الأنموذج في منهج الحكومة الاسلامية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'مبارك' به 'مبارک')
    جز (جایگزینی متن - 'الأنموذج (ابهام زدایی)' به 'الأنموذج (ابهام‌زدایی)')
     
    (۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR00595J1.jpg
    | تصویر =NUR00595J1.jpg
    | عنوان =الانموذج فی منهج الحکومه الاسلامیه
    | عنوان =الأنموذج في منهج الحكومة الاسلامية
    | عنوان‌های دیگر =القائمه علی اساس الحاکمیه لله تعالی
    | عنوان‌های دیگر =القائمه علی اساس الحاکمیه لله تعالی
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[فیاض، محمد اسحاق]] (نويسنده)
    [[فیاض، محمد اسحاق]] (نویسنده)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏231‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏9‎‏الف‎‏8
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏231‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏9‎‏الف‎‏8
    خط ۱۵: خط ۱۵:
    | مکان نشر =قم - ایران
    | مکان نشر =قم - ایران
    | سال نشر = 1426 ‌‎ق  
    | سال نشر = 1426 ‌‎ق  
     
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE00595AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE595AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =1350
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =00595
    | کتابخوان همراه نور =00595
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر| الأنموذج (ابهام‌زدایی)}}
    '''الأنموذج في منهج الحكومة الإسلامية''' كتاب فقهى [[فیاض، محمداسحاق|آيت‌اللّه محمد اسحاق فياض كابلى]] در زمينه حكومت اسلامى است كه آن را به زبان عربى و در سال 1426ق تأليف نموده است.
    '''الأنموذج في منهج الحكومة الإسلامية''' كتاب فقهى [[فیاض، محمداسحاق|آيت‌اللّه محمد اسحاق فياض كابلى]] در زمينه حكومت اسلامى است كه آن را به زبان عربى و در سال 1426ق تأليف نموده است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    كتاب از ده بخش تشكيل شده كه ابتدا به تفاوت حكومت اسلامى با حكومت غير اسلامى پرداخته، سپس ماهيت اسلام را متشكل از سه مؤلفه دانسته كه در ادامه خواهد آمد. تلاش‌هاى حوزه‌هاى علميّه در نمايان ساختن اصالت فكرى مسلمين و اعتدال در تشريع و... و نكاتى نيز راجع به اقتصاد اسلامى و تفاوت آن با ساير اقتصادهاى مطرح دنيا و معيارهاى تشكيل حكومت شرعى و علت نگرانى‌هاى جهان غرب از حكومت اسلامى و علت دخالت‌هاى آنها در حكومت اسلامى و چند مطلب ديگر در ادامه آمده‌اند
    كتاب از ده بخش تشكيل شده كه ابتدا به تفاوت حكومت اسلامى با حكومت غير اسلامى پرداخته، سپس ماهيت اسلام را متشكل از سه مؤلفه دانسته كه در ادامه خواهد آمد. تلاش‌هاى حوزه‌هاى علميّه در نمايان ساختن اصالت فكرى مسلمين و اعتدال در تشريع و... و نكاتى نيز راجع به اقتصاد اسلامى و تفاوت آن با ساير اقتصادهاى مطرح دنيا و معيارهاى تشكيل حكومت شرعى و علت نگرانى‌هاى جهان غرب از حكومت اسلامى و علت دخالت‌هاى آنها در حكومت اسلامى و چند مطلب ديگر در ادامه آمده‌اند


    خط ۳۷: خط ۳۹:
    عناصر ماهيت اسلام:
    عناصر ماهيت اسلام:


    ماهيت اسلام متشكل از دو مؤلفه ثابت است كه عبارتند از: ايمان به وحدانيّت خداوند و رسالت پيامبر(ص) و تشريعات اسلامى و يك مؤلفه متحرك كه حدود منطقه الفراغ مطالب و عناوينى است كه شرع مقدس در كتاب و سنت بدانها تصريح ننموده است و فقيه داراى امكان إعمال نظر در آنها مى‌باشد. اين مؤلفه متحرك به قول مؤلف چهار عامل دارد كه عبارتند از: 1- شريعت اسلامى، شريعت ابدى متكاملى است كه مشكلات انسان‌ها را تا ابد مى‌تواند برطرف نمايد 2- حكومت اسلامى كه در زمان پيامبر(ص) تشكيل شد يك حكومت بسيطى بود كه امروزه با وجود اين توسعه‌هايى كه حكومت‌ها و كشورها پيدا كرده‌اند نمى‌تواند همان نفوذ سابق خود را داشته باشد، به همين منظور اقتضا مى‌كند اسلام براى امروز هم برنامه داشته باشد كه همين مؤلفه مذكور است. 3- حكومت، چيزى مانند عبادت نيست كه از زمان حيات مبارک پيامبر(ص) تا قيامت بتواند جواب‌گو باشد بلكه در هر زمان متناسب با آن زمان بايد بتواند امور مربوط به كشوردارى را تبيين و اجرا نمايد 4- خداوند ولايت امر را بعد از پيامبر(ص) در ائمه اطهار(ع) قرار داده و بعد از ايشان هم در فقيه جامع الشرايط. نتيجه‌اى كه از اين عوامل مى‌گيريم اين است كه نظام ثابتى را نمى‌توان براى اين منطقه تصور كرد، فلذا شارع نظام و قانون پويايى را براى آن به وسيله ولى امر تعريف نموده است.
    ماهيت اسلام متشكل از دو مؤلفه ثابت است كه عبارتند از: ايمان به وحدانيّت خداوند و رسالت پيامبر(ص) و تشريعات اسلامى و یک مؤلفه متحرك كه حدود منطقه الفراغ مطالب و عناوينى است كه شرع مقدس در كتاب و سنت بدانها تصريح ننموده است و فقيه داراى امكان إعمال نظر در آنها مى‌باشد. اين مؤلفه متحرك به قول مؤلف چهار عامل دارد كه عبارتند از: 1- شريعت اسلامى، شريعت ابدى متكاملى است كه مشكلات انسان‌ها را تا ابد مى‌تواند برطرف نمايد 2- حكومت اسلامى كه در زمان پيامبر(ص) تشكيل شد یک حكومت بسيطى بود كه امروزه با وجود اين توسعه‌هایى كه حكومت‌ها و كشورها پيدا كرده‌اند نمى‌تواند همان نفوذ سابق خود را داشته باشد، به همين منظور اقتضا مى‌كند اسلام برای امروز هم برنامه داشته باشد كه همين مؤلفه مذكور است. 3- حكومت، چيزى مانند عبادت نيست كه از زمان حيات مبارک پيامبر(ص) تا قيامت بتواند جواب‌گو باشد بلكه در هر زمان متناسب با آن زمان بايد بتواند امور مربوط به كشوردارى را تبيين و اجرا نمايد 4- خداوند ولايت امر را بعد از پيامبر(ص) در ائمه اطهار(ع) قرار داده و بعد از ايشان هم در فقيه جامع الشرايط. نتيجه‌اى كه از اين عوامل مى‌گیريم اين است كه نظام ثابتى را نمى‌توان برای اين منطقه تصور كرد، فلذا شارع نظام و قانون پويايى را برای آن به وسيله ولى امر تعريف نموده است.


    نقش حوزه‌هاى علميه در معرفى اسلام:
    نقش حوزه‌هاى علميه در معرفى اسلام:


    مؤلف، چهارمين بخش از مطالب خود را به جايگاه حوزه‌هاى علميّه در تبلور اصالت مسلمين به لحاظ فكرى و شرعى اختصاص داده است. ايشان مى‌فرمايد: اسلام در طول زمان‌ها و دوره‌هاى مختلف توانسته اصالت خود را حفظ نموده و در برابر افكار منحرف و منحطّ ايستادگى نمايد. اين توفيق مرهون زحماتى است كه در حوزه‌هاى گوناگون علمى توسط دانشمندان و اسلام شناسان كشيده شده و همواره اصول فكرى و عملى اسلامى به روز رسانى شده و با اوضاع زمان و شرايط آن وفق پيدا كرده است. اما اينكه خود اين نظام فكرى توانسته تا به امروز بدون انحراف و انحطاط جلو بيايد، بازگشت به پايه‌هاى آن دارد؛ يعنى پايه‌هاى كتاب و سنّت همواره توانايى نگاه‌دارى يك خط فكر مستقيم و به دور از انحراف و تضاد را دارند و كسانى كه از اين صراط مستقيم دور مانده‌اند مشكل عقلى و اعتقادى دارند كه توضيحش واضح است.
    مؤلف، چهارمين بخش از مطالب خود را به جايگاه حوزه‌هاى علميّه در تبلور اصالت مسلمين به لحاظ فكرى و شرعى اختصاص داده است. ايشان مى‌فرمايد: اسلام در طول زمان‌ها و دوره‌هاى مختلف توانسته اصالت خود را حفظ نموده و در برابر افكار منحرف و منحطّ ايستادگى نمايد. اين توفيق مرهون زحماتى است كه در حوزه‌هاى گوناگون علمى توسط دانشمندان و اسلام شناسان كشيده شده و همواره اصول فكرى و عملى اسلامى به روز رسانى شده و با اوضاع زمان و شرايط آن وفق پيدا كرده است. اما اينكه خود اين نظام فكرى توانسته تا به امروز بدون انحراف و انحطاط جلو بيايد، بازگشت به پايه‌هاى آن دارد؛ يعنى پايه‌هاى كتاب و سنّت همواره توانايى نگاه‌دارى یک خط فكر مستقيم و به دور از انحراف و تضاد را دارند و كسانى كه از اين صراط مستقيم دور مانده‌اند مشكل عقلى و اعتقادى دارند كه توضيحش واضح است.


    چهره اقتصاد اسلامى و امتيازات آن:
    چهره اقتصاد اسلامى و امتيازات آن:


    مبحث بعدى كتاب راجع به اقتصاد اسلامى و امتيازات آن از اقتصاد سرمايه‌اى و اشتراكى است. هر كس كه اندك مطالعه‌اى راجع به اقتصاد اسلامى داشته باشد پى به اعتدال و ميانه‌روى موجود در اين نظام اقتصادى خواهد برد، چرا كه نظام سرمايه‌اى و اشتراكى هر كدام داراى مشكلات عديده‌اى هستند كه عمده مشكلات اقتصادى امروزه در جهان، اثر آن نظام‌هاى غلط اقتصادى مى‌باشد؛ براى مثال نظام سرمايه‌اى حول محور افراد مى‌چرخد و هر كس كه دارايى بيشترى داشته باشد نفوذ و قدرت بيشترى هم در جامعه با تأثيراتى كه در آن مى‌گذارد خواهد داشت. اقتصاد اشتراكى كه همان نظام اقتصادى دولتى مى‌باشد نيز از مشكلات ديگرى برخوردار است؛ از جمله اينكه براى ما يملك افراد ارزشى قائل نمى‌باشد، اما نظام اقتصاد اسلامى از اين دو راه افراط و تفريط دور بوده و نظامى معتدل و ميانه‌رو مى‌باشد.
    مبحث بعدى كتاب راجع به اقتصاد اسلامى و امتيازات آن از اقتصاد سرمايه‌اى و اشتراكى است. هر كس كه اندك مطالعه‌اى راجع به اقتصاد اسلامى داشته باشد پى به اعتدال و ميانه‌روى موجود در اين نظام اقتصادى خواهد برد، چرا كه نظام سرمايه‌اى و اشتراكى هر كدام داراى مشكلات عديده‌اى هستند كه عمده مشكلات اقتصادى امروزه در جهان، اثر آن نظام‌هاى غلط اقتصادى مى‌باشد؛ برای مثال نظام سرمايه‌اى حول محور افراد مى‌چرخد و هر كس كه دارایى بيشترى داشته باشد نفوذ و قدرت بيشترى هم در جامعه با تأثيراتى كه در آن مى‌گذارد خواهد داشت. اقتصاد اشتراكى كه همان نظام اقتصادى دولتى مى‌باشد نيز از مشكلات ديگرى برخوردار است؛ از جمله اينكه برای ما يملك افراد ارزشى قائل نمى‌باشد، اما نظام اقتصاد اسلامى از اين دو راه افراط و تفريط دور بوده و نظامى معتدل و ميانه‌رو مى‌باشد.


    معيارهاى تشكيل حكومت اسلامى:
    معيارهاى تشكيل حكومت اسلامى:


    طريق انتخاب اعضاى حكومت اسلامى در اين‌جا اولين مطلب مورد نظر مؤلف مى‌باشد. ايشان انتخاب اعضاى حكومت را از طريق صندوق‌هاى اخذ رأى داراى مشكلاتى مى‌داند كه معمولا در جاهايى كه به اين شيوه عمل شده، مشكلات، خود را نشان داده‌اند، اما اسلام افراد را بر اساس صلاحيت‌ها و معيارهاى اخلاقى و دينى انتخاب مى‌كند و هيچ ارزشى براى عضويت در فلان حزب يا فلان گروه قائل نمى‌باشد.
    طريق انتخاب اعضاى حكومت اسلامى در اين‌جا اولین مطلب مورد نظر مؤلف مى‌باشد. ايشان انتخاب اعضاى حكومت را از طريق صندوق‌هاى اخذ رأى داراى مشكلاتى مى‌داند كه معمولا در جاهایى كه به اين شيوه عمل شده، مشكلات، خود را نشان داده‌اند، اما اسلام افراد را بر اساس صلاحيت‌ها و معيارهاى اخلاقى و دينى انتخاب مى‌كند و هيچ ارزشى برای عضويت در فلان حزب يا فلان گروه قائل نمى‌باشد.


    علت ترس جهان غرب از حكومت اسلامى:
    علت ترس جهان غرب از حكومت اسلامى:


    ايشان نگرانى بسيارى از روشن‌فكران را از برپايى حكومت اسلامى، ناشى از دو عامل مى‌داند: عامل اول جهل آنها نسبت به اسلام و احكام متعالى آن و عامل دوم تلاش‌هاى غرب براى متحجر و ضد انسانى و ضد آزادى نشان دادن اسلام. علت اينكه غرب دست به چنين اقدامات مذبوحانه‌اى مى‌زند آن است كه با اسلامى كه مخالف فساد اخلاقى، اجتماعى و فردى است و همواره به دنبال اجتماعى سالم و عارى از هر گونه كژى بوده مخالف هستند و چنين آيينى در تضاد با افكار و انديشه‌هاى سلطه‌گرانه آنها مى‌باشد. اينها براى رسيدن به اهداف خود از سه راه وارد شده‌اند: راه اوّل اين است كه اسلام را دين خشونت و مسلمين را تروريست معرفى كنند. راه دوم اينكه اسلام را ضد آزادى و ضد دموكراسى نشان بدهند و راه سوم آنكه اسلام را مخالف حقوق بشر بشناسانند و اين در حالى است كه اسلام اولين دشمن اين نوع رفتارهاى غير انسانى بوده و خود مبارزات چشم‌گيرى را در اين زمينه‌ها انجام داده است؛ براى مثال قرآن كريم كسى را كه انسان بى‌گناهى را مى‌كشد مانند كسى دانسته كه كل انسان‌ها را به قتل مى‌رساند.
    ايشان نگرانى بسيارى از روشن‌فكران را از برپايى حكومت اسلامى، ناشى از دو عامل مى‌داند: عامل اول جهل آنها نسبت به اسلام و احكام متعالى آن و عامل دوم تلاش‌هاى غرب برای متحجر و ضد انسانى و ضد آزادى نشان دادن اسلام. علت اينكه غرب دست به چنين اقدامات مذبوحانه‌اى مى‌زند آن است كه با اسلامى كه مخالف فساد اخلاقى، اجتماعى و فردى است و همواره به دنبال اجتماعى سالم و عارى از هر گونه كژى بوده مخالف هستند و چنين آيينى در تضاد با افكار و انديشه‌هاى سلطه‌گرانه آنها مى‌باشد. اينها برای رسيدن به اهداف خود از سه راه وارد شده‌اند: راه اوّل اين است كه اسلام را دين خشونت و مسلمين را تروريست معرفى كنند. راه دوم اينكه اسلام را ضد آزادى و ضد دموكراسى نشان بدهند و راه سوم آنكه اسلام را مخالف حقوق بشر بشناسانند و اين در حالى است كه اسلام اولین دشمن اين نوع رفتارهاى غير انسانى بوده و خود مبارزات چشم‌گیرى را در اين زمينه‌ها انجام داده است؛ برای مثال قرآن كريم كسى را كه انسان بى‌گناهى را مى‌كشد مانند كسى دانسته كه كل انسان‌ها را به قتل مى‌رساند.


    عوامل دخالت اجانب در دولت‌هاى اسلامى:
    عوامل دخالت اجانب در دولت‌هاى اسلامى:


    مؤلف پنج عامل را به عنوان عوامل دخالت اجانب در دولت‌هاى اسلامى معرفى نموده كه عبارتند از: 1- عقب‌ماندگى‌هاى اقتصادى و فنى بسيارى از دولت‌هاى اسلامى. 2- عدم آزادى و دموكراسى در بسيارى از اين كشورها. 3- عدم اعتقاد مسئولين حكومت‌هاى كشورهاى اسلامى به توان اسلام بر اداره امور كشور. 4- تأثيرات سوء تبليغات غرب عليه اسلام و توان‌مندى‌هاى آن. 5- شكاف موجود بين مسئولين و مردم در كشورهاى اسلامى.
    مؤلف پنج عامل را به عنوان عوامل دخالت اجانب در دولت‌هاى اسلامى معرفى نموده كه عبارتند از: 1- عقب‌ماندگى‌هاى اقتصادى و فنى بسيارى از دولت‌هاى اسلامى. 2- عدم آزادى و دموكراسى در بسيارى از اين كشورها. 3- عدم اعتقاد مسئولین حكومت‌هاى كشورهاى اسلامى به توان اسلام بر اداره امور كشور. 4- تأثيرات سوء تبليغات غرب عليه اسلام و توان‌مندى‌هاى آن. 5- شكاف موجود بين مسئولین و مردم در كشورهاى اسلامى.


    نظام محاسبه در حكومت‌هاى اسلامى:
    نظام محاسبه در حكومت‌هاى اسلامى:


    مؤلف نظام محاسبه اسلام را هم نظامى پويا مى‌داند و نظام موجود در زمان رسول خدا(ص) را غير قابل ارائه در زمان حال مى‌داند و مى‌فرمايد: براى امروز بايد برنامه‌هاى تازه‌تر و كارآمدتر با استفاده از همان منابع اصيل اسلامى ارائه نماييم.
    مؤلف نظام محاسبه اسلام را هم نظامى پويا مى‌داند و نظام موجود در زمان رسول خدا(ص) را غير قابل ارائه در زمان حال مى‌داند و مى‌فرمايد: برای امروز بايد برنامه‌هاى تازه‌تر و كارآمدتر با استفاده از همان منابع اصيل اسلامى ارائه نماييم.


    راه‌هاى موفقيت مسلمين:
    راه‌هاى موفقيت مسلمين:


    ايشان سه عامل را براى پيشرفت در ميان مسلمانان معرفى كرده كه اولى عامل نفسى است و آن ايمان به خداوند متعال است. راه دوم استيجار تمام كارمندان و كاركنان دولتى توسط حكومت و راه سوم وجوب اطاعت از حكومت اسلامى طبق آيه 59 سوره نساء و ديگر ادله شرعى.
    ايشان سه عامل را برای پيشرفت در ميان مسلمانان معرفى كرده كه اولى عامل نفسى است و آن ايمان به خداوند متعال است. راه دوم استيجار تمام كارمندان و كاركنان دولتى توسط حكومت و راه سوم وجوب اطاعت از حكومت اسلامى طبق آيه 59 سوره نساء و ديگر ادله شرعى.


    {{فقه سیاسی}}
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[مبانی فقهی حکومت اسلامی]]
    [[مبانی فقهی حکومت اسلامی]]


    خط ۷۵: خط ۸۰:
    [[رده:کلام و عقاید]]
    [[رده:کلام و عقاید]]
    [[رده:اسلام و علوم و عقاید جدید، تجدید حیات فکری، جنبش‌های اصلاح‌طلبانه]]
    [[رده:اسلام و علوم و عقاید جدید، تجدید حیات فکری، جنبش‌های اصلاح‌طلبانه]]
    [[رده:قدیم 25 شهریور الی 24 مهر]]
    [[رده:فقه سیاسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۲

    الأنموذج في منهج الحكومة الاسلامية
    الأنموذج في منهج الحكومة الاسلامية
    پدیدآورانفیاض، محمد اسحاق (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرالقائمه علی اساس الحاکمیه لله تعالی
    ناشردفتر حضرت آیت‌الله فياض
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1426 ‌‎ق
    چاپ1
    موضوعاسلام و دولت اسلام و سیاست
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏231‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏9‎‏الف‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    الأنموذج في منهج الحكومة الإسلامية كتاب فقهى آيت‌اللّه محمد اسحاق فياض كابلى در زمينه حكومت اسلامى است كه آن را به زبان عربى و در سال 1426ق تأليف نموده است.

    ساختار

    كتاب از ده بخش تشكيل شده كه ابتدا به تفاوت حكومت اسلامى با حكومت غير اسلامى پرداخته، سپس ماهيت اسلام را متشكل از سه مؤلفه دانسته كه در ادامه خواهد آمد. تلاش‌هاى حوزه‌هاى علميّه در نمايان ساختن اصالت فكرى مسلمين و اعتدال در تشريع و... و نكاتى نيز راجع به اقتصاد اسلامى و تفاوت آن با ساير اقتصادهاى مطرح دنيا و معيارهاى تشكيل حكومت شرعى و علت نگرانى‌هاى جهان غرب از حكومت اسلامى و علت دخالت‌هاى آنها در حكومت اسلامى و چند مطلب ديگر در ادامه آمده‌اند

    گزارش محتوا

    تمايز حكومت اسلامى شرعى از حكومت غير شرعى: ايشان حكومت اسلامى را بر مبناى حاكميت خداوند قلمداد نموده و ولى امر مسلمين را منصوب از سوى خداوند مى‌شمارد؛ چه در زمان حضور و چه در زمان غيبت، زيرا در زمان حضور با تنصيص اسم و شخص و صفاتش معلوم مى‌شود و در زمان غيبت هم با تنصيص صفات، منصوب مى‌شود، مانند صفت فقاهت. اما التزام به چنين ولايتى لازمه اعتقاد به ولايت از سوى خداوند در ميان انسان‌ها است و تنها در اين صورت است كه عدالت مورد نظر شريعت محقق گرديده و حدود الهى در جامعه جارى مى‌گردد.

    عناصر ماهيت اسلام:

    ماهيت اسلام متشكل از دو مؤلفه ثابت است كه عبارتند از: ايمان به وحدانيّت خداوند و رسالت پيامبر(ص) و تشريعات اسلامى و یک مؤلفه متحرك كه حدود منطقه الفراغ مطالب و عناوينى است كه شرع مقدس در كتاب و سنت بدانها تصريح ننموده است و فقيه داراى امكان إعمال نظر در آنها مى‌باشد. اين مؤلفه متحرك به قول مؤلف چهار عامل دارد كه عبارتند از: 1- شريعت اسلامى، شريعت ابدى متكاملى است كه مشكلات انسان‌ها را تا ابد مى‌تواند برطرف نمايد 2- حكومت اسلامى كه در زمان پيامبر(ص) تشكيل شد یک حكومت بسيطى بود كه امروزه با وجود اين توسعه‌هایى كه حكومت‌ها و كشورها پيدا كرده‌اند نمى‌تواند همان نفوذ سابق خود را داشته باشد، به همين منظور اقتضا مى‌كند اسلام برای امروز هم برنامه داشته باشد كه همين مؤلفه مذكور است. 3- حكومت، چيزى مانند عبادت نيست كه از زمان حيات مبارک پيامبر(ص) تا قيامت بتواند جواب‌گو باشد بلكه در هر زمان متناسب با آن زمان بايد بتواند امور مربوط به كشوردارى را تبيين و اجرا نمايد 4- خداوند ولايت امر را بعد از پيامبر(ص) در ائمه اطهار(ع) قرار داده و بعد از ايشان هم در فقيه جامع الشرايط. نتيجه‌اى كه از اين عوامل مى‌گیريم اين است كه نظام ثابتى را نمى‌توان برای اين منطقه تصور كرد، فلذا شارع نظام و قانون پويايى را برای آن به وسيله ولى امر تعريف نموده است.

    نقش حوزه‌هاى علميه در معرفى اسلام:

    مؤلف، چهارمين بخش از مطالب خود را به جايگاه حوزه‌هاى علميّه در تبلور اصالت مسلمين به لحاظ فكرى و شرعى اختصاص داده است. ايشان مى‌فرمايد: اسلام در طول زمان‌ها و دوره‌هاى مختلف توانسته اصالت خود را حفظ نموده و در برابر افكار منحرف و منحطّ ايستادگى نمايد. اين توفيق مرهون زحماتى است كه در حوزه‌هاى گوناگون علمى توسط دانشمندان و اسلام شناسان كشيده شده و همواره اصول فكرى و عملى اسلامى به روز رسانى شده و با اوضاع زمان و شرايط آن وفق پيدا كرده است. اما اينكه خود اين نظام فكرى توانسته تا به امروز بدون انحراف و انحطاط جلو بيايد، بازگشت به پايه‌هاى آن دارد؛ يعنى پايه‌هاى كتاب و سنّت همواره توانايى نگاه‌دارى یک خط فكر مستقيم و به دور از انحراف و تضاد را دارند و كسانى كه از اين صراط مستقيم دور مانده‌اند مشكل عقلى و اعتقادى دارند كه توضيحش واضح است.

    چهره اقتصاد اسلامى و امتيازات آن:

    مبحث بعدى كتاب راجع به اقتصاد اسلامى و امتيازات آن از اقتصاد سرمايه‌اى و اشتراكى است. هر كس كه اندك مطالعه‌اى راجع به اقتصاد اسلامى داشته باشد پى به اعتدال و ميانه‌روى موجود در اين نظام اقتصادى خواهد برد، چرا كه نظام سرمايه‌اى و اشتراكى هر كدام داراى مشكلات عديده‌اى هستند كه عمده مشكلات اقتصادى امروزه در جهان، اثر آن نظام‌هاى غلط اقتصادى مى‌باشد؛ برای مثال نظام سرمايه‌اى حول محور افراد مى‌چرخد و هر كس كه دارایى بيشترى داشته باشد نفوذ و قدرت بيشترى هم در جامعه با تأثيراتى كه در آن مى‌گذارد خواهد داشت. اقتصاد اشتراكى كه همان نظام اقتصادى دولتى مى‌باشد نيز از مشكلات ديگرى برخوردار است؛ از جمله اينكه برای ما يملك افراد ارزشى قائل نمى‌باشد، اما نظام اقتصاد اسلامى از اين دو راه افراط و تفريط دور بوده و نظامى معتدل و ميانه‌رو مى‌باشد.

    معيارهاى تشكيل حكومت اسلامى:

    طريق انتخاب اعضاى حكومت اسلامى در اين‌جا اولین مطلب مورد نظر مؤلف مى‌باشد. ايشان انتخاب اعضاى حكومت را از طريق صندوق‌هاى اخذ رأى داراى مشكلاتى مى‌داند كه معمولا در جاهایى كه به اين شيوه عمل شده، مشكلات، خود را نشان داده‌اند، اما اسلام افراد را بر اساس صلاحيت‌ها و معيارهاى اخلاقى و دينى انتخاب مى‌كند و هيچ ارزشى برای عضويت در فلان حزب يا فلان گروه قائل نمى‌باشد.

    علت ترس جهان غرب از حكومت اسلامى:

    ايشان نگرانى بسيارى از روشن‌فكران را از برپايى حكومت اسلامى، ناشى از دو عامل مى‌داند: عامل اول جهل آنها نسبت به اسلام و احكام متعالى آن و عامل دوم تلاش‌هاى غرب برای متحجر و ضد انسانى و ضد آزادى نشان دادن اسلام. علت اينكه غرب دست به چنين اقدامات مذبوحانه‌اى مى‌زند آن است كه با اسلامى كه مخالف فساد اخلاقى، اجتماعى و فردى است و همواره به دنبال اجتماعى سالم و عارى از هر گونه كژى بوده مخالف هستند و چنين آيينى در تضاد با افكار و انديشه‌هاى سلطه‌گرانه آنها مى‌باشد. اينها برای رسيدن به اهداف خود از سه راه وارد شده‌اند: راه اوّل اين است كه اسلام را دين خشونت و مسلمين را تروريست معرفى كنند. راه دوم اينكه اسلام را ضد آزادى و ضد دموكراسى نشان بدهند و راه سوم آنكه اسلام را مخالف حقوق بشر بشناسانند و اين در حالى است كه اسلام اولین دشمن اين نوع رفتارهاى غير انسانى بوده و خود مبارزات چشم‌گیرى را در اين زمينه‌ها انجام داده است؛ برای مثال قرآن كريم كسى را كه انسان بى‌گناهى را مى‌كشد مانند كسى دانسته كه كل انسان‌ها را به قتل مى‌رساند.

    عوامل دخالت اجانب در دولت‌هاى اسلامى:

    مؤلف پنج عامل را به عنوان عوامل دخالت اجانب در دولت‌هاى اسلامى معرفى نموده كه عبارتند از: 1- عقب‌ماندگى‌هاى اقتصادى و فنى بسيارى از دولت‌هاى اسلامى. 2- عدم آزادى و دموكراسى در بسيارى از اين كشورها. 3- عدم اعتقاد مسئولین حكومت‌هاى كشورهاى اسلامى به توان اسلام بر اداره امور كشور. 4- تأثيرات سوء تبليغات غرب عليه اسلام و توان‌مندى‌هاى آن. 5- شكاف موجود بين مسئولین و مردم در كشورهاى اسلامى.

    نظام محاسبه در حكومت‌هاى اسلامى:

    مؤلف نظام محاسبه اسلام را هم نظامى پويا مى‌داند و نظام موجود در زمان رسول خدا(ص) را غير قابل ارائه در زمان حال مى‌داند و مى‌فرمايد: برای امروز بايد برنامه‌هاى تازه‌تر و كارآمدتر با استفاده از همان منابع اصيل اسلامى ارائه نماييم.

    راه‌هاى موفقيت مسلمين:

    ايشان سه عامل را برای پيشرفت در ميان مسلمانان معرفى كرده كه اولى عامل نفسى است و آن ايمان به خداوند متعال است. راه دوم استيجار تمام كارمندان و كاركنان دولتى توسط حكومت و راه سوم وجوب اطاعت از حكومت اسلامى طبق آيه 59 سوره نساء و ديگر ادله شرعى.

    وابسته‌ها