پرش به محتوا

نصوص‌ صوفیة‌ غیر منشورة لشقیق‌ البلخی‌، ابن‌ عطا‌ء الادمی، النفری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


==آداب العبادات==
==آداب العبادات==
این، رساله‌ای فشرده و پندآمیز از ابوعلی شقیق بن ابراهیم بلخی معروف به شقیق بلخی (درگذشته ۱۹۴ق) است. در این نوشتار، کانون کلام شقیق «صدق» است؛ او سخنش را با توصیف «اهل صدق» این‌گونه آغاز می‌کند: «منازلی که در آن‌ها راستی‌پیشگان در کار خودسازی‌اند، چهار منزل است، نخستین‌شان «پرهیز» است؛ دوم، خانه «ترس» است؛ سوم، دل‌کشیدن به سوی بهشت است؛ چهارم، خانه دوستی با خداوند است. این‌ها همه، خانه‌های «راست‌پیشگی» است». شقیق سپس در این نوشتار کوتاه، از تربیت نفس و ابزارهای آن می‌نویسد و مباحثی را در این باب می‌آورد که عبارتند از: «گرسنگی‌داشتن، چگونه خوردن و نوشیدن، روزه‌داشتن، چله‌نشینی، همراه‌شدن زهد با ترس از خدا، مشتاق بهشت بودن، مَحبت‌الهی‌داشتن و نمودیافتن نورانیت این انوار الهی در دل». او در پایان نوشتارش راستی‌پیشگان را سه دسته می‌کند و نورانی‌شدن دل را در گرو انجام پنج کار می‌داند که نخستینش بازگرداندن مظالم مال (حق الناس) است. سپس بخشیدن آنچه از خوراک افزون می‌آید؛ سوم، سرپیچی از خواهش نفس در آنچه خداوند از آن خشنود نیست؛ چهارم، از ناداری نترسیدن؛ پنجم، از سخن نیک و بد مردمان در بارۀ خود باک‌نداشتن. شقیق می‌گوید این‌گونه است که دل نورانی می‌شود و دیده با نور خداوند می‌بیند.<ref>ر.ک: همان، ص22-17</ref>‏
این، رساله‌ای فشرده و پندآمیز از ابوعلی شقیق بن ابراهیم بلخی معروف به شقیق بلخی (درگذشته ۱۹۴ق) است. در این نوشتار، کانون کلام شقیق «صدق» است؛ او سخنش را با توصیف «اهل صدق» این‌گونه آغاز می‌کند: «منازلی که در آن‌ها راستی‌پیشگان در کار خودسازی‌اند، چهار منزل است، نخستین‌شان «زهد» است؛ دوم، «ترس» است؛ سوم، شوق به بهشت است؛ چهارم، دوستی با خداوند است. این‌ها همه، منازل «راست‌پیشگی» است». شقیق سپس در این نوشتار کوتاه، از تربیت نفس و ابزارهای آن می‌نویسد و مباحثی را در این باب می‌آورد که عبارتند از: «گرسنگی‌داشتن، چگونه خوردن و نوشیدن، روزه‌داشتن، چله‌نشینی، همراه‌شدن زهد با ترس از خدا، مشتاق بهشت بودن، مَحبت‌الهی‌داشتن و نمودیافتن نورانیت این انوار الهی در دل». او در پایان نوشتارش راستی‌پیشگان را سه دسته می‌کند و نورانی‌شدن دل را در گرو انجام پنج کار می‌داند که نخستینش بازگرداندن مظالم مال (حق الناس) است. سپس بخشیدن آنچه از خوراک افزون می‌آید؛ سوم، سرپیچی از خواهش نفس در آنچه خداوند از آن خشنود نیست؛ چهارم، از ناداری نترسیدن؛ پنجم، از سخن نیک و بد مردمان در بارۀ خود باک‌نداشتن. شقیق می‌گوید این‌گونه است که دل نورانی می‌شود و دیده با نور خداوند می‌بیند.<ref>ر.ک: همان، ص22-17</ref>‏


==تفسیر ابن عطاء اُدمی==
==تفسیر ابن عطاء اُدمی==
خط ۵۰: خط ۵۰:
پولس بحث دیگری از نفّری را با عنوان «مواقف و منجیات» عرضه نموده است که نوزده «بند» را در بر می‌گیرد. بیشتر این بندها با عبارت «وَ لَذِکرُ اللهِ أکبَرُ» آغاز می‌شوند. نفّری در آن‌ها از مقامات سخن گفته، ستایش پروردگار را به جا آورده است و با گفتارهایی در باب بندگی و جایگاه بندگان، معرفت، رؤیت، درخواست از پروردگار، کلمة الله و برشمردن حجاب‌ها رساله‌اش را به انجام رسانده است.<ref>ر.ک: همان، ص307-287</ref>‏نمونه‌ای از نگارش او چنین است: «پروردگارم کُتبش را نوشت و ساختار استواری به آن‌ها بخشید. پروردگارم کُتبش را محکم نمود و مُتقنشان ساخت. پروردگارم کُتبش را اِتقان داد و تعریبشان کرد. پروردگارم کُتبش را تعریب نمود و شناساندشان. پروردگارم کُتبش را شناساند و تفصیلشان داد. پروردگارم کُتبش را تفصیل داد و لزومشان بخشید. پروردگارم کُتبش را واجب گردانید و به اِجمالشان آورد. پروردگارم کُتبش را گِرد آورد و فزونی‌شان داد. پروردگارم کُتبش را عزیز گردانید و پاکیزه‌شان نمود. پروردگارم کُتبش را پاکیزه نمود و بزرگشان شمرد. پروردگارم کُتبش را گرامی داشت و بالایشان بُرد. پروردگارم کُتبش را رفعت داد و درخشانشان کرد. پروردگارم کُتبش را نورانی نمود و شریفشان داشت. ...پس کتاب‌های پروردگارم زبان‌ها است و زبان پروردگارم فریضه‌های او است و فرایض پروردگارم حد و مرزهای او است و مزرهای پروردگارم حرم او است و حرم پروردگارم محارم او است و محارم پروردگارم درگاه او است. ...نام‌ها در برابر نام او زبون‌اند ...و گفته‌ها در برابر سخنش خوار اند... .<ref>ر.ک: همان، ص303-302</ref>‏
پولس بحث دیگری از نفّری را با عنوان «مواقف و منجیات» عرضه نموده است که نوزده «بند» را در بر می‌گیرد. بیشتر این بندها با عبارت «وَ لَذِکرُ اللهِ أکبَرُ» آغاز می‌شوند. نفّری در آن‌ها از مقامات سخن گفته، ستایش پروردگار را به جا آورده است و با گفتارهایی در باب بندگی و جایگاه بندگان، معرفت، رؤیت، درخواست از پروردگار، کلمة الله و برشمردن حجاب‌ها رساله‌اش را به انجام رسانده است.<ref>ر.ک: همان، ص307-287</ref>‏نمونه‌ای از نگارش او چنین است: «پروردگارم کُتبش را نوشت و ساختار استواری به آن‌ها بخشید. پروردگارم کُتبش را محکم نمود و مُتقنشان ساخت. پروردگارم کُتبش را اِتقان داد و تعریبشان کرد. پروردگارم کُتبش را تعریب نمود و شناساندشان. پروردگارم کُتبش را شناساند و تفصیلشان داد. پروردگارم کُتبش را تفصیل داد و لزومشان بخشید. پروردگارم کُتبش را واجب گردانید و به اِجمالشان آورد. پروردگارم کُتبش را گِرد آورد و فزونی‌شان داد. پروردگارم کُتبش را عزیز گردانید و پاکیزه‌شان نمود. پروردگارم کُتبش را پاکیزه نمود و بزرگشان شمرد. پروردگارم کُتبش را گرامی داشت و بالایشان بُرد. پروردگارم کُتبش را رفعت داد و درخشانشان کرد. پروردگارم کُتبش را نورانی نمود و شریفشان داشت. ...پس کتاب‌های پروردگارم زبان‌ها است و زبان پروردگارم فریضه‌های او است و فرایض پروردگارم حد و مرزهای او است و مزرهای پروردگارم حرم او است و حرم پروردگارم محارم او است و محارم پروردگارم درگاه او است. ...نام‌ها در برابر نام او زبون‌اند ...و گفته‌ها در برابر سخنش خوار اند... .<ref>ر.ک: همان، ص303-302</ref>‏


نفری در بخش پایانی کتاب، بابی را با عنوان «باب الخواطر و مقالة فی المحبة» گشوده است.<ref>ر.ک: همان، ص316-310</ref>‏او در باب الخواطر، از «دل» و اقسام آن سخن می‌گوید. شیوۀ سخن او در این باب چنین است: «آنچه به دل در آید، دگرگون‌کنندۀ آن است و فقط دل (و نه چیز دیگری) جای آن‌ خاطره‌ها است. تقلیب دو قسم است: پسندیده و نکوهیده. قسم سومی میان آن دو نیست. محمود هر آن چیزی است که [خَلق را] به حق می‌خواند و مذموم هر آن چیزی است که [ایشان را] به هوا بخواند... .»<ref>ر.ک: همان، ص311</ref>‏نفّری در «مقالة فی المحبة»، سخنان شگفت‌آوری در باب مَحبت گفته است. او در پایان این گفتار پرسش‌هایی را در باب نظربازی مُحب و محبوب آورده و پاسخ آن‌ها را داده است.<ref>ر.ک: همان، ص324-317</ref>‏
نفری در بخش پایانی کتاب، بابی را با عنوان «باب الخواطر و مقالة فی المحبة» گشوده است.<ref>ر.ک: همان، ص316-310</ref>‏او در باب الخواطر، از «دل» و اقسام آن سخن می‌گوید. شیوۀ سخن او در این باب چنین است: «آنچه به دل در آید، دگرگون‌کنندۀ آن است و فقط دل (و نه چیز دیگری) جای آن‌ خاطره‌ها است. دگرگونی دو قسم است: پسندیده و نکوهیده. قسم سومی میان آن دو نیست. محمود هر آن چیزی است که [خَلق را] به حق می‌خواند و مذموم هر آن چیزی است که [ایشان را] به هوا بخواند... .»<ref>ر.ک: همان، ص311</ref>‏نفّری در «مقالة فی المحبة»، سخنان شگفت‌آوری در باب مَحبت گفته است. او در پایان این گفتار پرسش‌هایی را در باب نظربازی مُحب و محبوب آورده و پاسخ آن‌ها را داده است.<ref>ر.ک: همان، ص324-317</ref>‏


پولس کتاب «آداب العبادات» را از مخزن کتابخانه توبکانی، «تفسیر ابن عطا» را از درون متن «حقایق التفسیر» ابو عبدالرحمان سلمی و گفتارهای نفّری را از میان نسخه‌هایی که «آربری» در مجله الدراسات الاسیاویة الإفریقیة منتشر کرده بوده است و نیز از نسخه «یوسف‌آغا»، «حجی محمود»، «کتابخانه ملک (تهران)» به دست آورده<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص12-11</ref>‏و فهرست تفصیلی از این اثر را در پایان کتاب درج نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص343-325</ref>‏
پولس کتاب «آداب العبادات» را از مخزن کتابخانه توبکانی، «تفسیر ابن عطا» را از درون متن «حقایق التفسیر» ابو عبدالرحمان سلمی و گفتارهای نفّری را از میان نسخه‌هایی که «آربری» در مجله الدراسات الاسیاویة الإفریقیة منتشر کرده بوده است و نیز از نسخه «یوسف‌آغا»، «حجی محمود»، «کتابخانه ملک (تهران)» به دست آورده<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص12-11</ref>‏و فهرست تفصیلی از این اثر را در پایان کتاب درج نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص343-325</ref>‏
۱٬۸۷۸

ویرایش