رازی، محمد بن زکریا: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
    [[ترجمه کتاب الجدری و الحصبه (آبله و سرخک)]]  
    [[ترجمه کتاب الجدری و الحصبه (آبله و سرخک)]]  


    [[مجلة معهد المخطوطات العربية]] / نوع اثر: نشريه
    [[مجلة معهد المخطوطات العربية]]  


    [[سه رساله در طب (تدبیر الصبیان، في الجنین و کونه في الرحم، أرجوزة في الحمیات)]]  
    [[سه رساله در طب]]  


    [[رسائل فلسفیة]]  
    [[رسائل فلسفیة]]  

    نسخهٔ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۴

    رازی، محمد بن زکریا‏
    نام رازی، محمد بن زکریا‏
    نام‎های دیگر محمد بن زکریای رازی

    ابوبکر محمد بن زکریاى رازى

    نام پدر زکریای رازی
    متولد اول شعبان 251ق
    محل تولد ری
    رحلت 5 شعبان 313ق
    اساتید ابوزید احمد بلخی

    ابوالعباس ایران‌شهری

    برخی آثار السیره الفلسفیه

    الشکوک للرازی علی کلام فاضل الأطباء جالینوس فی الکتب التی نسبت الیه

    القولنج

    الحاوی فی الطب

    تقاسیم العلل (کتاب التقسیم و التشجیر)

    المدخل الی صناعه الطب (ایساغوجی)

    کد مؤلف AUTHORCODE00752AUTHORCODE

    ابوبکر محمد بن زکریاى رازى(251-313ق)، طبیب، کیمیادان و فیلسوف قرن سوم و چهارم.

    ولادت

     نام وی محمد و کنیه‌اش ابوبکر بود. از زندگی رازی اطلاع چندانی در دست نیست، اما به استناد گزارش ابوریحان بیرونی، «رازى در اول شعبان 251، در رى به دنیا آمد

    تحصیلات

    ظاهراً از کودکی به علوم عقلی و ادبی علاقه‌مند بود و بنابر منابع، در جوانی شعر می‌گفت و عود نیز می‌نواخت، اما پس از چهل‌سالگی و روی‌آوردن به فلسفه و طب آنها را رها کرد. به گفتة برخی، رازی در جوانی به زرگری و صرافی مشغول بود و لقب صیرفی او به همین شغل اشاره دارد.

    رازی از طریق همین شغل به علم کیمیا گرایش یافت و براثر اشتغال به آن و نزدیکی با آتش و بوهای تند، به بیماری چشم دچار گردید؛ وقتی برای معالجه به طبیب مراجعه کرد، علم طب را اصیل‌تر از کیمیا یافت و به طب پرداخت و چنان در آن پیشرفت کرد که بسیاری از جمله امرا و بزرگان او را برای طبابت نزد خود می‌خواندند. به نظر می‌رسد، شهرت رازی در طب به بعد از چهل‌سالگی او برمی‌گردد، اما پیش از آن نیز در سی‌ و چندسالگی به بغداد رفته بود و در آنجا به آموختن طب و نیز طبابت در بیمارستان اشتغال داشت و پس از آن در بیمارستانهایی در ری و بغداد عهده‌دار ریاست شد.

    اساتید

    درباره استادان رازی اختلاف نظر هست. ابن ‌ندیم شخصی به نام بلخی را استاد رازی خوانده و در ادامه به شرح حال شهید بلخی (متوفی ۳۲۵) پرداخته و نوشته، رازی با بلخی مناظراتی داشته‌است و آن دو کتابهایی در رد و نقض یکدیگر نوشته‌اند. جز شهید بلخی، ابوالقاسم بلخی و ابوزید احمد بن سهل بلخی (متوفی ۳۲۲) نیز معاصر رازی بوده‌اند و از عنوان برخی از آثار رازی برمی‌آید که وی با این دو تن نیز آشنا بوده‌است. به دلیل شهرت ابوزید احمد بلخی در فلسفه، برخی محققان احتمال می‌دهند که رازی به واسطه او با فلسفه یونان آشنا شده باشد.

    به نوشته ناصر خسرو، ابوالعباس ایران‌شهری دیگر استاد رازی بوده و ظاهراً رازی از طریق او با افکار مانوی آشنا شده است. به گزارش برخی منابع، استاد رازی در طب علیبن رَبَّن طبری*، مؤلف فردوس الحکمة فی الطب، بوده است.

    درباره شاگردان رازی نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. گفته شده است، یحیی بن عَدی، فیلسوف و مترجم قرن سوم و چهارم، روش فلسفی رازی را داشته و طب و منطق را نزد او خوانده است. به‌ گزارش منابع، ابوالقاسم مَغانِمی، ابن قارِن رازی و ابوغانم طبیب از دیگر شاگردان رازی در طب بوده‌اند.

    رازی با امرای سامانی مناسبات خوبی داشت، چنانکه کتاب المنصوری فی الطب را به نام منصوربن اسحاقبن احمدبن اسد، حاکم ری، تألیف و به او تقدیم کرد و نیز کتابی با نام الطب الملوکی نگاشت و آن را به حاکم طبرستان اهدا کرد. محمدبن زکریا در بغداد نیز از حمایت حاکمان عباسی بهره می‌برد و در دوران مکتفی ریاست بیمارستانی را در بغداد به عهده داشت. رازی در دوران حیات خود و پس از آن شهرت فراوان یافت و شرح حال نگاران از او با عناوینی چون یگانه عصر، جالینوس عرب، و طبیب مسلمانان یاد کرده‌اند. هرچند، او به جهت آرای فلسفی و الهیاتی‌اش از همان ابتدا مخالفان فراوانی نیز داشت. به همین دلیل، ابوریحان بیرونی از پیروی وی برائت جسته، ابن سینا او را «متکلف فضولی» خوانده و ابن صاعد اندلسی نیز وی را به سبب مخالفت با آرای ارسطو و گرایش به مذهب اهل شرک، ثنویت، براهمه و صابئین تقبیح کرده‌است. قفطی (همانجا) نیز اضطراب در رأی، تقلید آرای نادرست و انتحال مذاهب زشت را به وی نسبت داده ‌‌‌‌‌است.

    وفات

    رازی در همه عمر، پیوسته به خواندن و نوشتن اشتغال داشت و در اواخر عمر نابینا شد. درباره سال و محل درگذشت او اختلاف هست، اما بنابر مشهور، رازی در ۳۱۱ یا ۳۱۳ در بغداد یا ری درگذشت. هرچند، گزارشهای دیگری مبنی بر زنده بودن او تا دوران ابن عمید (متوفی ۳۶۰)، وزیر آل بویه، وجود دارد و گفته می‌شود رازی کتاب الحاوی فی الطب* را به او تقدیم کرده‌است. براین اساس، وفات وی را ۳۲۰ نیز گزارش کرده‌اند.

    آثار

    بیرونى، نام 184 کتاب از آثار رازى را در 11 دسته، شامل کتاب‌هاى پزشکى، آثارى در طبیعیات، منطقیات، ریاضیات و نجوم، تفسیرها و تلخیص‌هایى بر آثار دیگران، آثار فلسفى، مابعدالطبیعه، الهیات، کیمیا و آثار کفریات و فنون گوناگون برشمرده است.[۱]با گذشت ایام، آگاهى‌هاى دیگرى نیز از زندگى رازى در آثار و نوشته‌هاى دیگران راه یافت. ابن ندیم، بزرگ فهرست‌شناس و زندگى‌نامه‌نویس اسلامى، افزوده است که او به شهرهاى گوناگون سفر و با نویسندگان و دانشمندان بسیارى نامه‌نگارى کرده است.[۲]ابن ندیم همچنین خود فهرستى از آثار رازى را برشمرده که اگرچه به جامعیت فهرست بیرونى نمى‌رسد، ولى چند کتاب در آن وجود دارد که در فهرست بیرونى نیامده است.[۳]

    گزارش ابن ابى‌اصیبعه نیز حاوى آگاهى‌هایى است که دیگران ذکرى از آن نکرده‌اند، از جمله آنکه رازى در شعر و شاعرى نیز دستى داشته است.[۴]ابن ابى‌اصیبعه همچنین دو بیت از اشعار رازى را به عربى ضبط کرده است.[۵]

    مفصل‌ترین گزارش از آثار رازى نیز توسط ابن ابى‌اصیبعه نوشته شده است. او فهرستى از آثار رازى را برشمرده که شمار آن‌ها به 238 عنوان مى‌رسد[۶]این بیشترین تعداد کتاب است که نویسنده‌اى از رازى گزارش کرده است.

    در طول تاریخ، رازى به لقب‌هاى بسیارى ملقب شده است که نشانه‌ى اوج عظمت و اهمیت او است. براى نمونه او را جالینوس عرب[۷]، فیلسوف عرب[۸]، طبیب مارستانى یا بیمارستانى[۹]، طبیب مسلمانان[۱۰]و علامه در علوم اوایل[۱۱]نامیده‌اند که ناظر به وسعت نظر او در علوم گوناگون مانند پزشکى و طبیعیات و فلسفه است. بیرونى، اشاره به سفرهاى متعدد رازى کرده است (بیرونى، پیشین). به نظر مى‌رسد رازى در حدود 30 سالگى به بغداد رفته باشد[۱۲]، سپس به رى بازگشته، مدتى در آنجا زیسته و دوباره به بغداد برگشته، بار دیگر به رى بازگشته و سرانجام همان جا درگذشته است.[۱۳]

    در سده‌ى پنجم هجرى، ذهبى، تاریخ‌نگار نامدار نوشته است که رازى به بصره نیز سفر کرده است. ذهبى همچنین به اشتغال رازى در بیمارستانى در رى و سرپرستى بیمارستان بغداد در زمان خلافت مکتفى باللّه، به هنگام اقامتش در بغداد اشاره کرده است.[۱۴]سفر به بغداد در زمان زندگى رازى پدیده‌اى خلاف انتظار نبود؛ زیرا در سده‌هاى سوم تا ششم هجرى، بغداد کانون علم و دانش اسلامى به‌شمار مى‌آمد. این بخش از زندگى رازى (سفرش به بغداد و اقامتش در آنجا) را مى‌توان با زندگى دیگر دانشمند ایرانى و مسلمان؛ یعنى ابوالوفاى بوزجانى، ریاضى‌دان و ستاره‌شناس نامى سده‌ى چهارم هجرى مقایسه کرد که او نیز پس از مدتى زندگى در زادگاه خود، بوزجان (تربت جام امروزى) به بغداد سفر کرد و آنجا زیست.

    برخى از کتب رازى در پزشکى به قرار ذیل است

    1. الحاوی یا الجامع الکبیر: الحاوى بزرگ‌ترین دانش‌نامه‌ى پزشکى است که در آن نظریه‌هاى پزشکان پیش از رازى گردآورى شده است.
    2. الکناش المنصوری: این کتاب پس از الحاوى مهم‌ترین اثر پزشکى رازى به شمار مى‌آید. رازى این کتاب را به نام ابوصالح منصور بن اسحاق بن احمد بن اسد، والى رى، نام نهاده است. او در این کتاب که به طب منصورى پرآوازه شده، مفاهیم پایه‌ى پزشکى را در ده مقاله آورده است. مقاله‌ى نهم این کتاب، با عنوان «درباره‌ى درمان همه‌ى بیمارى‌ها از فرق سر تا نوک پا»، بیشتر مورد توجه بوده و در اروپا به‌صورت جداگانه نیز به چاپ رسیده و شرح‌هاى گوناگونى بر آن نوشته شده است.
    3. کتاب الجدرى و الحصبة: این کتاب، کهن‌ترین و مهم‌ترین کتابى است که پیرامون آبله و سرخک نوشته شده است. رازى نخستین پزشکى است که این دو بیمارى را دو بیمارى جداگانه دانسته و شیوه‌ى نگارش آن به اندازه‌اى با اصول علمى امروزى هم‌خوانى دارد که برخى از پژوهشگران تاریخ پزشکى، از جمله نوبرگر در کتاب تاریخ پزشکى خود، آن را برجسته‌ترین خدمت فرهنگ اسلامى به علم پزشکى دانسته‌اند.
    4. تقاسیم العلل: کتاب تقسیم‌هاى بیمارى‌ها، گونه‌اى فرهنگ پزشکى است که بیمارى‌ها و چگونگى درمان آن‌ها چکیده‌وار در آن آمده است. این کتاب را نیز جرالد کرمونیایى به لاتین ترجمه کرده است.
    5. من لا یحضره الطبیب: چنان‌که از نام این کتاب برمى‌آید، براى کسى نوشته شده است که به پزشک دسترسى ندارد. شیخ صدوق که عنوان این کتاب را پسندیده بود، کتابى با نام «من‌ لا‌یحضره‌ الفقیه» در فقه شیعى نوشته است.
    6. دفع مضار الأغذیة: این کتاب درباره‌ى جلوگیرى از زیان غذاهاست و عبدالعلى نائینى آن را به فارسى ترجمه و با عنوان بهداشت غذایى منتشر کرده است.
    7. فی محنة الطبیب و کیف ینبغی أن یکون: کتابى در چگونکى آزمایش کردن پزشکان و اینکه یک پزشک چگونه باید باشد.
    8. المرشد: کتاب راهنما که با نام الفصول نیز شناخته مى‌شود، چکیده‌ى دانش پزشکى است.
    9. الأدویة المسهلة الموجود فی کل مکان: این کتاب پیرامون داروهاى آسان‌یافتنى است که در هر جایى وجود دارند.
    10. القرابازین: رازى دو کتاب با این نام دارد که یکى، کبیر (بزرگ) و دیگرى، صغیر (کوچک) نامیده مى‌شود. این کتاب‌ها پیرامون داروهایى هستند که پزشکان باید با آن‌ها آشنا باشند.

    دیگر کتاب‌هاى برجسته‌ى رازى در پزشکى عبارتند از: أطمعة المرضى (غذاى بیماران)؛ برء الساعة (فوریت‌هاى پزشکى)؛ کتابه فی تولد الحصاة (کتاب او در پدید آمدن سنگ‌ریزه)؛ کتابه فی القولنج (کتاب او در درد رودکان)؛ کتابه فی النقرس و أوجاع المفاصل (کتاب او در درد پا و مفصل‌ها)؛ الطب الملوکی (پزشکى شاهانه)؛ فی العلة التی صار الخریف ممرضا (در چرایى آنکه پاییز بیمارى‌آور است)؛ فی العلة التی تحدث الورم و الزکام فی رؤوس الناس وقت الورد (در علت آنکه ورم و زکام در سر مردم هنگام گل سرخ عارض مى‌گردد)؛ تقدیم الفاکهة قبل الطعام و تأخیر منه (خوردن میوه پیش از غذا و پس از آن)؛ فی العلة التی لها ینجح جهال الأطباء و العوام و النساء أکثر من العلماء (در علت آنکه طبیبان نادان و عامه‌ى مردم و زنان، بیش از طبیبان دانشمند توفیق مى‌یابند) و...

    پانویس

    1. همان، صص 5 - 15
    2. ابن نديم، فهرست، چاپ محمدرضا تجدد، تهران: 1350ش، صص 9 - 356
    3. همان جا
    4. ابن ابى‌اصيبعه، عيون الأنباء في طبقات الأطباء، چاپ آگوست مولر، قاهره: 1885م، ص 310
    5. همان، ص 315
    6. همان، صص 21 - 316
    7. همان، ص 311؛ عمررضا كحاله، معجم المؤلفين، دمشق: 61 - 1957، ج 10، ص 6
    8. ابوالقاسم مجريطى، غاية الحكيم و أحق النتيجتين بالتقيم، چاپ هلمون ريتر، هامبورگ: 1927، ص 144
    9. ابن جلجل، طبقات الأطباء و الحكماء، چاپ فؤاد سيد، قاهره: 1955، ص 77
    10. على بن يوسف قفطى، تاريخ الحكماء، چاپ گوليوس ليپرت، چاپ افست بغداد: 1971، ص 271
    11. ابن تغرى بردى، النجوم الزاهرة في أخبار مصر و القاهرة، قاهره: 69 - 1348ق، ج 3، ص 209
    12. فؤاد سزگين، تاريخ نگارش‌هاى عربى، جلد سوم: پزشکى، داروسازى، جانورشناسى، دامپزشکى، چاپخانه كتاب ايران، تهران: 1382ش، ج 3، ص 274
    13. همان جا
    14. محمد بن احمد ذهبى، العبر في خبر من غبر، چاپ فؤاد سيد، كويت: 61 - 1960، ج 14، ص 354

    منابع مقاله

    ر.ک دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «رازی، محمد بن زکریا»، ج19، طیبه کرمى /فرید قاسملو/ محمد صدر/ محمد جوهرچى/عبداللّه صلواتى و گروه فلسفه

    برگرفته از دیباچه کتاب الحاوی فی الطب (ترجمه کتاب چهارم در بیمارى‌هاى شش)، به قلم دکتر على‌اکبر ولایتى، صفحه 1 و 2.


    وابسته‌ها


    السیره الفلسفیه

    الشكوك للرازي علی كلام فاضل الأطباء جالينوس في الكتب التي نسبت اليه

    القولنج

    الحاوي في الطب

    تقاسیم العلل (کتاب التقسیم و التشجیر)

    المدخل الی صناعه الطب (ایساغوجی)

    مجموعه رسائل طبی محمد بن زکریای رازی

    منافع الأغذية و دفع مضارها

    مقالة في نقرس

    الأبدال

    برء الساعة (بهبود آنی)

    طبیب من لا طبیب له

    منافع الأغذیة و دفع مضارها

    ثلاث رسائل في الطب العربي الإسلامي (الرازی - ماسویه - ابن سینا)

    ترجمه کتاب الجدری و الحصبه (آبله و سرخک)

    مجلة معهد المخطوطات العربية

    سه رساله در طب

    رسائل فلسفیة

    منصوري في الطب

    الطب الملوکي

    خواص الأشیاء

    من‌ لا‌يحضره‌ الطبيب

    مجموعه‌ای از برخی آثار طبی رازی

    قولنج

    الحاوي في الطب (ترجمه کتاب چهارم در بیماری‌های شش)

    مقالة في النقرس (حجة الطب في العالم منذ زمانه و حتي العصر الحديث)

    الشکوک علي جالینوس

    ما الفارق (الفروق یا کلام فی الفروق بین الامراض)

    التقسيم و التشجير (تقاسيم العلل) (تهران)

    کتاب الفاخر

    بايسته‌های اخلاق پزشکی از نگاه رازي

    تحفه سليمانية (برگردان پارسي از من لا يحضره الطبيب محمد بن زکريای رازي)

    بهداشت غذايي (منافع الأغذية و دفع مضارها. فارسی)

    القولنج

    طب الملوکي

    ترجمه من لا يحضره الطبيب

    مجموعه شرح جالینوس بر فصول بقراط و سه کتاب طبي ديگر

    مجموعه رسائل متفرقه طبية

    ترجمه من لا یحضره الطبیب (نسخه بازنویسی شده)