پرش به محتوا

مكونات العملية التعلمية في الفكر التربوي الإسلامي: دراسة وصفية تحليلية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد')
خط ۴۳: خط ۴۳:
شاگرد: عنصر دوم دخیل در فرآیند آموزش است. نگارنده این عنصر را مهم‌ترین عنصر در فرآیند آموزش دانسته (ص 92) و براى بازشکافت این جایگاه به شرح آداب و وظایف شاگرد از زبان [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]] پرداخته و مطالب را با استفاده از دیدگاه دیگر مربیان مسلمان بررسى و تحلیل و مقایسه کرده است. مطلب بعدى اشارتى است به اخلاق و آداب متعلم در مطالعه و درس و پس از آن از برخى از روش‌هاى یادگیرى و مهارت‌هاى آموزشى یاد شده و به بیان روابط میان معلم و متعلم پرداخته شده است.
شاگرد: عنصر دوم دخیل در فرآیند آموزش است. نگارنده این عنصر را مهم‌ترین عنصر در فرآیند آموزش دانسته (ص 92) و براى بازشکافت این جایگاه به شرح آداب و وظایف شاگرد از زبان [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]] پرداخته و مطالب را با استفاده از دیدگاه دیگر مربیان مسلمان بررسى و تحلیل و مقایسه کرده است. مطلب بعدى اشارتى است به اخلاق و آداب متعلم در مطالعه و درس و پس از آن از برخى از روش‌هاى یادگیرى و مهارت‌هاى آموزشى یاد شده و به بیان روابط میان معلم و متعلم پرداخته شده است.


نگارنده در ادامه و به مناسبت بحث، از مقوله تشویق و تنبیه در فرآیند تعلیم در اندیشه تربیتى در اسلام یاد کرده و در شرح موضوع ضمن اشاره به دیدگاه‌هاى مربیانى چون [[ابن جزار، احمد بن ابراهیم|ابن‌ جزار قیروانى]] و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن‌ خلدون]] به تحلیل روایى تنبیه بدنى پرداخته و براى اثبات این دیدگاه از جمله به آیه قصاص در قرآن کریم استناد و نیز اشاره کرده است که تنبیه ناگزیر باید جنبه تربیتى داشته باشد، وانگهى تنبیه براى تربیت و تهذیب شروطى دارد که پایبندى به آن‌ها ضرورت دارد.
نگارنده در ادامه و به مناسبت بحث، از مقوله تشویق و تنبیه در فرآیند تعلیم در اندیشه تربیتى در اسلام یاد کرده و در شرح موضوع ضمن اشاره به دیدگاه‌هاى مربیانى چون [[ابن جزار، احمد بن ابراهیم|ابن‌ جزار قیروانى]] و [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن‌ خلدون]] به تحلیل روایى تنبیه بدنى پرداخته و براى اثبات این دیدگاه از جمله به آیه قصاص در قرآن کریم استناد و نیز اشاره کرده است که تنبیه ناگزیر باید جنبه تربیتى داشته باشد، وانگهى تنبیه براى تربیت و تهذیب شروطى دارد که پایبندى به آن‌ها ضرورت دارد.


برنامه آموزشى: سومین عنصر از عناصر یادشده در فرآیند آموزش است. نگارنده در واکاوى این عنصر، نخست از اهمیت و جایگاه برنامه آموزشى یاد کرده است، آنگاه افزوده است که برنامه آموزشى، نظامى است که داراى چند نظام فرعى است: هدف‌ها، مواد آموزشى، روش‌هاى آموزشى، ارزیابى و آزمون. پس از این به مواد درسى در برنامه آموزشى در اندیشه تربیتى در اسلام پرداخته و اشاره شده است که در مواد آموزشى باید دو شرط فراهم باشد: توجه به بعد اخلاقى، تأکید بر فعالیت‌هاى عقلى یعنى مشاهده و تفکر و منطق و تجربه و تحلیل. در ادامه بحث به شمارى از مواد درسى در فرهنگ اسلامى اشاره شده است و با تقسیم مواد آموزشى برنامه آموزشى دولت‌هاى اسلامى به این تقسیم‌بندى از نگاه ابن‌خلدون اشاره و مواد آموزشى دولت‌هایى که در تقسیم [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن‌ خلدون]] قرار گرفته‌اند شرح و بررسى شده است.
برنامه آموزشى: سومین عنصر از عناصر یادشده در فرآیند آموزش است. نگارنده در واکاوى این عنصر، نخست از اهمیت و جایگاه برنامه آموزشى یاد کرده است، آنگاه افزوده است که برنامه آموزشى، نظامى است که داراى چند نظام فرعى است: هدف‌ها، مواد آموزشى، روش‌هاى آموزشى، ارزیابى و آزمون. پس از این به مواد درسى در برنامه آموزشى در اندیشه تربیتى در اسلام پرداخته و اشاره شده است که در مواد آموزشى باید دو شرط فراهم باشد: توجه به بعد اخلاقى، تأکید بر فعالیت‌هاى عقلى یعنى مشاهده و تفکر و منطق و تجربه و تحلیل. در ادامه بحث به شمارى از مواد درسى در فرهنگ اسلامى اشاره شده است و با تقسیم مواد آموزشى برنامه آموزشى دولت‌هاى اسلامى به این تقسیم‌بندى از نگاه ابن‌خلدون اشاره و مواد آموزشى دولت‌هایى که در تقسیم [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن‌ خلدون]] قرار گرفته‌اند شرح و بررسى شده است.


روش‌ها و شیوه‌هاى آموزشى: سرآغاز این بحث اشارتى است به سیر تحول روش یادگیرى در انسان از آموزش طبیعى و مستقیم از طبیعت تا روش‌هاى ابتدایى بشر؛ سپس به اصول روش‌هاى آموزشى در اندیشه اسلامى پرداخته و از این رهگذر اصول ذیل شرح و بررسى شده است: تدریج، تبسیط، گفتگو و پرسش. در واشکافت این اصول از دیدگاه‌هاى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن‌ خلدون]]، [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]]، [[ابن جماعة، محمد بن ابی‌بکر|ابن‌ جماعه]]، اخوان‌ الصفا، مغراوى، یاد شده است.
روش‌ها و شیوه‌هاى آموزشى: سرآغاز این بحث اشارتى است به سیر تحول روش یادگیرى در انسان از آموزش طبیعى و مستقیم از طبیعت تا روش‌هاى ابتدایى بشر؛ سپس به اصول روش‌هاى آموزشى در اندیشه اسلامى پرداخته و از این رهگذر اصول ذیل شرح و بررسى شده است: تدریج، تبسیط، گفتگو و پرسش. در واشکافت این اصول از دیدگاه‌هاى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن‌ خلدون]]، [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]]، [[ابن جماعة، محمد بن ابی‌بکر|ابن‌ جماعه]]، اخوان‌ الصفا، مغراوى، یاد شده است.


نویسنده پس از عرضه چکیده و جمع‌بندى‌اى بلند، گزیده‌هایى از متون تربیتى در اسلام را نقل کرده است. این گزیده‌ها از آثار عالمان ذیل است: [[عبدالباسط مغراوى]]، [[بدرالدین ابن‌ جماعه]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]]، [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن‌ خلدون]]، [[ابن جزار، احمد بن ابراهیم|ابن‌ جزار قیروانى]]، [[ماوردی، علی بن محمد|ابوالحسن ماوردى]]، [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن‌ عبدالبر قرطبى]]، [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]].
نویسنده پس از عرضه چکیده و جمع‌بندى‌اى بلند، گزیده‌هایى از متون تربیتى در اسلام را نقل کرده است. این گزیده‌ها از آثار عالمان ذیل است: [[عبدالباسط مغراوى]]، [[بدرالدین ابن‌ جماعه]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]]، [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن‌ خلدون]]، [[ابن جزار، احمد بن ابراهیم|ابن‌ جزار قیروانى]]، [[ماوردی، علی بن محمد|ابوالحسن ماوردى]]، [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن‌ عبدالبر قرطبى]]، [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]].


آوردنى است که مباحث این کتاب، پرداخت تازه‌اى دارد و کمابیش خواندنى افتاده است اما از سویى معلوم نیست به چه دلیل از عنصر پنجم یعنى هدف‌ها هیچ حرفى به میان نیامده است و موجب ضعف ساختارى کتاب شده است؛ و از سویى دیگر غلطهاى چاپى و بى‌دقتى در ضبط برخى از اعلام از وزانت کار کاسته است مثلاً، احمد مدکور را احمد مذکور، محمد ناصر را مصطفى ناصر، محمد فوزى العنتیل را محمد فوزى العتیل، سید قطب را سید فطب، هى را فى (ص 25)، لو لا را لول (ص 21)، قدوه را قدره (ص 27) آورده‌اند.
آوردنى است که مباحث این کتاب، پرداخت تازه‌اى دارد و کمابیش خواندنى افتاده است اما از سویى معلوم نیست به چه دلیل از عنصر پنجم یعنى هدف‌ها هیچ حرفى به میان نیامده است و موجب ضعف ساختارى کتاب شده است؛ و از سویى دیگر غلطهاى چاپى و بى‌دقتى در ضبط برخى از اعلام از وزانت کار کاسته است مثلاً، احمد مدکور را احمد مذکور، محمد ناصر را مصطفى ناصر، محمد فوزى العنتیل را محمد فوزى العتیل، سید قطب را سید فطب، هى را فى (ص 25)، لو لا را لول (ص 21)، قدوه را قدره (ص 27) آورده‌اند.