تجريد الاعتقاد

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از تجرید الاعتقاد)
    تجريد الاعتقاد
    تجريد الاعتقاد
    پدیدآوراننصیرالدین طوسی، محمد بن محمد (نویسنده) حسینی جلالی، محمدجواد (محقق)
    عنوان‌های دیگرتحریر العقاید، تجرید العقائد، تجرید الکلام
    ناشرمکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1407 ق
    چاپ1
    موضوعکلام شیعه امامیه - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏210‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏6‎‏ت‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تَجریدُ الإعتِقاد یاتجرید الکلام نام دارد، كتابى است مشهور و در فن خويش بى‌نظير كه خواجه طوسى آراى كلامى خود را با بهترين نظام و قوى‌ترين براهین، به سبک شيوايى، در آن گرد آورده است.

    اين كتاب، از كتاب‌هاى مهمى است كه در تبيين عقايد اماميه، نگاشته شده و به گفته برخى، اولين آنها به حساب مى‌آيد. خواجه نصير، در ابتداى اين اثر، آن را تحرير العقائد ناميده، اما بعدها، اين كتاب، به اسامى ديگرى همچون تجريد الاعتقاد، تجريد العقائد و تجريد الكلام، اشتهار يافته است.

    بعضى، احتمال داده‌اند كه خواجه، عنوان تجريد الاعتقاد را تحت تأثير كتاب «التجريد» قاضى، عبدالجبار معتزلى، برگزيده است. كسانى نيز معتقدند اين كتاب، از خود خواجه نصير نيست. مستند ترديد ايشان در انتساب تجريد به خواجه، ناسازگارى برخى از مباحث آن با آراى نصير‌الدين طوسى در ساير آثارش، مانند شرح اشارات است، اما اكثريت دانشمندان، اين ترديد را روا ندانسته‌اند. اين ناسازگارى را بر اساس تحول انديشه‌هاى او، مى‌توان تبيين كرد.

    انتساب تجريد به نصير‌الدين طوسى اسماعيلى مذهب هم نارواست، زيرا بدون ترديد آن را پس از روى‌گردانى از مذهب اسماعيلى و گرايش به مذهب اماميه اثنا عشرى نوشته است. بنا به قول مشهور، خواجه، نگارش تجريد را در 660ق، به پايان برد.

    اين گمانه‌زنى كه تجريد، آخرين كتاب خواجه طوسى است، نيز نارواست و سرانجام اينكه انگيزه خواجه از نگارش تجريد، تحرير مسائل كلامى، نظام‌مندسازى انديشه‌هاى دينى و بيان مستدل عمده‌ترين عقايد شيعه اماميه است.

    خواجه نصير، اين كتاب را برخوردار از بهترين اسلوب و مشتمل بر ديدگاه‌ها و اعتقاداتى كه با برهان براى وى اثبات گرديده، معرفى مى‌كند. بنا بر اين بر خلاف برخى كتاب‌هاى او كه صرفا تبيين نظريات عده‌اى از بزرگان است، اين كتاب، حاوى آراى خاص اوست.

    ساختار

    خواجه، مباحث تجريد را در 6 مقصد سامان داده است: مقصد نخست، متضمن بحث از امور عامه؛ يعنى مباحث وجود و عدم، ماهيت و لواحق آن و علت و معلول است.مقصد دوم، با عنوان «جواهر و أعراض»، به بحث از اجسام، جوهر مجرد و اعراض نه‌گانه، بر سياق انگاره ارسطوييان مى‌پردازد.

    مسائل معرفت شناسى و منطقى نيز، در اين مقصد، به اختصار مطرح مى‌شوند. اين بخش، در واقع، متضمن بيان مبانى وجود شناسى و جهان شناسى و معرفت شناسى علم كلام است، اما آنها را نمى‌توان تحرير عقايد خواند.

    از مقصد سوم، تا مقصد ششم، به ترتيب، مسائل خدا شناسى، شامل مسائل مربوط به وجود صانع، صفات و افعال بارى، نبوت عامه و خاصه، امامت عامه و خاصه و معاد، مورد بحث قرار مى‌گيرد. وى، بر خلاف شيوه رايج نگارش كتاب‌هاى كلامى، به بحث از چيستى علم كلام و ساير عناوين هشت‌گانه (رئوس ثمانية) در معرفى اين دانش، نمى‌پردازد.

    جهت‌گيرى و روش شناسى تجريد

    بنا به ديدگاه مشهور، هدف خواجه در تجريد، ارائه نظام كلامى - فلسفى، در عقايد شيعى است. علما، نصير‌الدين طوسى را در تأسيس چنين نظامى موفق دانسته‌اند. اين ديدگاه را در پرتو جايگاه تاريخى تجريد، در چالش فيلسوفان و متكلمان، مى‌توان ارزيابى كرد.

    تجريد، از چهار جريان عمده فلسفى و كلامى متأثر است: سنت كلام‌نگارى شيعى (شيخ مفيد، سيد مرتضى، شيخ طوسى، زين‌الدين بياضى)؛ فلسفه مشايى ابن سينايى؛ كلام فلسفى فخر رازى و مبانى اعتزالى.

    درباره تأثر خواجه از فخر‌الدين رازى، توجه به چالش فيلسوفان و متكلمان حائز اهميت است.

    خواجه كه در شرح اشارات و تلخیص المحصل، آرا و انتقادهاى فخر رازى را مورد چالش و ردّ قرار مى‌دهد، در امور عامه تجريد، كم و بيش، از ديدگاه‌هاى وى متأثر مى‌گردد و همين امر، سبب ناسازگارى برخى آراى وى در تجريد با ديدگاهش در كتاب‌هاى سابق بر آن مى‌گردد.

    قاعده مسبوقيت امر حادث بر ماده و مدّة، نظريه مشايى هيولاى اولى، انطباق قاعده الواحد درباره بارى تعالى، نظريه قدم زمانى عالم، علم بارى تعالى و نظريه عقول، از جمله مواضعى است كه خواجه در آنها بيش و كم ره‌يافت فخر‌الدين رازى در المباحث المشرقية را اخذ مى‌كند. بنا بر اين مراد از فلسفه در اين ادعا كه تجريد بنيان‌گذار نظام كلام - فلسفى در شيعه است، مفهوم مشايى آن، حتى در سنت ابن سينايى نيست.

    كمتر اثرى به ميزان تجريد، بر آثار كلامى متأخران مؤثر افتاده است. از ابعاد تأثير تاريخى تجريد، وجود شرح و حاشيه فراوان بر آن است. در اين ميان برخى از شرح‌ها و حاشيه‌ها اهميت تاريخى دارند كه عبارتند از: كشف المراد علامه حلّى، شاگرد خواجه، تفريد الاعتماد ابوالعلاء بهشتى، شرح جديد از آن على بن محمد قوشچى، شرح شوارق الالهام عبدالرزاق لاهيجى و...

    معرفى شروح و حواشى

    1. كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، نوشته علامه حسن بن يوسف بن مطهر حلّى، از شاگردان خواجه طوسى، اولين شرحى است كه بر تجريد نگاشته شده است. اين شرح، مرجع و سند براى شروح بعدى گرديد؛ بر اين شرح، حواشى متعددى نگاشته شده است.
    2. تسديد القواعد في شرح تجريد العقائد، نوشته شمس‌الدين، محمود بن عبدالرحمن اصفهانى (746ق)، شرح مفصلى است بر تجريد كه متن را با علامت صو شرح را با علامت‌ش مى‌آورد. بناى شارح در اين شرح، بر رد گفته‌هاى خواجه نصير مى‌باشد؛ مخصوصاً در مبحث امامت كه در مذهب، با خواجه، اختلاف داشته است.
    3. شرح قوشچى، از علاء‌الدين، على بن محمد قوشچى (879ق)، شرح مزجى مفصلى است.شارح، در مذهب، مخالف خواجه نصير است و به همين جهت در اغلب مباحث اعتقادى، به ويژه امامت، در ردّ نظريه خواجه تلاش مى‌كند. اين شرح، از ساير شروح بيشتر شهرت يافته و حواشى متعددى بر آن نگاشته شده است.
    4. حاشيه بر شرح تجريد قوشچى، از شمس‌الدين، محمد بن احمد خفرى شيرازى (957ق). اين حاشيه، مورد توجه متكلمان شيعى و سنى واقع گرديده و نقد و تحليل‌هاى زيادى بر آن نوشته شده است. اين حاشيه، بر مقصد سوم شرح قوشچى (بخش الهيات)، نوشته شده و داراى سه فصل است: 1. اثبات واجب. 2. صفات واجب. 3. افعال واجب.
    5. شوارق الالهام، از ميرزا عبدالرزاق بن على بن حسین فياض لاهيجى (1072ق)، شاگرد ملا صدراى شيرازى. اين شرح، بسيار مفصل بوده، لكن مؤلف، فقط دو جلد آن را به پايان رسانيده و باقى، ناتمام مانده است.

    اين شرح، تا مقصد ثالث تجريد؛ يعنى المسئلة السادسة في كلامه تعالى، ادامه يافته و ناتمام مانده است.

    بر اين شرح، نيز حواشى متعددى نگاشته شده است.

    ويژگى‌ها

    تجريد الاعتقاد، به جهت روى‌كرد خاص آن به فلسفه و كلام، نقطه عطفى در تاريخ كلام محسوب مى‌شود. خواجه، در اين كتاب، ميان فلسفه مشايى و كلام شيعى، تلفيقى به وجود آورده كه سبب نزدیکى هر چه بيشتر فلسفه و كلام، در ميان متفكران شيعه، شده است. برخى از مباحث اين كتاب، به گونه‌اى است كه مبنا بودن آن را براى جريانات فكرى مهمى همچون حكمت متعاليه، موجه مى‌سازد.

    ويژگى ديگر اين كتاب، اختصار فوق العاده آن است. خواجه نصير، در بسيارى از كتاب‌هاى خود از جمله «قواعد العقائد» و «اوصاف الاشراف» و حتی «شرح الاشارات» و «أساس الاقتباس»، بنا را بر اختصار گذاشته بوده، ولى اين خصوصيت، در تجريد، به حدى است كه شمس‌الدين، محمود اصفهانى، آن را از الغاز (چيستان‌ها) به حساب آورده است.

    ديگر ويژگى اين كتاب، آن است كه در آن، بر خلاف ديگر كتاب‌هاى كلامى پيشين، مبحث معاد، بعد از مبحث نبوت آمده است. پيش از خواجه، بحث معاد، به سبب ارتباط بحث وعد و وعيد و ثواب و عقاب با صفات حق تعالى و به ويژه بحث عدل خداوند، قبل از نبوت و امامت مطرح مى‌گرديد، اما در تجريد، مباحث نبوت و امامت ارتباط نزدیکى با مباحث عدل الهى پيدا نكرده و توجه خواجه در آنها بر خلاف پيشينيانش، بيشتر معطوف به لطف الهى است. به هر حال، اين ابتكار خواجه، در تنظيم مباحث كلامى اماميه، در ساختار كتاب‌هاى كلامى بعد از او تأثير فراوان نهاد.

    نسخه شناسى

    1. نسخه خطى كتاب‌خانه مجلس شوراى اسلامى تهران.
    2. نسخه كتاب‌خانه «كوپرولى» تركيه، به شماره 1589. ميكروفيلم اين نسخه، در كتاب‌خانه دانشگاه تهران، به شماره 462 الف و 463 ب، موجود است.
    3. نسخه‌اى به خط محمد بن عبدالمجيد بن فضل‌للّه الطبرى، در «مكتبة العلومى» به شماره 447. ميكروفيلم اين نسخه نيز در كتاب‌خانه دانشگاه تهران، به شماره 5066، موجود است.
    4. نسخه أفست از روى نسخه‌اى كه در كتاب‌خانه مركزى تهران، به شماره 1865، نگه‌دارى مى‌شود. تاريخ كتابت اين نسخه، 851ق، قيد گرديده است.
    5. نسخه خطى كه در كتاب‌خانه آیت‌الله مرعشى نجفى، در قم، به شماره 727، نگه‌دارى مى‌شود.
    6. نسخه خطى دانشكده الهيات دانشگاه مشهد، به شماره 452. تاريخ كتابت اين نسخه، سال 1089ق، درج گرديده است.

    نسخه حاضر در برنامه، با تحقيق و پژوهش آقاى محمد جواد حسینى جلالى، در قطع وزيرى، با جلد گالينگور در 347 صفحه، براى نخستين بار در سال 1407ق، از سوی «مركز النشر مكتب الأعلام الاسلامى»(انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم)، منتشر گرديده است.

    منابع مقاله

    1. دانش‌نامه جهان اسلام، ج 6، ص577.
    2. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 13، ص579.
    3. مقدمه محقق كتاب.
    4. سرگذشت و عقايد فلسفى خواجه نصير‌الدين طوسى، محمد مدرسى (زنجانى).

    وابسته‌ها