المعجم الفلسفي بالألفاظ العربية و الفرنسية و الإنكليزية و اللاتينية
المعجم الفلسفي بالألفاظ العربیة و الفرنسیة و الإنکلیزیة و اللاتینیة، توسط دكتر جميل صليبا، به زبان عربى و درباره توضيح پارهاى از لغات و اصطلاحات فلسفى نوشته شده است. اين كتاب، در سال 1978م، در لبنان، به چاپ رسيده است.
المعجم الفلسفي بالألفاظ العربیة و الفرنسیة و الإنکلیزیة و اللاتینیة | |
---|---|
پدیدآوران | صلیبا، جمیل (نویسنده) |
ناشر | الشرکة العالمية للکتاب |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1414 ق یا 1994 م |
چاپ | 1 |
موضوع | زبان عربی - واژهنامهها - چند زبانه
فلسفه - واژهنامهها - چند زبانه فلسفه اسلامی - واژهنامهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | B 51 /ص8م6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب، داراى دو جزء است و لغات و اصطلاحات فلسفى را به ترتيب حروف الفبا، در ضمن بيست و هشت باب ذكر كرده است و در كنار غالب لغات عربى، معادل آنها را در انگليسى و فرانسوى نيز آورده است.
گزارش محتوا
اولین لغت كتاب، الآخرة و آخرين آن، اليوهيمرية است. مؤلف، اصطلاح الآخرة را علمىدانسته كه از مسائل مربوط به پایان جهان و منازل فراروى انسان، همچون مرگ، بعث، حساب و...سخن مىگويد و نيز به نظرياتى گفته مىشود كه در مورد مرحلهاى كه انسانيت پس از گذر از وجود فعلى، به آن مىرسد، بحث مىكند و...
اصطلاح اليوهيمرية را نام مذهب يوهيميروس قورينايى، مىداند. در اين مذهب، اعتقاد بر اين است كه خدايان اسطورهاى، انسانهایى برجسته و قهرمان بودهاند و زندگى واقعى داشتهاند، منتها مردم، پس از مرگ آنها، چنان در حقشان غلو كردهاند كه رفته رفته به اسطوره مبدل شدهاند.
پارهاى ديگر از لغات بدين قرار است: باطل، در اصطلاح، به معانى گوناگونى آمده از قبيل عدم مطابقت فعل با امرى كه خواهان آن هستى، بودن فعل به گونهاى كه اصلا به مقصود دنيوى نرسد، آنچه داراى فايده و اثر و غايتى نيست و...
التحليلات، در نزد ارسطو، همان منطق صورى است و بر دو گونه مىباشد: يكى، تحليلات اولى كه مشتمل بر تحليل قياس است و ديگرى، تحليلات ثانيه كه مشتمل بر شروط معرفت علمى و برهانى است.
ثابت، ضد متغير است و بر موجود يا امرى كه با تشكيك مشكك زايل نمىگردد، اطلاق مىشود.
الجمهورية، حكومتى است مردمى كه در آن، رئيس دولت براى مدتى معين از طرف مردم انتخاب مىشود و نيز به هيئتى متشكل از اشراف قوم يا بزرگان آنها اطلاق مىگردد و...
الحبسة، معناى اين لفظ در زبان انگليسى ناتوانى از گفتار يا نوشتار يا... و در زبان عربى فقط به ناتوانى از گفتار اطلاق مىشود...
الخارجى، در اصطلاح فلاسفه، معانى متعددى دارد از قبيل ظاهر، آنچه وجودش مستقل از شناخت ما نسبت به آن است، موجود در اعيان نه اذهان، آنچه بذاته و لذاته موجود است و...
الوسيط، آنچه واسطه بين دو چيز واقع مىشود براى نزدیک كردن يكى به ديگرى، شخصى كه باعث ايجاد ارتباط بين زندگان و ارواح مردگان مىشود.
النحلة، دين و عقيده و مذهب و... و...