مجموعه مقالات سمینار تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ايرانی
تاريخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ايرانى، مجموعه سخنرانى و مقالاتى است كه به همت محمدعلى شعاعى و محسن حيدرنيا گردآورى شده است.
مجموعه مقالات سمینار تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ايرانی | |
---|---|
پدیدآوران | شعاعی، محمد علی (به کوشش) حیدرنیا، محسن (به کوشش) |
عنوانهای دیگر | تاریخ علم در اسلام و نقش دانشمندان ایرانی |
ناشر | انتشارات بینالمللی الهدی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1378 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-472-226-4 |
موضوع | اسلام و علوم - تاریخ - کنگرهها
دانشمندان ایرانی علوم - کشورهای اسلامی - کنگرهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | Q 127 /ک5س8* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
گردآورنده اين مقالات بر آن بوده است كه گوشهاى از تلاشها و همتهاى بزرگمردان ميدان دانشها و علوم دقيقه و محض، همچون فارابى، ابن سينا، خوارزمى، زكرياى رازى، خواجه نصيرالدين طوسى و... را ارائه دهد (مقدمه).
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و نه مقاله و سخنرانى است كه به ترتيب ارائه و توضيحات و منابع مقالات در انتهاى هر يك ذكر شده است.
گزارش محتوا
درباره گردآورى اين مجموعه مىخوانيم: «انگيزه جمعآورى و چاپ اين مجموعه در واقع از سال 1376 آغاز گرديد كه مركز مطالعات فرهنگى بينالمللى با اغتنام از فرصت حضور تنى چند از دانشمندان يونسكو در سازمان، سمينار يك روزهاى را در باب «سهم و نقش دانشمندان ايرانى در تاريخ علم در اسلام» ترتيب داد. پس از پايان سمينار جز معدودى سخنرانى در اختيار نداشتيم و طبعاً اين مقدار درخور و اندازه چاپ و انتشار بهعنوان يك مجموعه مناسب از مقالات علمى و پژوهشى نبود؛ لذا تلاش و زمان بسيارى براى دريافت مقالات علمى جديد (متناسب با موضوع سمينار مزبور)، از دانشمندان خارجى و داخلى و سپس ترجمه آن مصروف گرديد»[۱]
خلاصه مباحث كتاب بدين ترتيب است:
- «مدينه فاضله فارابى» نوشته محسن مهدى و ترجمه سعيد رضوى است. نویسنده در ابتداى مقاله مىنويسد: «معروف است كه آراى فارابى درباره وحى و نبوت و فىالواقع، تمام جنبههاى فلسفه وى را مىتوان در كتاب مدينه فاضلهاش يافت[۲]وى تنها منبع در زمينه آراى فارابى درباره وحى و نبوت را «مدينه فاضله» مىداند. اين كتاب با همه اختصار و ايجازى كه دارد، همچنان كاملترين گزارش موجود در باب مسئله مذكور است[۳]از جمله آموزههاى بديعى كه فارابى به آن اشاره كرده، آن است كه فرمانروا بايد حكيم، فقيه و پادشاه باشد[۴]
- «روابط تركيبات، فلسفه مابعدالطبيعه»، تأليف رشدى راشد و ترجمه دكتر پروشانى است. نویسنده در ابتداى اين مقاله بر غناى بىشك و شبهه فلسفه رياضيات در اسلام اصيل؛ يعنى نزد رياضىدانانى چون سجزى، ابن سنان، ابن هيثم و نزد فيلسوفانى مانند كندى، فارابى و ابن سينا تأكيد مىكند[۵]، سپس به بررسى رابطه فلسفه و رياضيات پرداخته و تأثيرات متقابل فلسفه و رياضيات را در پيشرفت يكديگر مورد بررسى قرار مىدهد.
- سومين مبحث كتاب به سخنرانى پرويز شهريارى با موضوع «سهم رياضيات ايرانى در تاريخ ادوار جهانى رياضيات» اختصاص دارد. وى دورانى كه از قرن سوم و چهارم هجرى؛ يعنى از قرن نهم ميلادى آغاز مىشود و تا قرن پانزدهم ميلادى؛ يعنى دوران غياثالدين جمشيد كاشانى ادامه دارد را دوران درخشان دانش ايرانى و تكامل دانش رياضى دانسته است[۶]وى معتقد است كه رياضيات ايرانى يك دوره كامل تكامل رياضيات را در تاريخ رياضيات به خود اختصاص داده است[۷]
- «اهميت ميراث پزشکى در ايران و اسلام»، موضوع سخنرانى ارائهشده توسط مهدى محقق است. وى معتقد است كه بدنه مهم كتب طبّى اسلامى از آراء بقراط و جالینوس اخذ شده است و دانشمندان اسلامى كتب اين دو دانشمند، بهويژه جالینوس را شرح و تفسير كردهاند. او در ادامه به تنوع علم پزشکى در ميان دانشمندان اسلامى پرداخته است[۸]
- «علوم اسلامى در دانشگاه پراك»، نوشته يرژى بچكا و ترجمه محسن حيدرنيا است. در سده دوازدهم ميلادى علوم عربى (اسلامى) از طريق ترجمه به زبان لاتين به مراكز فرهنگى اروپا راه يافت و از سده سيزدهم ميلادى به بعد همچنين نقش برجستهاى در سرزمينهاى چك (حوزه بالكان) و بهويژه در دانشگاه پراك كه به سال 1348م، تأسيس شد بازى كرده است[۹]نویسنده در اين مقاله به بررسى تأثير علوم اسلامى در پزشکى، فلسفه و نجوم پرداخته است[۱۰]
- «تاريخچه آموزش و نهادهاى آموزشى فلسفى در ايران و اسلام»، نوشته نورالله كسائى، مقالهاى است كه به بررسى مراكز تعليم و تعلّم فلسفه در ايران و اسلام پرداخته است. در بين اين نهادها نخست مسجد و در پى آن مدرسه از ديرباز رواج و رسميت بيشترى يافته است[۱۱]
- «امپراطور فردريك دوم و انتقال علوم اسلامى به غرب»، نوشته سارا روش و ترجمه آزيتا حقپرست است. امپراتور فردريك دوم از خاندان هوهنشتافن، يكى از شگفتانگيزترين و بحثبرانگيزترين شخصيتها در يكى از بحرانىترين دورانهاى تاريخ فكرى و سياسى غرب مىباشد. وى متخصصان سنت عربى ارسطويى را بهعنوان مترجمان، مفسران يا فلاسفه، جذب، حمايت و تشويق مىكرد و مشوق انتشار چنين متونى بود[۱۲]در انتهاى اين مقاله، اصطلاحات آن معنا شده است[۱۳]
- «آثار دانشمندان ايرانى درباره آثار علوى و تأثير نظريات طبيعىدانان يونانى بر آنها»، تأليف يونس كرامتى، مقالهاى است درباره آثار علوى كه يكى از شاخههاى طبیعیات قديم و موضوع آن پديدههايى است كه از نظر قدما در ميانه زمين و ماه رخ مىداده است، مانند ستاره دنبالهدار و شهاب و نيز تمامى پديدههاى جوى مانند رعد و برق و صاعقه[۱۴]در بخش نخست اين مقاله فهرستى از دانشمندان پيش و پس از اسلام ياد شده و آراء آنان ذكر شده است. بخش دوم نيز به بررسى آثار برخى از اين دانشمندان اختصاص دارد[۱۵]
- «محل نمادين در نيمكره شمالى براى دعاى همگانى»، تأليف على حيايى، مقالهاى است كه به بررسى مكانى مىپردازد كه در آن جهات مقدس نزد مسلمانان، مسيحيان و يهوديان بر يك امتداد قرار داشته باشد. نویسنده با بررسى علمى، چنين نتيجه گرفته است كه جزيره عظيم گروئنلند داراى مشخصه خاصى در نيمكره شمالى بر روى كره زمين است و در آن محلهايى وجود دارد كه در آنها تفاوت بين جهات مقدس نزد مسلمانان، مسيحيان و يهودىها حداقل است. در چنين محلهايى ساخت ساختمانى شامل يك مسجد، يك كليسا و يك كنيسه در زير يك سقف و با حفظ ضوابط هر دين و با قبول جمعى شخصيتهاى دينى امكانپذير است. در چنين جايى كه اهل كتاب و پيروان اديان الهى كه به همه اديان احترام مىگذارند، مىتوانند تقريباً در يك جهت و با حفظ شعائر دينى خود براى صلح و دوستى دعا كنند[۱۶]
وضعيت كتاب
فهرست مباحث، بدون ذكر صفحه در ابتداى كتاب آمده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.