دوازده رساله فقهی درباره نماز جمعه از روزگار صفوی
دوازده رساله فقهی درباره نماز جمعه از روزگار صفوی | |
---|---|
پدیدآوران | جعفریان، رسول (نويسنده) |
ناشر | انصاريان |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1381ش , 2003م , 1423ق , |
شابک | 964-438-427-X |
موضوع | نماز جمعه
نماز جمعه - تاريخ نماز جمعه - کتاب شناسي |
زبان | فارسی عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 187/5 /ج7د9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دوازده رساله فقهی درباره نماز جمعه از روزگار صفوی، به کوشش و تصحیح رسول جعفریان، مشتمل بر دوازده رساله کوتاه درباره نماز جمعه است که طی آن، جنبههای مختلف عبادی، سیاسی و دینی نماز جمعه، بررسی شده است. متن برخی از این رسالهها که مربوط به دوره صفویه است، به عربی و برخی دیگر به فارسی است.
ساختار
کتاب با مقدمه مصحح آغاز و مطالب دربردارنده مجموعا دوازده رساله میباشد.
اثر حاضر، گامی است در جهت شناسایی مباحث علمی مربوط به نماز جمعه، که از فرایض بزرگ عبادی - سیاسی اسلام محسوب میشود[۱].
گزارش محتوا
در مقدمه، در دو بخش، به بررسی جنبههای تاریخی و نیز آگاهیهای کتابشناسانه نماز جمعه پرداخته شده است. مصحح، معتقد است که از اوایل قرن دهم هجری تاکنون نزدیک به یکصدوشصت رساله مستقل درباره نماز جمعه نگاشته شده که این نشانگر اهمیت اقامه نماز جمعه پس از تشکیل دولت شیعی صفوی در ایران است. بیشتر مباحث مطرحشده در این رسالهها، در اثبات وجوب عینی یا وجوب تخییری و برخی هم در حرمت اقامه آن در این دوران است. وی بهطور مفصل در مقدمه خود، تاریخ نماز جمعه و مباحث علمی مربوط به آن دوره را مطرح کرده است. در مبحث بعدی با عنوان آگاهیهای کتابشناختی درباره نماز جمعه، ایشان فهرستی از کتابها و رسائل تألیفشده از قرن دهم تا دوازدهم را ارائه کرده است. وی مجموعه رسالههایی که در این زمینه نگارش یافته را بهترتیب ذیل فهرست کرده است:
- رسالههایی که در اثبات وجوب عینی نماز جمعه نوشته شده است.
- رسالههایی که در اثبات عدم وجوب عینی و بهعبارتدیگر در اثبات وجوب تخییری نگارش یافته.
- رسالههایی که در تحریم اقامه نماز جمعه در عصر غیبت نگاشته شده است.
- رسالههایی که به دلیل عدم دسترسی به نسخه آنها، شناخت عقیده نویسندگان آنها مقدور نشده است[۲].
رسائل منتشرشده در این مجموعه بهترتیب عبارتند از:
الف)- «رسالة في صلاة الجمعة»، محقق کرکی:
این رساله که محقق آن را در سال 921ق، تألیف کرده است، در عین اختصار، رسالهای منظم، مستدل، نیرومند و روان است. وی از نظریه «وجوب تخییری» نماز جمعه دفاع کرده و تلاش میکند تا آن را بهعنوان دیدگاهی که علمای سلف شیعه به آن معتقد بودهاند ارائه دهد. وی در مقدمه، با اشاره به اوج گرفتن پرسشهای مردم درباره نماز جمعه، اظهار میدارد که این رساله، در پاسخ به حل این معضل فقهی نگاشته شده است. راه حلی که وی برگزیده، تقریبا راه حلی میانی است که از برخی از آراء مکتب حله نیز مستفاد میشود و آن اعتقاد به وجوب تخییری است[۳].
محتوای آراء ارائهشده در این رساله، با مضمون آنچه در «جامع المقاصد في شرح القواعد» او آمده، یکی است؛ گرچه این رساله، رسالهای مستقل و منظم میباشد. در تأثیر این رساله بر دیدگاههای فقهی درجشده در «جامع المقاصد»، همین بس که بهرغم بالا گرفتن اعتقاد شماری از علمای نیمه دوم عصر صفوی به وجوب عینی نماز جمعه، نظریه وجوب تخییری اقامه نماز جمعه در عصر غیبت، همچنان موقعیت خود را بهعنوان یک رأی متعلق به عصر اجتهاد، حفظ کرده و تا به امروز حاکم بر دیدگاههای وجوب عینی (مبتنی بر نگرش اخباری) و حرمت (متعلق به گرایش اجتهادی افراطی) در میان مجتهدین و مراجع تقلید است[۴].
این رساله از آن جهت واجد اهمیت است که مؤلف در آن، اندیشه سیاسی شیعه، بهویژه ولایت فقیه را مطرح و مورد بحث و بررسی قرار داده است. اهمیت این رساله از آن جهت نیز میباشد که پیش از رساله شهید نگاشته شده و بههرروی، مسئله را بهطور جدی عنوان کرده است. اختلاف نظر عمده محقق با شهید، در دو چیز است: نخست آنکه وی نه به وجوب عینی، بلکه وجوب تخییری اعتقاد دارد؛ درحالیکه شهید بر وجوب عینی اصرار میورزد. دوم آنکه محقق، نماز جمعه را منصبی حکومتی میداند و تصریح دارد که: «اقامه نماز جمعه در غیبت بدون حضور فقیه جامع الشرایط مشروع نیست»؛ درحالیکه شهید وجوب عینی نماز را بدون منصبی بودن آن میپذیرد[۵].
مروری گذرا بر اهم مطالب این رساله، میتواند روشنگر نکات قابل توجهی در سیر تاریخی نماز جمعه باشد. کرکی بحث خود را با طرح یک مسئله اصولی آغاز میکند و آن این است که: «درصورتیکه حکم وجوب از عملی برداشته شود، آیا حکم جواز آن عمل باقی میماند یا نه»؟ عقیده مؤلف آن است که در صورت مذکور، حکم جواز باقی میماند[۶].
ب)- «رسالة في صلاة الجمعة»، شهید ثانی:
به گفته برخی، شهید ثانی اولین کسی است که قائل به وجوب عینی نماز جمعه شده است. این پس از آنی است که وی در بیشتر تألیفات خود، پیرو مکتب علامه حلی بوده و به وجوب عینی باور نداشته است. نگارش این رساله که در سال 962ق، تألیف شده و ناظر به رساله محقق کرکی و در رد آن بوده، سبب شد تا وی را بهعنوان نخستین فقیهی که قائل به وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت است، معرفی کنند[۷].
ج)- «البلغة في بيان اعتبار إذن الإمام في شرعية صلاة الجمعة»، شیخ حسن فرزند محقق کرکی:
شیخ حسن در اول شعبان 966ق، از تألیف این رساله فراغت یافته است. وی این رساله را به دفاع از رأی پدرش محقق کرکی و بهعنوان ردی بر رساله شهید ثانی نوشته است. با توجه به تاریخ تألیف کتاب که سال 966ق، میباشد، یعنی کمتر از یک سال پس از شهادت شهید ثانی و همچنین تاریخ تألیف رساله شهید که 962ق، میباشد، چنین به دست میآید که رساله یادشده، بهسرعت به ایران رسیده و شیخ حسن که احساس کرده است شهید، آراء پدرش را رد کرده، دست به تألیف این رساله زده است. وی در این رساله، از شهید ثانی با تعبیر «بعض الفائزين بدرجة الشهادة» یاد کرده، اما نام وی را نیاورده است. با توجه به تاریخ تألیف کتاب که در روزگار شاه طهماسب نگاشته شده، روشن است که کتاب به او تقدیم شده و القابی که در مقدمه آمده، مربوط به وی میباشد[۸].
د)- رساله نماز جمعه تجلی در اثبات وجوب تخییری و نقد فاضل سراب بر آن«، میرزا علیرضا تجلی شیرازی:
تجلی مانند بسیاری از عالمان دیگر این دوره، رسالهای درباره نماز جمعه نگاشته و قدرت استنباط فقهی خود را در آن نشان داده است. این رساله که در تحریم اقامه جمعه و یا دستکم نفی وجوب عینی آن در عصر غیبت است، پیش از سال 1081ق، نگاشته شده است؛ زیرا در این سال، ملا محمد سراب این رساله را نقد کرده است. تجلی در این رساله، مقدار زیادی از آراء فقهای پیشین را آورده و ضمن رد وجوب عینی نماز جمعه، شهید ثانی را نخستین کسی که نظریه وجوب عینی را طرح کرده، شناسانده است. وی همچنین علاوه بر رد محقق سبزواری، طعنهای هم بر فیض کاشانی که قائل به وجوب عینی بوده، زده و در اینجا نشان داده است که مخالفت وی نهتنها از بابت اعتقادش به وجوب عینی، بلکه به دلیل مشی فکری فیض و نگرش التقاطی او در اقتباس از متون مختلف و تغییر مواضعش میباشد[۹].
ه)- «رسالة في صلاة الجمعة»، محمدباقر سبزواری خراسانی:
محقق سبزواری اعتقاد به وجوب عینی نماز جمعه داشت و علاوه بر آنکه آن را بهطور مرتب در اصفهان اقامت میکرده، دو اثر فقهی یکی به فارسی و دیگری به عربی، در اینباره نوشت. محقق در دیدگاه خود، متأثر از «رساله نماز جمعه» شهید ثانی بوده و اکثر قریب به اتفاق اقوال و آرای فقهای پیشین را به نقل از رساله شهید آورده است. رساله فارسی وی، مورد نقد میرزا علیرضا تجلی قرار گرفت و ملا محمد سراب از شاگردان محقق سبزواری، به امر استاد خویش، به آن پاسخ داد. هدف اصلی محقق سبزواری در این رساله، پاسخگویی به اعتراضاتی است که درباره اقامه نماز جمعه در این دوره وجود داشته است. بهعلاوه، بهطوری که خود در چند مورد در این رساله یادآور شده است، وی شاهد سستی و اهمال عامه و علما در برگزاری نماز جمعه بوده است. ازاینرو لازم دانسته تا این دو رساله را بنگارد[۱۰].
و)- «رساله تجلی شیرازی در نقد رساله نماز جمعه محقق سبزواری»:
این نقد، مربوط به رساله فارسی محقق سبزواری است، نه رساله عربی او[۱۱].
ز)- «رسالة في صلاة الجمعة»، مولی عبدالله بن محمد تونی بشرویی:
تونی، رساله نماز جمعه خود را در سال 1058ق، به زبان عربی تألیف کرده و هدف رساله خویش را نفی وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت دانسته است. وی علاوه بر آن، دلایل کسانی را هم که به جواز اقامه جمعه در عصر غیبت قائلند، نقل و سپس رد کرده و بدین ترتیب، قائل به حرمت اقامه جمعه در عصر غیبت شده است[۱۲].
ح)- «رسالة في صلاة الجمعة»، ملا محمد بن عبدالفتاح تنکابی مشهور به فاضل سراب:
سراب در آغاز رساله خود، از خالی شدن نفس از اغراض نفسانی برای صدور نظریه و فتوا سخن میگوید و در واقع بر آن است تا به این حقیقت اشاره کند که در جریان مباحثی که در مسئله نماز جمعه روی داد، بهمرور افزون بر مسائل علمی، مسائل نفسانی و غیره نیز وارد شد و دوستیها و دشمنیها و همچنین شرایط سیاسی و اجتماعی در طرح این مباحث، تأثیر گذاشت[۱۳].
ط)- «رساله در نفی وجوب عینی نماز جمعه»، عبدالحی رضوی کاشانی:
رساله حاضر، فصل ششم کتاب «حديقة الشيعة» میباشد که اختصاص به نماز جمعه دارد. نویسنده در این اثر، افزون بر مباحث فقهی، نکات تاریخی قابل توجهی را از وضعیت اقامه نماز جمعه در دوره صفوی و اشکالات و ایراداتی را که در این زمینه به نظرش آمده، مطرح کرده است. وی بهمانند کسان دیگری که با دولت صفوی مسئله داشتهاند، اعتقادی به اقامه نماز جمعه ندارد و درباره مسائلی که در این زمینه برای علما پیش آمده، نمونههایی را مطرح کرده است[۱۴].
ی)- «رسالة في صلاة الجمعة»، احمد بن سلامه نجفی:
نویسنده این رساله، قائل به وجوب تخییری نماز جمعه است و در این زمینه، با محقق کرکی توافق کامل دارد. وی در جریان استدلال بر عقیده خویش، به روایاتی استناد میکند که کمتر توجه دیگران را به خود جلب کرده است؛ بهعلاوه، نظم بحث وی و اختصار آن، ستایشبرانگیز است[۱۵].
ک)- «رساله نماز جمعه»، ملا محمدطاهر قمی، در نقد رساله حسنعلی شوشتری:
ملا محمدطاهر که خود امام جمعه رسمی قم بود، قائل به وجوب عینی نماز جمعه بوده است. زمانی که وی در سال 1068ق، رساله ملا حسنعلی را در عدم جواز اقامه جمعه در عصر غیبت دید، از آن برآشفت و مصمم شد تا نقدی بر آن بنویسد[۱۶].
ل)- «رساله نماز جمعه»، آقا جمال خوانساری:
رساله حاضر، در حد یک کتاب جامع بوده و مؤلف نهایت تلاش خود را برای تألیف آن بهصورت یک تکنگاری فقهی ارزشمند بهکار گرفته است. نظر وی درباره نماز جمعه، درست همان دیدگاه محقق کرکی، یعنی اعتقاد به وجوب تخییری، آنهم با اذن فقیه جامع الشرایط است[۱۷].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۱۸]، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است[۱۹].
پانویس
- ↑ ر.ک: نظری، محمود، ص201
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص104
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: مقدمه مصحح، ص59
- ↑ ر.ک: همان، ص59-60
- ↑ ر.ک: همان، ص62
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص184-185
- ↑ ر.ک: همان، ص217
- ↑ ر.ک: همان، ص310-311
- ↑ ر.ک: همان، ص357
- ↑ ر.ک: همان، ص406
- ↑ ر.ک: همان، ص450
- ↑ ر.ک: همان، ص562
- ↑ ر.ک: همان، ص599-600
- ↑ ر.ک: همان، ص615
- ↑ ر.ک: همان، ص681
- ↑ مثلا ر.ک: پاورقی، ص26
- ↑ مثلا ر.ک: همان، ص32