نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ق' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
{{کاربردهای دیگر|طوسی (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|طوسی (ابهام زدایی)}} | ||
'''ابوجعفر، محمد بن محمد بن حسن طوسى'''(طوس 579-653ش، بغداد)، معروف به '''محقق طوسى''' و '''خواجه نصيرالدين طوسى''' در جمادىالأولى 597ق، برابر با فوريه 1201م، در طوس متولد شد. پدرش محمد بن حسن از فقهاى اماميه و محدثان طوس بود و خواجه در تحت تربيت چنين پدر دانشمندى پرورش يافته است<ref>مدرس رضوى، محمدتقى، 1370، ص 3 و 4</ref> | '''ابوجعفر، محمد بن محمد بن حسن طوسى'''(طوس 579-653ش، بغداد)، معروف به '''محقق طوسى''' و '''خواجه نصيرالدين طوسى''' در جمادىالأولى 597ق، برابر با فوريه 1201م، در طوس متولد شد. پدرش محمد بن حسن از فقهاى اماميه و محدثان طوس بود و خواجه در تحت تربيت چنين پدر دانشمندى پرورش يافته است<ref>مدرس رضوى، محمدتقى، 1370، ص 3 و 4</ref> | ||
نسخهٔ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۳۲
نام | نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد |
---|---|
نام های دیگر | خواجه نصیر
طوسی، نصیرالدین محقق طوسی نصیر طوسی |
نام پدر | فخرالدين محمد بن حسن |
متولد | ۱۱ جمادیالاول سال ۵۹۷ق |
محل تولد | طوس |
رحلت | 672 ق |
اساتید | پدرش فخرالدين محمد بن حسن، نورالدين على بن ابىمنصور محمد الشيعى، شيخ ابوالسعادات اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهانى |
برخی آثار | تجريد الاعتقاد؛ قواعد العقائد؛ فصول نصيريه؛ تلخیص المحصل؛ رسالة الإمامة يا وجيزه نصيريه |
کد مؤلف | AUTHORCODE364AUTHORCODE |
ابوجعفر، محمد بن محمد بن حسن طوسى(طوس 579-653ش، بغداد)، معروف به محقق طوسى و خواجه نصيرالدين طوسى در جمادىالأولى 597ق، برابر با فوريه 1201م، در طوس متولد شد. پدرش محمد بن حسن از فقهاى اماميه و محدثان طوس بود و خواجه در تحت تربيت چنين پدر دانشمندى پرورش يافته است[۱]
او در آغاز كودكى، قرآن مجيد را آموخت و اقسام علوم ادبى، از قبيل صرف و نحو و اشتقاق و مبانى علل و لغت را فراگرفت و احاديث نبوى و آثار بزرگان دين را آموخت و در نزد پدر به تحصيل علم فقه و اصول و حديث پرداخت و به گفته بعضى او نزد دايى خود مقدمات منطق و حكمت را ياد گرفت و بر حقايق علوم طبيعى و الهى واقف گشت.
در اين دوران به تحصيل علوم رياضى از قبيل حساب و هندسه، جبر و موسيقى رو آورد و با دقت تمام به تحصيل اين علوم پرداخت. گفتهاند او نزد كمالالدين محمد حاسب از شاگردان افضلالدين كاشانى و دوست و همدم پدرش، فن رياضى را خوانده است[۲]
وى بعد از وفات پدرش بنا بر وصيت او كه گفته بود: «به جاهايى برو كه در آنجا اساتيد فن هستند»، به مسافرت پرداخت و در هر جا عالمى را يافت، از او بهره گرفت تا اينكه در نيشابور اقامت گزيد.
شهر نيشابور با آنكه در حمله طايفه غزّ، دچار خرابى بسيار شده و بيشتر مساجد و مدارس آن در آن واقعه ويران گرديده و كتابخانههاى مهم آن به غارت رفته بود و بسيارى از دانشمندان ساكن در آنجا، يا كشته شده يا جلاى وطن اختيار كرده بودند، بااينوجود تا حمله مغول اهميت علمى خويش را از دست نداده بود و در زمان هجرت خواجه به آنجا باز هم مجمع علما، فقها، راويان حديث، حكما و اطبا بود. در اين شهر، خواجه نزد بسيارى از فقها و حكماى عصر خويش تلمذ نمود و به رتبه علمى والايى دست يافت[۳]
خواجه پس از حمله مغول به ايران، نيشابور را ترك كرد و درحالىكه در پى مأمنى مىگشت، به دعوت ناصرالدين عبدالرحيم بن ابىمنصور محتشم (كه از طرف علاءالدين محمد پادشاه اسماعيليان، حاكم قهستان خراسان بود) وارد قهستان شد. ناصرالدين، مقدم او را غنيمت شمرد و او را بىنهايت احترام و اكرام نمود و از محضر او استفاده كرد[۴]
در قهستان، زمينه تحقيق و مطالعه براى خواجه فراهم گرديد و او كتاب «طهارت» ابن مسكويه رازى را ترجمه كرد و با اضافه مطالب جديدى آن را به نام «اخلاق ناصری» براى ناصرالدين نوشت. رساله معينيه در علم هيئت و چند كتاب ديگر از تأليفات او نيز از محصولات همين دوران است[۵]
خواجه بعد از مدتى به قلعه ميموندز به نزد علاءالدين محمد، پادشاه اسماعيليه رفت. گرچه درباره علت رفتن خواجه به الموت و ميموندز اختلاف نظر وجود دارد، ولى از كلام خود خواجه (كه در آخر برخى از نسخ «شرح اشارات» وى ذكر شده است) چنين برمىآيد كه وى در قلاع اسماعيليه در رنج و زحمت بوده و بهاختيار در آنجا اقامت نكرده و در واقع در زندان و حبس بوده است[۶]
پس از اينكه هلاكو خان مغول، قلاع اسماعيليه را فتح كرد و آوازه فضل و كمال خواجه را شنيد و نيز دانست كه خورشاه، پادشاه اسماعيليه با صلاحديد وى دست از ستيز كشيده و تسليم شده است، خواجه را با جمعى ديگر ملازم ركاب خود نمود[۷]
هلاكو سپس متوجه فتح بغداد شد و با خواجه در اين مورد مشورت كرد و از او خواست اوضاع كواكب را بررسى و نتيجه را بيان كند. خواجه اوضاع را اينگونه توضيح داد كه خلافت عباسيان بهزودى منقرض و نابود مىشود. اين امر، هلاكو را به فتح بغداد ترغيب كرد[۸]
هلاكوخان پس از محاصره بغداد، آن را به تصرف درآورد و خلافت عباسيان با كشته شدن آخرين خليفه، المستعصمباللّه، منقرض گرديد.
در اين زمان خواجه با تدبير خود جان بسيارى از مردم و علما و اهل فضل و هنر را نجات داد و از غارت اموال بسيارى جلوگيرى نمود. حكايت شفاعتهاى او نزد هلاكو براى حفظ جان علما در تاريخ نگاشته شده است[۹]
خواجه بعد از ملازم شدن با هلاكو و فرزندش اباقا، سفرهاى متعددى نمود. در سال 665، بههمراهى قطب شيرازى به خراسان رفت و در سال 667 به مراغه بازگشت در سال 662 و چند نوبت ديگر براى جمعآورى كتاب به بغداد سفر كرد.
پس از آنكه خواجه در خدمت هلاكو به مراغه رفت، به كار بستن رصد مشغول گرديد. مبلغى هنگفت به اين امر اختصاص داده شد و به درخواست خواجه، جمعى از علماى رياضى و ماهران در نجوم از اطراف بلاد براى دستيارى وى فراخوانده شدند؛ افرادى همچون: مؤيدالدين عرضى، نجمالدين كاتبى، فخرالدين اخلاطى، فخرالدين مراغهاى، نجمالدين كاتب بغدادى، محيىالدين مغربى، قطبالدين شيرازى، شمسالدين شروانى، شيخ كمالالدين ايجى، حسامالدين شامى و...[۱۰]
اين رصدخانه با مشورت اين علما در طرف شمال غربى شهر مراغه در بالاى تپه بلندى كه به زبان آذربايجانى، «رصد داغى» (كوه رصد) مشهور است، ساخته شد. در روز سهشنبه، چهارم جمادىالأولى سال 657ق، شروع به بناى رصد نمودند و در سال 660ق، آلتهاى رصدى به اتمام رسيد[۱۱]
در جنب اين رصدخانه كتابخانه بزرگى ساخته شد كه چهار صد هزار جلد كتاب داشت. و بنا به فرمان هلاكو كتب نفيس فراوانى كه از بغداد و دمشق و موصل و خراسان غارت شده بود و براى خواجه و همراهان وى لازم بود به آن كتابخانه نقل داده شد و خود خواجه نيز مأمورينى به بلاد اطراف مىفرستاد كه كتب علمى را در هر كجا بيابند براى او بخرند و بفرستند و در مسافرتها خودش هم هر جا كتابى يا اسطرلابى يا آلت نجومى ديگرى پيدا مىكرد مىخريد و آن را به مراغه مىآورد[۱۲]
يك رصد كامل، به سى سال وقت نياز داشت، ولى بهخاطر عجول بودن هلاكو در اين امر، خواجه در ظرف مدت دوازده سال، به كمك جداول زيجهاى سابق و رصدخانه جديد به ترتيب زيج پرداخت و زيج ايلخانى را تدوين نمود[۱۳]
در سال 669، خواجه به معالجه اباقاخان فرزند و جانشين هلاكوخان مغول پرداخته است و همچنين خواجه در بعضى از مصنفات خويش به كارهاى طبى و معالجات خود اشاره نموده است و اين حاكى از اطلاع او از طبابت است[۱۴]
خواجه داراى ذوق شعرى نيز بوده و اشعار بسيارى به زبان عربى و فارسى سروده است كه بهجز چند قطعه و چند رباعى و مثنوى كوتاه چيزى در دست نيست[۱۵]
اساتيد
- پدرش فخرالدين محمد بن حسن (در شرعيات، از قبيل فقه و اصول و حديث)؛
- نورالدين على بن ابىمنصور محمد الشيعى، دائى خواجه (در مقدمات منطق و حكمت و روايت. خواجه از طرف او اجازه روايى نيز داشت)؛
- برهانالدين محمد بن محمد بن على همدانى قزوينى (در حديث. خواجه از جانب او اجازه روايى داشت)؛
- نصيرالدين ابوطالب عبداللّه بن حمزة بن عبداللّه (در حديث)؛
- شيخ معينالدين مصرى ابوالحسن سالم بن بدران بن على مازنى (در حديث. وى از مشايخ روايى خواجه است)؛
- شيخ ابوالسعادات اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهانى (در حديث)؛
- ابراهيم بن على بن محمد سلمى قطبالدين مصرى (در طب و حكمت و مخصوصا قانون بوعلى)؛
- فريدالدين داماد نيشابورى (در حكمت و مخصوصا كتاب اشارات)؛
- كمالالدين بن يونس موصلى (در فقه. خواجه كتاب «غنية النزوع» سيد ابن زهره در فقه را نزد او خواند و در سال 619 از او اجازه روايت گرفته است و اين اجازه در پشت همان كتابى كه خواجه نزد او مىخوانده، باقى مانده است. اين شخص همچنين استاد رياضى و موسيقى بوده و شايد خواجه در اين زمينه نيز از او استفاده كرده باشد)؛
- ابن ميثم بحرانى شارح نهجالبلاغة (برخى گفتهاند خواجه نزد وى فقه مىخوانده
و او نزد خواجه، حكمت).
شاگردان
- علامه حلى (در حكمت)؛
- قطبالدين شيرازى (در تأليفات فلسفى خواجه، هيئت، علوم رياضى و حل مشكلات قانون)؛
- كمالالدين ابومحمدرضا بن فخرالدين محمد بن رضىالدين محمدحسینى افطسى آبى (برخى از مصنفات امام فخر رازى را در حضور خواجه قرائت كرده است. خواجه، به وى اجازه روايى نيز داده است)؛
- سيد ركنالدين ابوالفضائل؛
- كمالالدين بغدادى، معروف به ابن الفوطى؛
- محيىالدين عباسى؛
- عمادالدين، معروف به ابن الخوام؛
- مجدالدين مراغى.
آثار
خواجه در علوم و فنون متعدد داراى آثار و تأليفات است؛ پارهاى از آثار وى عبارتند از:
- تحرير اقليدس؛
- تحرير مجسطى؛
- تحرير الأكر؛
- تحرير كتاب الأكر تأليف ثاوذوسيوس؛
- تحرير كتاب المأخوذات فى أصول الهندسة؛
- تحرير كتاب المعطيات فى الهندسة؛
- تحرير كتاب الكرة المتحركة؛
- تحرير معرفة مساحة الأشكال البسيطة و الكروية؛
- تحرير كتاب الليل و النهار يا كتاب الأيام و الليالى؛
- تحرير كتاب المناظر؛
- تحرير كتاب جرمى النيرين و بعديهما؛
- تحرير طلوع و غروب؛
- تحرير مطالع؛
- تحرير كتاب المفروضات؛
- تحرير كتاب ظاهرات الفلك؛
- تحرير كره و استوانه يا شرح الكرة و الأسطوانة؛
- تحرير كتاب المساكن؛
- المخروطات؛
- رساله در احوال خطوط منحنيه؛
- كشف القناع عن أسرار شكل القطاع؛
- تربيع الدائرة؛
- رسالة فى انعطاف الشعاع و انعكاسه؛
- كتاب تسطيح الكرة و المطالع؛
- رساله رد بر مصادره اقليدس؛
- جوامع الحساب بالتخت و التراب؛
- رساله در علم مثلث؛
- رساله در حساب و جبر و مقابله؛
- رساله معينيه يا المفيد در هيئت؛
- شرح معينيه؛
- زبدة الهيئة؛
- زبدة الإدراك فى هيئة الأفلاك؛
- مختصر در معرفت تقويم، مشهور به سى فصل؛
- مدخل فى علم النجوم؛
- ترجمه صور الكواكب؛
- تذكره نصيريه؛
- شرح ثمره بطلميوس يا ترجمه ثمره بطلميوس؛
- زيج ايلخانى؛
- رسالهاى درباره قبله تبريز؛
- رسالهاى در بيان صبح كاذب؛
- رسالهاى در تحقيق قوس قزح؛
- بيست باب در معرفت اسطرلاب؛
- تجريد الاعتقاد؛
- قواعد العقائد؛
- فصول نصيريه؛
- تلخیص المحصل؛
- رسالة الإمامة يا وجيزه نصيريه؛
- شرح الإشارات يا حلّ مشكلات الإشارات؛
- مصارع المصارع؛
- رسالهاى در موجودات و اقسام آن؛
- بقاء النفس بعد فناء الجسد؛
- رساله در صدور موجودات از حضرت حق؛
- رساله اثبات جوهر مفارق؛
- شرح رسالة العلم؛
- رساله رد ايراد كاتبى بر دليل حكماء در اثبات واجب؛
- مفاوضات؛
- مؤاخذات؛
- جواب أسئله شمسالدين محمد كيشى؛
- رسالهاى در جواب سؤالهاى محيىالدين عباسى؛
- مسائل هفتگانه؛
- جواب سؤالهايى از روم؛
- جواب سؤالهاى ابوالفضائل سيد ركنالدين استرآبادى؛
- رسالهاى در نفوس ارضيه و قواى آنها؛
- رسالهاى در اتحاد مقول عليه و مقول؛
- مقالهاى درباره «آيا معناى ادراك، تعقل است يا غير آن؟»؛
- جواب عزالدولة سعد بن منصور بن كمونه؛
- جواب سؤالى در خير بودن وجود؛
- العلل و المعلولات؛
- رسالهاى در بحث از علل و معلولات مترتبه؛
- فوائد ثمانيه در حكمت؛
- جواهرنامه؛
- المقالات يا مقالات ششگانه؛
- رسالة ربط الحادث بالقديم؛
- رسالة إثبات وحدة الله؛
- رساله جبر و اختيار؛
- رساله اثبات عقل فعال؛
- رساله أقسام الحكمة؛
- رساله ضرورت مرگ؛
- رسالهاى در جواب نجمالدين دبيران؛
- اخلاق ناصری؛
- أوصاف الأشراف؛
- آغاز و انجام؛
- رساله آداب المتعلمين؛
- نصيحتنامه؛
- أساس الاقتباس؛
- تجريد منطق؛
- تعديل المعيار فى نقد تنزيل الأفكار؛
- الحواشى على كليات القانون؛
- جواب خواجه در رفع تناقض سخن حنين و ابن سينا در رنگ بول؛
- جواب خواجه به يكى از حكما درباره تنفس؛
- جواب خواجه به پرسش يكى از دانشمندان درباره مزاج اعضا؛
- ضوابط الطب؛
- ذيل جهانگشا؛
- رسالهاى در رسم و آيين پادشاهان قديم؛
- خلافتنامه؛
- معيار الأشعار؛
- جواهر الفرائض؛
- رساله در علم رمل؛
- مقاله در موسيقى؛
- رساله در اشارت به مكان و زمان آخرت؛
- تفسير سوره و العصر.
وفات
خواجه، در سال 672 در بغداد رحلت نمود و بنا به وصيت خودش در شهر كاظمين مدفون گرديد.
پانويس
منابع مقاله
اقتباس از مدرس رضوى، محمدتقى، احوال و آثار خواجه نصيرالدين طوسى، انتشارات اساطير، چاپ دوم، 1370.
وابستهها
الاشارات و التنبیهات (مع المحاکمات)
الـجوهر النضید في شرح منطق التجرید
تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الافکار
کشف المراد في شرح تجرید الإعتقاد
الأنوار الجلالیة في شرح الفصول النصیریة
البراهین القاطعة في شرح تجرید العقائد الساطعة
الحاشیة علی إلهیات الشرح الجدید للتجرید
الحاشیة علی حاشیة الخفري علی شرح القوشچي علی التجرید
کشف المراد شرح فارسی تجرید الإعتقاد
شوارق الإلهام في شرح تجرید الکلام
علاقة التجرید (شرح فارسی تجرید الاعتقاد)
قواعد العقائد (مع تعلیقات السبحاني)
کشف المراد في شرح تجرید الإعتقاد (قسم الإلهیات)
مصارع المصارع (خواجه نصیرالدین طوسی)
المراسلات بین صدرالدین القونوي و نصیرالدین طوسي
شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام
هداية الطالبين في شرح آداب المتعلمين
جواهر الفرائض: المشهور بـ الفرائض النصیریه
دروس شرح اشارات و تنبيهات (ابن سينا)
جواهر الفرائض: المشهور بالفرائض النصیریة
شرح ثمره بطلميوس در احكام نجوم
حل مشکلات کتاب الاشارات و التنبیهات، مشهور به شرح اشارات
معیار الأشعار (در علم عروض و قافیه). میزان الأفکار فی شرح معیار الأشعار