نيز تسلط داشته، هرچند بعداً در نوشته‌هایش از متكلمان انتقاد كرده است. در برخى گزارش‌ها آمده است كه استاد ابن رشد در فلسفه، فيلسوف مشهور، ابن باجه بوده است؛ اما این گزارش از لحاظ تاريخى نمى‌تواند درست باشد؛ زيرا درگذشت ابن باجه در 533ق، روى داده بوده؛ يعنى هنگامى كه ابن رشد نوجوانى 12 يا 13 ساله بوده است؛ ولى به گفته ارنست رنان، «همانندى عقايد و احترام ژرفى كه ابن رشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابن باجه) سخن مى‌گوید، حق مى‌دهد كه به معنايى كلى، ابن رشد را شاگرد وى تلقى كنند».

    هرچند از تفصيل سرگذشت ابن رشد آگاهى زيادى نداريم، اما برخى از گزارش‌هاى مورخان و نيز اشاره‌هاى خود ابن رشد در برخى از نوشته‌هایش، تا اندازه‌اى رویدادهاى زندگى‌اش را منعكس مى‌كنند. فعالیت‌های اجتماعى و علمى ابن رشد در دوران فرمانروايى موحدون در اندلس جريان داشته است. در این میان سرگذشت وى، به‌ویژه با رویدادهاى دوران حكومت دو تن از برجسته‌ترين فرمانروايان موحدون؛ يعنى ابویعقوب يوسف و ابویوسف يعقوب (المنصور)، گره خورده بود. هرچند آغاز فعالیت‌های اجتماعى و علمى وى در دوران فرمانروايى بنيان‌گذار سلسله موحدون عبدالمؤمن على (524-558ق) بوده است. بنا بر گزارش‌هاى مورخان، عبدالمؤمن خود مردى دانشمند و دانش‌پرور بوده است و در دوران فرمانروايى‌اش دانشمندان را از هر سو فرامى‌خوانده و زندگى آسوده‌اى برایشان فراهم مى‌كرده است.

    در 548ق، ابن رشد در مراكش بوده و احتمالاً برای يارى كردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسى در آنجا اشتغال داشته است. از سوى ديگر نشانه‌اى در دست است كه ابن رشد، احتمالاً در طى همین مدت اقامت در مراكش، به پژوهش‌هاى تازه‌اى در زمینه ستاره‌شناسى اشتغال داشته و مى‌كوشيده است كه دانش ستاره‌شناسى را، كه در دوران وى بر پايه هيئت بطلمیوسى استوار بوده كه خود آن بر رياضيات تكيه داشته است، بار ديگر به ستاره‌شناسى دوران باستان بازگرداند كه برپايه «اصول طبيعى» قرار داشته است.

    پس از مرگ عبدالمؤمن (558ق)، پسرش ابویعقوب يوسف جانشين وى شد. در دوران فرمانروايى او كه آكنده از حوادث، درگيرى‌ها، جنگ‌ها، پيروزى‌ها و شكست‌ها بود، حاكمیت موحدون كاملاً استوار شد و اندلس از شكوفايى زندگى اجتماعى و نيز فرهنگى برخوردار گرديد. خود ابویعقوب نيز مردى دانشمند و در تاريخ عرب و لغت و نحو عربى بسيار چيره‌دست بوده است و از دانش‌هاى ديگر، مانند فقه و حديث نيز بهره‌اى فراوان داشته و سرانجام به آموختن فلسفه روى آورده بود و در این رهگذر از آموختن پزشکى نظرى آغاز كرده و با مهم‌ترين رشته‌هاى فلسفه آشنا شده بود. وى همچنين فرمان داده بود كه کتاب‌هاى فلسفى و ديگر دانش‌هاى نظرى را از اقطار اندلس و مغرب، گرد آورند و نيز در هر جا در جستجوى دانشمندان و به‌ویژه اهل دانش‌هاى نظرى بود، چنان‌كه شمار بسيارى از ايشان بر وى گرد آمدند.

    یکى از برجسته‌ترين این دانشمندان، فيلسوف نامدار ابن طفيل (د 581ق) بود، كه وزير و پزشک ابویعقوب گرديد و نزد او از اعزاز و احترام فراوان برخوردار بود. ابن طفيل نيز، به نوبه خود، دانشمندان را از اقطار مختلف به دربار ابویعقوب دعوت و وى را به بزرگداشت ايشان تشویق مى‌كرد. ابن طفيل، كه پيش از آن با ابن رشد آشنا شده بود، وى را به ابویعقوب معرفى كرد.

    اما گویا ابن رشد در آن هنگام، ديرى نزد ابویعقوب نماند؛ زيرا در 565ق وى را در منصب قضا در شهر اشبيليه مى‌يابيم و در آنجا بود كه وى خلاصه‌هایى (جوامع) از کتاب‌هاى ارسطو «درباره پيدايش جانوران» و «درباره اعضاى جانوران» را نوشته، يا به پایان رسانده بوده است.

    در حدود 567ق ابن رشد، با همان عنوان قاضى، به قرطبه بازگشت.

    ابویعقوب در ماه شعبان 579 ابن رشد را به‌عنوان قاضى‌القضاة قرطبه منصوب كرد و هم‌زمان 4 تن از فرزندان خود را به ولايت 4 ناحيه اندلس گمارد: ابواسحاق، والى اشبيليه؛ ابویحيى، والى قرطبه (بنا به درخواست ابن رشد)؛ ابوزيد، والى غرناطه و ابوعبدالله، والى مرسيه. ابویعقوب در این هنگام خود را برای رویارویى و جنگ با مسيحيان آماده مى‌كرد، كه سرانجام آن نبرد شنترين بود. در این نبرد مسلمانان شكست خوردند و خود ابویعقوب نيز به‌سختى زخمى شد و سرانجام در 12 ربيع‌الثانى 580ق، يا بنا بر روايت ديگرى، در 7 رجب آن سال، درگذشت.

    پس از مرگ ابویعقوب، پسرش ابویوسف يعقوب، كه در آن هنگام 32 ساله بود، جانشين پدر گرديد. به‌خاطر پيروزى‌هاى متعددش در جنگ‌هاى با مسيحيان به رهبرى آلفونس هشتم پادشاه كاستيل در نبرد الارك (آلاركس) لقب المنصور به وى داده شده بود. ابن رشد تقريباً تا اواخر دوران فرمانروايى وى از تقرب و احترام ابویوسف برخوردار بود.

    ابن رشد در سراسر سده‌هاى میانه و نيز در دوران رنسانس اروپا پيش از هر چيز به‌عنوان شارح بزرگ نوشته‌هاى ارسطو مشهور بوده است و این عنوان به‌حق به وى داده شده است. وى را مى‌توان یکى از بزرگ‌ترين مفسران آثار ارسطو در همه دوران‌ها بشمار آورد.

    وفات

    ابن رشد در 9 صفر 595 درگذشت.

    آثار

    1. تفسير مابعدالطبيعة؛
    2. شرح کتاب البرهان (تفسير بزرگ بر کتاب «تحليل‌هاى پسين يا دومین» ارسطو
    3. شرح کتاب النفس (تفسير بزرگ بر کتاب «درباره روان» ارسطو
    4. شرح السمّاء و العالَم (تفسير بزرگ بر کتاب «درباره آسمان» ارسطو
    5. تلخيص الخطابة؛
    6. تلخيص مدخل فرفوريوس؛
    7. تلخيص کتاب المقولات (ارسطو
    8. تلخيص کتاب العبارة (پرى هرمه نياس، ارسطو
    9. تلخيص کتاب القياس (شرح متوسط بر «تحليل‌هاى نخستين» ارسطو
    10. تلخيص کتاب البرهان (شرح متوسط بر «تحليل‌هاى پسين يا دومین» ارسطو
    11. تلخيص کتاب الجدل (شرح متوسط بر «توپیکا»ى ارسطو
    12. تلخيص کتاب السفسطة؛
    13. تلخيص کتاب الشّعر (شرح متوسط بر «درباره شعر» ارسطو
    14. تلخيص السّماع الطبیعی (شرح متوسط بر «درباره طبيعت» ارسطو
    15. تلخيص السّماء و العالم (شرح متوسط بر «درباره آسمان و جهان» ارسطو
    16. تلخيص الكون و الفساد (شرح متوسط بر «درباره پيدايش و تباهى» ارسطو
    17. تلخيص الآثار العلویة (شرح متوسط بر «متئورولوگیکا يا پديده‌هاى جوّى» ارسطو
    18. تلخيص كتاب النفس (شرح متوسط بر «درباره روان» ارسطو
    19. تلخيص مابعدالطبيعة (شرح متوسط بر «متافيزیک يا مابعدالطبيعة» ارسطو
    20. تلخيص کتاب الأخلاق (شرح متوسط بر «اِتیکانیکوماخيا يا اخلاق نیکوماخوس» ارسطو
    21. تلخيص کتاب الحس و المحسوس (شرح متوسط بر درباره احساس و محسوس و چند نوشته كوتاه ديگر ارسطو به نام «طبیعیات كوچك يا پاروا ناتوراليا»؛
    22. جوامع كتب ارسطوطاليس في الطبیعیات و الإلهيات (خلاصه‌هایى از کتاب «درباره طبيعت» و متافيزیک ارسطو
    23. الضّروري في المنطق؛
    24. کتاب الحيوان؛

    و...[۱]

    پانویس

    1. خراسانى شرف‌الدين، ج3، ص556-564

    منابع مقاله

    برگرفته از: خراسانى، شرف‌الدين، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ دوم، 1374ش.

    وابسته‌ها

    بداية المجتهد و نهاية المقتصد

    تفسير مابعدالطبيعة

    تلخيص كتاب البرهان

    رسالة مابعدالطبيعة

    جوامع الكون والفساد

    تلخيص الكون و الفساد

    تلخيص كتاب الشعر

    تلخيص كتاب العبارة

    تلخيص مابعدالطبيعة

    تلخيص كتاب القياس

    تلخيص كتاب أرسطوطاليس في الجدل

    تهافت التهافت

    تلخيص كتاب المقولات

    رسالة السماع الطبيعي

    عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتألهین شیرازی و ایمانوئل کانت

    مناهج الأدلة في عقائد الملة

    رسالة السماء و العالم و رسالة الكون و الفساد

    رسالة الآثار العلوية

    الکشف عن مناهج الأدلة في عقائد الملة

    الکليات في الطب

    مجموعة رسائل ابن رشد

    مجموعه تلخيصات ابن رشد از تأليفات جالينوس

    شرح ابن رشد لأرجوزة ابن سینا في الطب

    الشرح الکبیر لکتاب النفس لأرسطو

    تهافت التهافت (فارسی)

    رسائل ابن رشد الطبیة

    کتاب النفس

    تلخيص كتاب النفس

    ابن رشد اليوم

    شرح بداية المجتهد ونهاية المقتصد

    فلسفة ابن رشد: مشتملة علی كتابين جليلين

    الضروري في أصول الفقه أو مختصر المستصفی

    تلخيص السفسطة

    الكليات في الطب

    مجموعه اغذیه و ادویه در آثار حکماء اندلس

    ‏الضروري في السياسة: مختصر كتاب السياسة لأفلاطون

    تهافت التهافت إنتصارا للروح العلمیة و تأسيسا لأخلاقيات الحوار

    المقدمات الممهدات لبيان ما أقتضته رسوم المدونة من الأحکام الشرعيات و التحصيلات المحکمات الشرعيات لأمهات مسائلها المشکلات

    نقد المیتافیزیقا بین الغزالی و ابن رشد

    موقف إبن رشد الفلسفي من علم الکلام

    سلسلة الفکر الإسلامي تأصيل العقيدة و تأويل آياتها عند علماء المغرب خلال القرنين الخامس و السادس الهجريين

    المنهج النقدي في فلسفة ابن رشد

    فلسفة ابن رشد: مشتملة علی كتابين جليلين

    عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتألهین شیرازی و ایمانوئل کانت

    مناهج الأدلة في عقائد الملة

    مؤلفات ابن رشد

    ابن رشد اليوم

    مفهوم السببية بین المتكلمين والفلاسفة (بين الغزالي و ابن رشد)

    الهداية في تخريج أحاديث البداية (بداية المجتهد لابن رشد)

    ابن رشد، سيرة و فكر، دراسة و نصوص