پرش به محتوا

رسائل الجاحظ: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۲: خط ۹۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
=== جلد اول ===
* '''مناقب الترك''': این متن در حقیت مشتمل بر دو بخش است. نویسنده، بخشی از آن را در دوره خلافت معتصم نوشته و ارسال کرده که به دست او نرسیده و بخش دیگر آن را در دوره خلافت متوکل و برای وزیر او فتح بن خاقان که او را در مقدمه نوشتار به حسن تدبیر و درایت توصیف نموده، نوشته و ارسال کرده است.
* '''مناقب الترك''': این متن در حقیت مشتمل بر دو بخش است. نویسنده، بخشی از آن را در دوره خلافت معتصم نوشته و ارسال کرده که به دست او نرسیده و بخش دیگر آن را در دوره خلافت متوکل و برای وزیر او فتح بن خاقان که او را در مقدمه نوشتار به حسن تدبیر و درایت توصیف نموده، نوشته و ارسال کرده است.
هدفی که جاحظ از نگارش آن دنبال می‌کرده، ایجاد همدلی و الفت میان دل‌های مردمانی بوده که دولت عباسی را تشکیل ‌داده بودند.
هدفی که جاحظ از نگارش آن دنبال می‌کرده، ایجاد همدلی و الفت میان دل‌های مردمانی بوده که دولت عباسی را تشکیل ‌داده بودند.
خط ۱۳۳: خط ۱۳۵:
* '''رسالة في صناعات القواد''': عنوان این رساله با موضوع آن سازگاری ندارد. موضوع حقیقی آن، ادبیات، زبان و بلاغت است. نویسنده به این می‌پردازد که چه چیزی را باید از ادبیات و زبان بیاموزیم تا بتوانیم افکار خود را در موضوعات مختلف بیان کنیم. به همین دلیل، وی به‌تفصیل، خوبی‌های زبان را برمی‌شمارد و در این راستا به ده ویژگی اشاره کرده است؛ از جمله اینکه زبان، ابزار بیان، بازتابنده درون، منبع حکمت و... است. وی این فضیلت‌ها را با اقوالی همراه می‌کند که اهمیت زبان را در زندگی انسان نشان می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص‌59</ref>. او به متوکل توصیه می‌کند که تمامی ادبیات را به فرزندانش بیاموزد و آن‌ها را به واژگان و اصطلاحات گوناگون در هر علم مجهز سازد<ref>ر.ک: همان، ص‌59؛ متن کتاب، ج1، ص‌381</ref>. جاحظ نمونه‌هایی را برای اثبات درستی دیدگاه خود ارائه می‌دهد؛ مانند اینکه: فرمانده نظامی معانی خود را با الفاظ و تعابیری بیان می‌کند که از دانش جنگ و نبرد گرفته شده‌اند و پزشک، الفاظ و تعابیری را به‌کار می‌برد که به دانش پزشکی مربوط می‌شوند و...<ref>ر.ک: همان، ص‌60؛ همان، ص‌381-383</ref>.
* '''رسالة في صناعات القواد''': عنوان این رساله با موضوع آن سازگاری ندارد. موضوع حقیقی آن، ادبیات، زبان و بلاغت است. نویسنده به این می‌پردازد که چه چیزی را باید از ادبیات و زبان بیاموزیم تا بتوانیم افکار خود را در موضوعات مختلف بیان کنیم. به همین دلیل، وی به‌تفصیل، خوبی‌های زبان را برمی‌شمارد و در این راستا به ده ویژگی اشاره کرده است؛ از جمله اینکه زبان، ابزار بیان، بازتابنده درون، منبع حکمت و... است. وی این فضیلت‌ها را با اقوالی همراه می‌کند که اهمیت زبان را در زندگی انسان نشان می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص‌59</ref>. او به متوکل توصیه می‌کند که تمامی ادبیات را به فرزندانش بیاموزد و آن‌ها را به واژگان و اصطلاحات گوناگون در هر علم مجهز سازد<ref>ر.ک: همان، ص‌59؛ متن کتاب، ج1، ص‌381</ref>. جاحظ نمونه‌هایی را برای اثبات درستی دیدگاه خود ارائه می‌دهد؛ مانند اینکه: فرمانده نظامی معانی خود را با الفاظ و تعابیری بیان می‌کند که از دانش جنگ و نبرد گرفته شده‌اند و پزشک، الفاظ و تعابیری را به‌کار می‌برد که به دانش پزشکی مربوط می‌شوند و...<ref>ر.ک: همان، ص‌60؛ همان، ص‌381-383</ref>.


=== جلد دوم ===
* '''رسالة في النابتة إلى أبي‌الوليد''': این رساله در مورد نابته است که در حقیت عنوانی برای گروهی از مردم است که در عصر جاحظ ظهور کردند و تأیید خود نسبت به بنی‌امیه و عدم جواز سب معاویه را اعلام نمودند. نویسنده به آرای این گروه (همچون: تجویر، تشبیه، قدم قرآن، مخلوق بودن کفر و ایمان، جبر، جسم بودن خدا و رؤیت او... اشاره کرده و با رویکردی اعتزالی به مخالفت با آرای آنان برخاسته است<ref>ر.ک: ابوملحم، علی، «رسائل الجاحظ: الرسائل الكلامية»، ص‌36-37</ref>.
* '''رسالة في النابتة إلى أبي‌الوليد''': این رساله در مورد نابته است که در حقیت عنوانی برای گروهی از مردم است که در عصر جاحظ ظهور کردند و تأیید خود نسبت به بنی‌امیه و عدم جواز سب معاویه را اعلام نمودند. نویسنده به آرای این گروه (همچون: تجویر، تشبیه، قدم قرآن، مخلوق بودن کفر و ایمان، جبر، جسم بودن خدا و رؤیت او... اشاره کرده و با رویکردی اعتزالی به مخالفت با آرای آنان برخاسته است<ref>ر.ک: ابوملحم، علی، «رسائل الجاحظ: الرسائل الكلامية»، ص‌36-37</ref>.
در حقیقت این نوشته، تصویری از نزاع سختی را به ما ارائه می‌دهد که میان معتزله و پیروان احمد بن حنبل جریان داشت؛ کسانی که جاحظ آن‌ها را «حشویه»، «نابتة»، «محدثین» و «مشبهه» و «عامه» می‌نامد. همچنین در این رساله، نزاعی از نوع دیگر نیز میان عرب و عجم و موالی دیده می‌شود که در قالب جنبش شعوبیه نمود پیدا کرده است. علاوه بر انتقاد از آرای نابته، این رساله شامل ارزیابی وقایعی تاریخی است که امت در صدر اسلام و دوران اموی از سر گذرانده است؛ نویسنده، عصر پیامبر(ص) تا شش سال از خلافت عثمان را دوره الفت و اتحاد کلمه میان امت دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص‌37</ref>.
در حقیقت این نوشته، تصویری از نزاع سختی را به ما ارائه می‌دهد که میان معتزله و پیروان احمد بن حنبل جریان داشت؛ کسانی که جاحظ آن‌ها را «حشویه»، «نابتة»، «محدثین» و «مشبهه» و «عامه» می‌نامد. همچنین در این رساله، نزاعی از نوع دیگر نیز میان عرب و عجم و موالی دیده می‌شود که در قالب جنبش شعوبیه نمود پیدا کرده است. علاوه بر انتقاد از آرای نابته، این رساله شامل ارزیابی وقایعی تاریخی است که امت در صدر اسلام و دوران اموی از سر گذرانده است؛ نویسنده، عصر پیامبر(ص) تا شش سال از خلافت عثمان را دوره الفت و اتحاد کلمه میان امت دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص‌37</ref>.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۵:
* '''كتاب البغال''': این کتاب، به‌طور خاص به موضوع قاطرها (بغال) می‌پردازد. از مقدمه نویسنده روشن می‌شود که این کتاب را پیش از نگارش کتاب «الحيوان» به نگارش درآورده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ج2، ص‌213</ref>. جاحظ به‌تفصیل درباره ویژگی‌های جسمانی و اوصاف قاطرها، انواع آنها و نیاز به آنها می‌نویسدو بخش قابل توجهی از کتاب را به اقوال، اشعار و حکایات مختلف از بزرگان، شعرا و مردم در وصف یا ذم قاطرها اختصاص داده است<ref>ر.ک: همان، ص216، 228، 234، 244، 255، 288، 293 و 342</ref>. در سراسر کتاب، داستان‌ها و مثال‌هایی از تعامل انسان‌ها با قاطرها، کاربرد آن‌ها در سفر، حمل و نقل و مسائل مرتبط با آن‌ها نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص‌236، 265 و 278</ref>.
* '''كتاب البغال''': این کتاب، به‌طور خاص به موضوع قاطرها (بغال) می‌پردازد. از مقدمه نویسنده روشن می‌شود که این کتاب را پیش از نگارش کتاب «الحيوان» به نگارش درآورده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ج2، ص‌213</ref>. جاحظ به‌تفصیل درباره ویژگی‌های جسمانی و اوصاف قاطرها، انواع آنها و نیاز به آنها می‌نویسدو بخش قابل توجهی از کتاب را به اقوال، اشعار و حکایات مختلف از بزرگان، شعرا و مردم در وصف یا ذم قاطرها اختصاص داده است<ref>ر.ک: همان، ص216، 228، 234، 244، 255، 288، 293 و 342</ref>. در سراسر کتاب، داستان‌ها و مثال‌هایی از تعامل انسان‌ها با قاطرها، کاربرد آن‌ها در سفر، حمل و نقل و مسائل مرتبط با آن‌ها نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص‌236، 265 و 278</ref>.


* '''رسالة الحنين إلى الأوطان''': نویسنده در این رساله به موضوع دلتنگی، علاقه و حب شدید انسان به زادگاه خود می‌پردازد و برای آن شواهدی را ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص383 و 385-388</ref>. در سرتاسر کتاب، اقوال، حکایات و اشعاری با مضمون دوستی وطن و دلتنگی برای آن از زبان عوام و خواص آمده است<ref>ر.ک: همان، ص‌389-390، 399، 407-408 و ص‌411</ref>. نکته قابل ذکر در مورد این رساله آن است که در انتساب این رساله به جاحظ تردید شده؛ چراکه در مراجع قدیمی نامی از آن دیده نشده است؛ ازاین‌رو، برخی از محققان به دلایلی این نوشته را از آن جاحظ نداسته‌اند. بااین‌وجود برخی دیگر بر اساس شواهدی از جمله موضوع و سبک نگارش و ویژگی‌های مشترک کتاب با سایر تألیفات نویسنده، رساله یادشده را از آن وی دانسته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص‌380-381</ref>.
* '''رسالة الحنين إلى الأوطان''': نویسنده در این رساله به موضوع دلتنگی، علاقه و حب شدید انسان به زادگاه خود می‌پردازد و برای آن شواهدی را ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص383 و 385-388</ref>. در سرتاسر کتاب، اقوال، حکایات و اشعاری با مضمون دوستی وطن و دلتنگی برای آن از زبان عوام و خواص آمده است<ref>ر.ک: همان، ص‌389-390، 399، 407-408 و ص‌411</ref>. نکته قابل ذکر در مورد این رساله آن است که در انتساب این رساله به جاحظ تردید شده؛ چراکه در مراجع قدیمی نامی از آن دیده نشده است؛ ازاین‌رو، برخی از محققان به دلایلی این نوشته را از آن جاحظ نداسته‌اند. بااین‌وجود برخی دیگر بر اساس شواهدی از جمله موضوع و سبک نگارش و ویژگی‌های مشترک کتاب با سایر تألیفات نویسنده، رساله یادشده را از آن وی دانسته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص‌380-381</ref>


* من كتابه في الحاسد و المحسود: این کتاب، پاسخی به پرسشی در مورد ماهیت حسد، منشأ آن، دلیل حسادت، چگونگی شناختن حالات آن، کیفیت شناخت ظاهر و پنهان آن، علت کثرت آن در میان جاهلان و نزدیکان، چگونگی دچار شدن نیکوکاران به آن بیش از فاسقان و چرایی و چگونگی وجود آن در میان همسایگان است<ref>ر.ک: همان، ج3، ص‌3</ref>.
=== جلد سوم ===
* '''من كتابه في الحاسد و المحسود''': این کتاب، پاسخی به پرسشی در مورد ماهیت حسد، منشأ آن، دلیل حسادت، چگونگی شناختن حالات آن، کیفیت شناخت ظاهر و پنهان آن، علت کثرت آن در میان جاهلان و نزدیکان، چگونگی دچار شدن نیکوکاران به آن بیش از فاسقان و چرایی و چگونگی وجود آن در میان همسایگان است<ref>ر.ک: همان، ج3، ص‌3</ref>.
جاحظ، حسد را بیماریی مهلک می‌داند که درمان آن دشوار است. از نظر او این بیماری، جسم را فرسوده می‌کند و موجب ملال و سختی می‌شود. همچنین، صاحبش را به پایش (نظارت دقیق) دیگران وامی‌دارد تا از هیچ‌یک از امورشان غافل نماند<ref>ر.ک: ابوملحم، علی، «رسائل الجاحظ: الرسائل الأدبية»، ص‌15</ref>. نویسنده پس از توصیف و تصویر فرد حسود، به عواقب حسد، مانند دشمنی، کینه و تفرقه میان دوستان، خویشاوندان و همسایگان و... اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص‌15-16</ref>.
جاحظ، حسد را بیماریی مهلک می‌داند که درمان آن دشوار است. از نظر او این بیماری، جسم را فرسوده می‌کند و موجب ملال و سختی می‌شود. همچنین، صاحبش را به پایش (نظارت دقیق) دیگران وامی‌دارد تا از هیچ‌یک از امورشان غافل نماند<ref>ر.ک: ابوملحم، علی، «رسائل الجاحظ: الرسائل الأدبية»، ص‌15</ref>. نویسنده پس از توصیف و تصویر فرد حسود، به عواقب حسد، مانند دشمنی، کینه و تفرقه میان دوستان، خویشاوندان و همسایگان و... اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص‌15-16</ref>.


خط ۱۸۱: خط ۱۸۵:
* '''من كتابه في الرد علی النصاری''': نویسنده در این کتاب حوزه مباحث خود را گسترش داده تا ادیان دیگری غیر از اسلام را نیز در بر بگیرد. او به دین مسیحیت پرداخته و در چارچوب رد خود بر نصاری، به دین یهود و مجوسیت (زرتشتی‌گری) نیز اشاره می‌کند. علاوه بر مقدمه، این کتاب به سه بخش تقسیم شده است. در مقدمه کتاب، جاحظ خداوند را به دلیل اصل توحید که خود و فرقه‌اش به آن هدایت شده‌اند و همچنین اصل عدل - که هر دو از اصول اصلی معتزله هستند - ستایش می‌کند. در پایان، او نصاری را در کنار یهود و فرقه‌های مختلف اسلامی، مانند شیعه، حشویه و نابته قرار می‌دهد و آن‌ها را به تشبیه (انگارش خداوند به مخلوقات) متهم کرده و مذاهب همگی را تقبیح می‌کند. در بخش اول، ایرادات مسیحیان بر مسلمانان ذکر شده است. در بخش دوم، دلایلی که باعث شده نصاری جایگاهی بالاتر از یهودیان نزد مسلمانان داشته باشند، بیان شده است و در بخش سوم، به ادعاها و ایرادات نصاری پاسخ داده شده است. جاحظ بیش از هرچیز بر دو مسئله تمرکز کرده است: سخن گفتن عیسی در گهواره و بنوت او (فرزند خدا بودن او) و بنوت عزیر (فرزند خدا بودن عزیر). او در پاسخ به مسائل دیگر به‌صورت مختصر عمل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص40-42؛ همان، ص‌324 و ‌329</ref>. وی تنها به طرح ادعاها و پاسخ دادن به آن‌ها از سوی مسیحیان و یهودیان بسنده نکرده، بلکه به جنبه مهم دیگری نیز پرداخته که شایان توجه است و آن رابطه میان مسلمانان، یهودیان و مسیحیان در عصر عباسی و اوضاع اجتماعی آنهاست<ref>ر.ک: ابوملحم، علی، «رسائل الجاحظ: الرسائل الكلامية»، ص‌45</ref>. این کتاب از نظم و ترتیب خوبی برخوردار است و در آن آشفتگی نگارشی که در دیگر آثار جاحظ نمایان است، به چشم نمی‌خورد<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>.
* '''من كتابه في الرد علی النصاری''': نویسنده در این کتاب حوزه مباحث خود را گسترش داده تا ادیان دیگری غیر از اسلام را نیز در بر بگیرد. او به دین مسیحیت پرداخته و در چارچوب رد خود بر نصاری، به دین یهود و مجوسیت (زرتشتی‌گری) نیز اشاره می‌کند. علاوه بر مقدمه، این کتاب به سه بخش تقسیم شده است. در مقدمه کتاب، جاحظ خداوند را به دلیل اصل توحید که خود و فرقه‌اش به آن هدایت شده‌اند و همچنین اصل عدل - که هر دو از اصول اصلی معتزله هستند - ستایش می‌کند. در پایان، او نصاری را در کنار یهود و فرقه‌های مختلف اسلامی، مانند شیعه، حشویه و نابته قرار می‌دهد و آن‌ها را به تشبیه (انگارش خداوند به مخلوقات) متهم کرده و مذاهب همگی را تقبیح می‌کند. در بخش اول، ایرادات مسیحیان بر مسلمانان ذکر شده است. در بخش دوم، دلایلی که باعث شده نصاری جایگاهی بالاتر از یهودیان نزد مسلمانان داشته باشند، بیان شده است و در بخش سوم، به ادعاها و ایرادات نصاری پاسخ داده شده است. جاحظ بیش از هرچیز بر دو مسئله تمرکز کرده است: سخن گفتن عیسی در گهواره و بنوت او (فرزند خدا بودن او) و بنوت عزیر (فرزند خدا بودن عزیر). او در پاسخ به مسائل دیگر به‌صورت مختصر عمل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص40-42؛ همان، ص‌324 و ‌329</ref>. وی تنها به طرح ادعاها و پاسخ دادن به آن‌ها از سوی مسیحیان و یهودیان بسنده نکرده، بلکه به جنبه مهم دیگری نیز پرداخته که شایان توجه است و آن رابطه میان مسلمانان، یهودیان و مسیحیان در عصر عباسی و اوضاع اجتماعی آنهاست<ref>ر.ک: ابوملحم، علی، «رسائل الجاحظ: الرسائل الكلامية»، ص‌45</ref>. این کتاب از نظم و ترتیب خوبی برخوردار است و در آن آشفتگی نگارشی که در دیگر آثار جاحظ نمایان است، به چشم نمی‌خورد<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>.


=== جلد چهارم ===
* '''من كتابه في الرد علی المشبهة''': این کتاب، در رد بر مشبهه به نگارش درآمده است و با تعریف معنای توحید آغاز می‌شود<ref>ر.ک: متن کتاب، ج4، ص3-5</ref>. مؤلف می‌کوشد تا از طریق رد خود بر مشبهه، مهم‌ترین اصول توحید را روشن سازد. وی به ادله قرآنی که مشبهه به آنها در مسئله تشبیه استناد کرده‌اند، پرداخته و به اشکال استدلال آنها اشاره نموده است. وی همچنین بر دلیل عقلی در این راستا تکیه نموده است. نیز درباره تجسیم و ادله آن سخن به میان آورده و با استناد به قرآن و ادله عقلی آن را رد نموده است<ref>ر.ک: ابوملحم، علی، «رسائل الجاحظ: الرسائل الكلامية»، ص33-35</ref>.
* '''من كتابه في الرد علی المشبهة''': این کتاب، در رد بر مشبهه به نگارش درآمده است و با تعریف معنای توحید آغاز می‌شود<ref>ر.ک: متن کتاب، ج4، ص3-5</ref>. مؤلف می‌کوشد تا از طریق رد خود بر مشبهه، مهم‌ترین اصول توحید را روشن سازد. وی به ادله قرآنی که مشبهه به آنها در مسئله تشبیه استناد کرده‌اند، پرداخته و به اشکال استدلال آنها اشاره نموده است. وی همچنین بر دلیل عقلی در این راستا تکیه نموده است. نیز درباره تجسیم و ادله آن سخن به میان آورده و با استناد به قرآن و ادله عقلی آن را رد نموده است<ref>ر.ک: ابوملحم، علی، «رسائل الجاحظ: الرسائل الكلامية»، ص33-35</ref>.