انصاری، عبدالله بن محمد
ابواسماعيل، عبدالله بن ابىمنصور انصارى (۳۹8 -۴۸۱ق)، معروف به پير هرات، مفسر، محدث، فقیه، از علماى نامآور شريعت و پيران و رهروى باحقيقت و طريقت است كه با شش واسطه به ابوايوب انصارى مىرسد. ابوايوب انصارى، از صحابه حضرت رسول اكرم(ص) است كه صاحب رَحل رسولالله(ص) بوده و زمانى كه حضرت رسول(ص) از مكه به مدينه هجرت فرمود، همه استدعا داشتند كه حضرت به خانه آنها وارد شود، اما حضرت فرمودند: «هر جا شتر فرود آيد، من آنجا درآيم». شترِ حضرت، در خانه ابوايوب بنشست و حضرت به خانه ابوايوب درآمد.
نام | انصاری، عبدالله بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | انصاری، ابواسماعیل
خواجه عبدالله انصاری عبدالله انصاری هروی، عبدالله بن محمد |
نام پدر | محمد |
متولد | ۲ شعبان ۳۹8 ق |
محل تولد | كهندژ، از توابع طوس |
رحلت | ۲۲ ذی الحجه ۴۸۱ ق |
اساتید | يحيى بن عمار شيبانى سيستانى
ابوخلال بغدادى ابوالحسن خرقانى |
برخی آثار | شرح منازل السائرين (التلمسانى)
شرح منازل السائرين (عبدالرزاق کاشانی) شرح منازل السائرين خواجه عبدالله أنصاری بر اساس شرح عبدالرزاق کاشانی أنيس العارفين (تحریر فارسی شرح عبدالرزاق کاشانی بر منازل السائرين خواجه عبدالله انصاری) |
کد مؤلف | AUTHORCODE00813AUTHORCODE |
ولادت
خواجه، نامش عبدالله، و كنيهاش اسماعيل و ملقب به شيخالاسلام، به سال 398ق در غروب آفتاب روز جمعه دوم شعبان در قريه قهندژ يا كهندژ، از توابع طوس، در زمان خلافت القادر بالله عباسى، ديده به جهان گشود.
استادان، شاگردان و سفرهاى خواجه
عبدالله انصارى، از استادان زيادى كسب فيض كرد و با شخصيتهاى علمى و عرفانى عصر خود ملاقات نمود. اساتيد خواجه، بيشتر، مذهب شافعى داشتند. يحيى بن عمار شيبانى سيستانى، از شيراز به هرات آمد و تلاش ورزيد تا شيوه اهل طريقت را با شريعت، دمساز كند. وى در تفسير، حديث، شعر و ادب يد طولايى داشت و خواجه از محضر او استفاده بسيار كرد.
وى اصول و فروع مذهب شافعى را از محضر قاضى ابومنصور ازدى، فقيه و محدث و امام شافعيان هرات فراگرفت. ابومنصور حدود سى سال، بر مسند قضاوت تكيه داشت و با سلطان محمود غزنوى، بسيار نزدیک بود. دربار غزنه به او اعتماد داشت.
خواجه در سال 417ق، در 21 سالگى براى كسب علم و معرفت به نيشابور سفر كرد. در سال 423ق، به زيارت خانه خدا شرفياب شد. در بغداد، مدتى اقامت گزيد تا از نزد ابوخلال بغدادى، متوفاى 439ق، بهره برد. وى هنگام بازگشت از سفر، به ديدار ابوالحسن خرقانى، متوفاى 425ق، شتافت و در مجلس وى آيينه دل را جلا داد؛ چنانكه در اين باب، خود خواجه مىگويد: «اگر خرقانى را نمىديدم، حقيقت را نمىشناختم».
عبدالله انصارى، به ابوالحسن خرقانى ارادت زيادى داشت و او را با نثر آهنگين مسجع اينطور توصيف كرده است: «عبدالله، مردى بود بيابانى، مىرفت به طلب آب زندگانى، ناگاه رسيد به ابوالحسن خرقانى، چندان كشيد آب زندگانى كه نه عبدالله ماند و نه خرقانى».
خواجه بارها به نيشابور كه در آن وقت، مهد ادب و عرفان بود، سفر كرد و از نزد اساتيد بزرگوار، چيزها آموخت. با ابوسعيد ابى الخير، ملاقات كرد. خواجه نظامالدين طوسى، وزير مقتدر و دانشمند ملكشاه سلجوقى به وى ارادت داشت. عبدالله، با ذكاوت و حوصلهمندى از نزد شيخ عمو، شيخ طاقى، شبرى سكزى، جراحى، محمد باشانى، احمد الحاجى، ابوعلى زرگر، بارودى، ابوعلى بوتر، اسماعيل باس و ابوحضض كورتى بسى آموخت. گويند كه در اعتقاد، استاد خواجه، ابوعبدالله طاقى بوده است. پير هرات در علم حديث، تفسير و فقه يد طولايى داشت.
عبدالله انصارى، به مريدان و شاگردانش بيشتر درس تفسير قرآن شريف و وعظ مىداد و تا آخر عمر به آن تداوم بخشيد؛ به قول استاد زرينكوب: «مجالس تفسير خواجه درس معرفت و درس ذوق و حال بود».
از شاگردان خواجه مىتوان از عبدالاول سگزى، ابوالفتح عبدالملك كروخى، ابوجعفر محمد صيدلانى، ابوجعفر حنبل بن على البخارى، ابوالفخر قاينى، عبدالصبور بن عبدالسلام، حسین الكتبى، احمد قلانسى و ابوالفضل رشيدالدين الميبدى نام گرفت.
در اوايل سلجوقيان، خواجه در اثر پافشارى مخالفان، مجبور به ترك هرات شد و چند ماهى از زادگاهش دور گرديد. همچنان در سنه 458، وى به اصرار اشاعره و به اشارت خواجه نظامالملک براى مدتى از هرات به بلخ تبعيد شد.
وفات
گرچه در چند سال پايان عمر، خواجه، فروغ چشمان خود را از دست بداد، اما تاريكىهاى جهان بيرون بر وى اثرى ننهاد و وى با روشنايى درون همچنان به تفسير و تذكير پرداخت. وى در آدينه سال 481ق، روى در نقاب خاک كشيد. آرامگاهش در بقعه كازرگاه هرات كه اكنون معروف به «بزرگاه» است، قرار دارد و زيارتگاه مشتاقان و ارادتمندان او مىباشد.
اين پير روشنضمير، داراى قوه حافظهاى بس خارقالعاده بوده، چنانكه خود گفته: «هرچه از قلم من بگذرد، آن را حفظ مىكنم».
در «فوائد الرضوية»، از ايشان نقل شده است كه: «خواجه، عليهالرحمه گفت: سيصد هزار حديث و هزار هزار سند حفظ كردهام». در «نفحات الأنس»، از خواجه آورده است: «من صد هزار بيت از شعراى عرب، ياد دارم».
آثار
- منازل السائرين؛
- رساله صد ميدان؛
- ذم الكلام و اهله؛
- مختصرفى آداب الصوفية و السالكين الطريق الحق؛
- مناقب الامام احمد حنبل؛
- المعارف يا محبتنامه؛
- في المناجات؛
- رسايل منسوب به خواجه عبدالله انصارى؛
- كشف الأسرار و عدة الأبرار، معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى، يكى از گنجينههاى نفيس دينى و ادبى آن دوره است كه به خواجه منسوب كنند، ليكن مؤلف اصلى آن، دانشمند فرزانهاى بوده به نام امام السعيد، رشيدالدين، ابى الفضل بن ابى سعيد، احمد بن محمد بن محمود الميبدى كه آن را در سال 520ق، تأليف كرده است.
يكى از كارهاى ديگر خواجه، املاء «طبقات الصوفيه» سلمى به زبان درى هروى است كه در مجالس درس و بحث انجام شده و سپس يكى از شاگردانش آن اوراق را تدوين كرد و در تاريخ، به «طبقات الصوفيه» هروى مشهور گرديد. از روى اين كتاب مىتوان با واژگان هروى رايج آن زمان و نثر آن روزگار آشنا شد.
وابستهها
شرح منازل السائرين (التلمسانى)
شرح منازل السائرين (عبدالرزاق کاشانی)
شرح منازل السائرين خواجه عبدالله أنصاری بر اساس شرح عبدالرزاق کاشانی
أنيس العارفين (تحریر فارسی شرح عبدالرزاق کاشانی بر منازل السائرين خواجه عبدالله انصاری)
منازل سیر و سلوک: اخلاق عملی و سلوک معنوی
رسائل جامع خواجه عبدالله انصاری
مناجاتنامه خواجه عبدالله انصاری
سرگذشت پیر هرات، خواجه عبدالله انصاری
گنجینه گفتههای خواجه عبدالله انصاری «از تفسیر كشف الأسرار و عدة الأبرار»
خلاصه تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید بفارسی از کشف الاسرار ده جلدی
مجموعه رسائل فارسی خواجه عبدالله انصاری
مقامات عارفان سه اثر بزرگ از سه عارف بزرگ
الأربعين في دلائل التوحيد، رسالة في الذب عن أبيالحسن الأشعري
ارکان عرفان (مجموعه چهار رساله مشهور)
رسائل جامع عارف قرن پنجم هجری قمری خواجه عبدالله انصاري هروي
خلاصه تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید بفارسی از کشف الاسرار ده جلدی