دروس شرح اشارات و تنبیهات (ابنسینا)
دروس شرح اشارات و تنبیهات (ابن سینا) | |
---|---|
پدیدآوران | حسنزاده آملی، حسن (شارح)
ابن سینا، حسین بن عبدالله (نويسنده) سيدتاجالديني، ولي (مصحح) نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد (نويسنده) حسنزاده، صادق (مصحح) حسيني آملي، علي (مصحح) فاضل بخشايشي، جواد (مصحح) |
عنوانهای دیگر | الاشارات و التنبيهات. برگزيده. شرح
الاشارات و التنبيهات. شرح نمط چهارم في الوجود و علله نمط پنجم في الصنع و الابداع نمط ششم في الغايات مبادئها و في الترتيب نمط هفتم في التجريد نمط هشتم البهجه و السعاده نمط نهم مقامات العارفين نمط دهم اسرار الايات |
ناشر | آيت اشراق |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد3 الی مجلد11= 1389ش , |
موضوع | ابن سینا، حسین بن عبدالله، 370 - 428ق. الاشارات و التنبيهات - نقد و تفسير
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 فلسفه اسلامى - متون قدیمی تا قرن 14 نفس - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 10 |
کد کنگره | BBR 415 /ح5د4 1389و |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دروس شرح اشارات و تنبیهات (ابن سینا)، تقریرات دروس علامه حسنزاده آملی در شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا است.
اشارات، اثر برجسته حکیم ابن سیناست که هماره مورد توجه فراوان بوده و شروح بسیاری بر آن نوشته شده است که شرح فخررازی و خواجه نصیرالدین طوسی از جمله آنهاست. استاد حسنزاده آملی نیز چندین دوره، شرح اشارات خواجه نصیر را تدریس کرده که در نه جلد، به زیور طبع آراسته شده است.
ویژگی کتاب
دروس ارائهشده در این کتابها، از روانی، دقت و جامعیت برخوردار است. در این دروس، مباحث «اشارات» با تعالیم دینی، آموزههای حکمت متعالیه و عرفان تطبیق داده میشوند و دغدغه فراگیر آن، برقراری پیوند بین مسائل فلسفی و تعالی انسان است. همچنین این دروس، افزون بر مباحث فلسفی و عرفانی، دربردارنده نکات قرآنی، ادبی، نجومی و طبی است. لازم به ذکر است قرآن و عرفان در این دروس، نه صرفا بهمثابه مؤید و شاهدی بر مسئله فلسفی، بلکه آن دو بههمراه برهان، با حفظ تفاوت تشکیکی، بهعنوان ارکان حکمت تلقی میشوند. در این نوشتار، به پارهای از شیوهها و نکات این دروس، اشاره میشود[۱].
چاپ حاضر از این مجموعه، که به اهتمام جواد فاضل بخشایشی به چاپ رسیده، در ده جلد، در هشت مجلد (جلد 1 تا 3 در یک جلد) تنظیم گردیده است. جلد نخست این مجموعه، با مقدمه جواد فاضل بخشایشی و پیشگفتار آغاز شده است. در مقدمه، ضمن اشاره به اهمیت مباحث نفس و دیدگاه ابن سینا و حکمت متعالیه در مورد نفس، به توضیح ویژگیهای اثر حاضر و روش کار در آن، پرداخته شده[۲] و در پیشگفتار، موضوعاتی همچون اهمیت معرفت نفس، بیان غایت و هدف از شناخت نفس، وجه اشتراک و امتیاز فیلسوف طبیعی و الهی، جامعیت انسان و دید فیلسوف الهی و مادی درباره وی و عالم و اهمیت شناخت نفس در آیات و روایات و در نظر بزرگان حکمت و عرفان، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۳].
نمطهای پایانی اشارات، دربردارنده تعالیم عرفانی است و شیخ در زمان نگارش مقامات عارفین (نمط نهم) در اربعین بوده است؛ مباحث شیخ در مقامات العارفين و أسرار الآيات، برآمده از هیچ تحلیل، تبیین و قدم فکر و نظر نیست، بلکه با مواجهه حضوری با وجود، حاصل شده است؛ چنانکه شیخ میگوید: درجات سالک را نمیتوان با گفتگو تفهیم و با عبارات تشریح کرد و برای مشاهده حقیقت آن، به مدد زبان، پردهها را کنار زد و هرکه بر آن است که درجات یادشده را بداند، باید اهل مشاهده گردد، نه مشافهه و ضروری است از واصلان به عین گردد، نه از شنوندگان اثر. بنابراین کسی میتواند از عهده شرح آن برآید که اهل تعارف باشد، نه تسامع؛ یعنی کتلهای سلوکی را طی کرده باشد و حقایقی را که میخواهد شرح دهد، پیشتر دیده باشد، نه آنکه صرفا آنها را از استادی شنیده و ناقل شنیدهها باشد. گفتنی است این سخن شیخ، به معنای دشواری سخن گفتن از یافتههای شهودی و ملاک تام قرار ندادن آنها و انکار رسیدن به حقیقت یا حصر نظر به مفاهیم است، نه به معنای آنکه مطلقا نمیتوان هیچ معرفت شهودی را در دام لفظ گرفتار کرد و به عرصه بیان سوق داد؛ چراکه صحف عرفانی و مقامات العارفين ابن سینا، همگی بیان و ترجمه شهودند و حقیقتا در محور مفاهیم به ما منتقل شدهاند[۴].
استاد در سرآغاز مقامات العارفين، درباره مطلب یادشده، بیاناتی دارند که ماحصل آن چنین است: هر انسانی نوع منحصربهفرد است؛ ازاینرو معارف شهودیای که در روند سیر و سلوک به انسانی اعطا میشود، متفاوت از معارف شهودی انسان دیگری است که همان مراحل سلوکی را طی کرده یا مراتب سلوکی انسانی در دستیابی به حقیقت، لزوما با درجات سلوکی انسان دیگر، مشابه نیست یا دستورالعملهای سلوکی واحد، در انسانهای متعدد یا انسان واحد در حالات و درجات وجودی متفاوت، اثر مشابه ندارد. بنابراین نباید مطالب عرفانی کتابها را بهمثابه ملاک تلقی کرد و انتظار داشت دقیقا به همان صورتی که در کتابها ذکر شده، حقایق برای سالک پدیدار گردد[۵].
افزون بر آن، در محور نمطهای فلسفی نیز استاد، بهگونهای مطالب را شرح میدهند که مباحث، نه مفهومی، بلکه به شیوه وجودی در جان مینشیند و از حالت انتزاعی، بیرون میآید. اگر بارها انسان بهتنهایی یا با شروح موجود، «اشارات» را بخواند، هیچگاه به آن لطایفی که استاد در این دروس بدان اشارت میفرمایند، دست نخواهد یافت. در این دروس، پیوستگی عمیق مباحث «اشارات» با تعالیم دینی و تعالی انسان، مورد تأکید قرار میگیرد. این پیوستگی تا بدانجاست که استاد، کتاب «اشارات» را در ردیف آثار عرفانی چون «تمهيد القواعد» و «فتوحات مکیه» برمیشمرد و فهم تفسیر انفسی آیات قرآنی و جوامع روایی را بدون آن و دیگر کتب یادشده، ممکن نمیداند[۶].
شیوه شرح
از منظر استاد، حکمت مشاء، حکمت متعالیه و عرفان با یکدیگر اختلاف کلی ندارند و صرفا در پارهای امور و فروع جزئی تفاوت دارند و آثار فلسفی و عرفانی چون «اشارات»، «تمهيد القواعد»، «شرح فصوص الحكم»، «مصباح الأنس» و «فتوحات مکیه» را مبین مقامات عروجی و جنبه ملکوتی و آنسویی انسان میداند. بنابراین ایشان، آثار یادشده را نه بهمثابه صنعت و فن، بلکه بهعنوان معدات تعالی انسان تلقی میکند[۷].
از سوی دیگر، دورههای مختلف در سیر تاریخی فلسفه اسلامی، بر تخریب یک جریان فلسفی و تأسیس فلسفهای متباین با فلسفه پیشین، استوار نیست، بلکه در فلسفه اسلامی با سیری پیوسته اما تکاملی مواجه هستیم؛ بهعنوان نمونه، هرچند ابن سینا از تباین وجودات و خدای مجرد محض که بهکلی متباین با عالم است سخن میگوید، اما همو در «مقامات العارفين» بیان میدارد: عارف در هر شیئی خدا را میبیند. سخن اخیر، صرفا با وحدت وجود قابل فهم است و اگر آن را جدی بگیریم، میتوانیم بر پایه آن، چهره بسیاری از مسائل فلسفی در آثار ابن سینا را دگرگون نماییم. یا مسائل فلسفی را افزون بر نگاه متعارف مشایی با نگرش متعالی وحدت وجود، مورد بررسی قرار دهیم[۸].
استاد آنچنان عبارات کتاب را شرح میکند که گویی خود آن را نوشته است؛ به دیگر سخن، ایشان صرفا با اکتفای به الفاظ کتاب، معانی را شرح نمیکند، بلکه با احاطه به حکمت مشایی و دیگر مکتبهای فلسفی، اول قدم را در کوی معنا گذاشته و سپس الفاظ را متناسب با معانی، شرح میکند. یا معانی را با جامه الفاظ، متناسب میپوشاند؛ ازاینرو، در مواردی، الفاظ ابن سینا را بر قامت معنا نارسا مییابد و درصدد تبیین بهتر معنا با الفاظ دیگر برمیآید و دقیقا به همین دلیل، کمتر سخن از نقد و رد پیش میآورد و بیشتر درصدد ارائه حقایق بهنحو دقیقتر و متعالی است[۹].
استاد در این دروس، صرفا درصدد تبیین عبارات و اصطلاحات نیست، بلکه افزون بر آن، دغدغه اساسی ایشان، تعالی وجود مخاطب با دستورالعملهای عرفانی و القائات سبوحی است. وی به اقتضای مباحث، گاهی به شرح اجمالی لغات و عبارات کتاب میپردازد و در مواردی، به شرح تفصیلی از مباحث، همت میگمارد. در شرح تفصیلی، از مواضع دیگر کتاب «اشارات» یا دیگر آثار شیخ یا آثار فلسفی و عرفانی دیگران بهره میجوید و در پارهای موارد، بهصورت موضوعی، مباحث را بهتفصیل بیان میکند و به منابع و مآخذ مباحث در کتب فلسفی و عرفانی، اشاره مینماید. در درس شرح اشارات، بهحسب اهمیت بحث، ضمن طرح تفصیلی برخی مباحث، چون تناسخ و توقیف اسما، به منابع و مآخذ فلسفی و عرفانی مباحث اشاره میگردد؛ برای نمونه، میتوان به مبحث تناسخ و نفسالامر اشارات اشاره کرد: در بیان تناسخ از دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان، به منابعی چون «اسفار»، «فتوحات مکیه» و... ارجاع داده میشود. گفتنی است استاد معتقدند بدون منطق وحی، نمیتوان به مسائلی چون تکامل برزخی پی برد. افزون بر این، در این دروس، بهمناسبت، کتب متعددی در علوم مختلف معرفی میشوند که از آن جملهاند: «تنزيه الأنبياء» سید مرتضی و «ارشاد» شیخ مفید در امامت[۱۰].
فهرست مطالب جلد یک، در ابتدای آن آمده و در سایر مجلدات، فهرست مطالب در ابتدا و نمایه آیات، روایات، اشعار، اصطلاحات، اشخاص و اماکن و منابع و مآخذ، در انتهای کتاب آمده است. در جلد آخر، فهرست مطالب نیز در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از کلمات و عبارات متن پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
وابستهها
تجريد، شرح نمط هفتم از کتاب الاشارات و التنبيهات شیخ الرئیس ابن سینا
مقامات عارفان؛ شرح تفصیلی و گسترده دو نمط نهم و دهم الإشارات و التنبيهات
شرح اشارات و تنبیهات (نمط سوم)
كشف التمويهات في شرح الرازي علی الإشارات و التنبيهات للرئيس ابن سينا
الإلهيات من المحاكمات بين شرحي الإشارات
الإشارات و التنبيهات مع المحاكمات
عرفان و مقامات؛ شرح و نقد دو نمط نهم و دهم کتاب «الاشارات و التنبيهات»
الحاشية علی شروح الإشارات (الإشارات و شرح الإشارات و شرح الشرح و حاشية الباغنوي)