فرهنگ اصطلاحات اصولی
فرهنگ اصطلاحات اصولی | |
---|---|
پدیدآوران | مختاری مازندرانی، محمدحسین (نویسنده) |
ناشر | انجمن قلم ايران |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1377 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-91734-4-7 |
موضوع | اصول فقه - اصطلاحها و تعبیرها علوم سیاسی - اصطلاحها و تعبیرها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 147/2 /م3ف4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فرهنگ اصطلاحات اصولى، اثر محمدحسين مختارى مازندرانى، لغتنامهاى است كه در آن، به توضيح و تشريح اصطلاحات علم اصول، پرداخته شده است.
كتاب به زبان فارسى و در سال 1419ق، نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب به ترتيب حروف الفبا تنظيم شده و برخى از واژگان مرتبط با دانش اصول، مانند اصطلاحات فلسفى و كلامى نيز بنا به ضرورت، در آن تشريح شده است. اولين مدخل كتاب «اباحه» و آخرين آن، «وضع تعيّنى» است[۱]
گزارش محتوا
در مقدمه، ضمن تعريف علم اصول، به اهميت و جايگاه آن پرداخته شده است و به اين نكته اشاره گرديده كه بديهى است بدون آشنايى با علم اصول و قواعد عمومى آن، نمىتوان به وادى فقه و فقاهت گام نهاده و در محدوده آن به پژوهش و بررسى پرداخت؛ چون به نظر نویسنده، اين امر مانند آن است كه آدمى بدون بهرهگيرى از هرگونه ابزار و سلاحى و يا بدون آشنايى با طريق استفاده از آن، بخواهد به يك كار صنعتى دست يازد كه مسلما نتيجهاى براى وى در پى نخواهد داشت[۲]
از ويژگىهاى اثر حاضر، آن است كه اصطلاحات اصولى در آن، بهصورت حروف الفبايى تنظيم گرديده است، ليكن از آنجا كه برخى از اصطلاحات داراى اقسامى است، همه آن اقسام پس از ذكر مقسم (اصطلاح مورد نظر) بيان گرديدهاند[۳]
از آنجا كه برخى از علوم با علوم ديگر متداخل مىباشند، طبيعتا هر علمى اصطلاحاتى از ديگر علوم را با خود به همراه دارد و اين يك امر فراگير است و هيچيك از علوم از جمله علم اصول، از اين موضوع مستثنا نمىباشند؛ لذا در اين مجموعه سعى شده است، اصطلاحات مربوط به علومى از قبيل: كلام، منطق، فلسفه، اخلاق و جز آن، كه در اصول از آنها سخن به ميان آمده است، توضيح داده شود[۴]
نویسنده خود به اين نكته تذكر داده است كه امكان دارد بعضى از اصطلاحات مهم و معتنابه، از قلم افتاده باشد، وليكن وعده داده كه در چاپهاى بعدى، اصطلاحات از قلمافتاده، بهعنوان ضميمه به كتاب افزوده خواهد شد[۵]
از جمله اصطلاحاتى كه نویسنده به تبيين و تشريح آن پرداخته، واژه «اجتهاد» مىباشد. معناى لغوى اين اصطلاح، تحمل مشقت و سختى است، اما در توضيح معناى اصطلاحى آن، نویسنده از تعاريف زير ياد كرده است:
- اجتهاد عبارت است از بهكارگيرى تمامى توان و قدرت در جهت تحصيل ظن به حكم شرعى.
- ملكهاى كه بهواسطه آن، قدرت بر استنباط حكم شرعى فرعى حاصل گرديده، بهگونهاى كه بالفعل يا بالقوه توانايى اين امر را داشته باشد.
- بهكارگرفتن وسع و قدرت در تحصيل حجت بر حكم شرعى[۶]
نویسنده در توضيح اين مطلب، به اين نكته اشاره دارد كه مقصود از مجتهد در اصطلاح فقها و اصوليين، چيزى نيست كه تنها معناى لغوى اجتهاد بر آن صادق باشد؛ به اين معنا كه هر كس در هر علمى سعى و اجتهاد داشته باشد، به وى مجتهد اطلاق شود، بلكه مراد كسى است كه حلال و حرام خدا را از ادله شرعى آن بشناسد؛ چنانكه همين تعبير در روايات نيز آمده است، نظير روايت: «من عرف حلالنا و حرامنا فيرضوا به حكما» و مانند آن[۷]
برخى از اصطلاحاتى كه نویسنده به توضيح و تشريح آنها پرداخته است، عبارتند از: اجماع، استحسان، استصحاب، استعمال، استقراء، استلزام، اصل، بداء، برائت، بناى عقلا، تجرى و انقياد، تخصيص، تخصص، تخطئه و تصويب، تعارض، تنقيح مناط، ثبوت، جعل اماره بهنحو سببيت يا طريقيت، حجيت، حكم، خطابات شفاهى، دلالت، دور، سببيت، سد ذرايع، صحيح و اعم و...
وضعيت كتاب
فهرست مطالب و فهرست اهم منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، بههمراه فهرست روايات مذكور در متن، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها بسيار اندك بوده و در آنها به ذكر منابع پرداخته شده است.
پانويس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. مطبعهچى اصفهانى، سيد مصطفى «گامهاى مبارک در مرجعنگارىهاى دانش اصول فقه»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فقه، پاييز 1384، شماره 45 (12 صفحه، از 224 تا 235).