نصوص صوفیة غیر منشورة لشقیق البلخی، ابن عطاء الادمی، النفری
نصوص صوفیة غیر منشورة لشقیق البلخی - ابن عطاء الادمی - النفری | |
---|---|
پدیدآوران | یسوعی، بولس الیاس (نويسنده)
شقیق بلخی، شقیق بن ابراهیم (نويسنده) نفری، محمد بن عبدالجبار (نويسنده) ابن عطا آدمی، احمد بن محمد (نويسنده) |
ناشر | دار المشرق |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1986م |
چاپ | 2 |
شابک | 2721454950 |
موضوع | تفاسیر عرفانی - عبادت (اسلام) - تصوف - عرفان |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 6ن5ی 100 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نصوص صوفیة غیر منشورة، اثری فراهمآمده از سه رساله عرفانی «آداب العبادات» شقیق بلخی (درگذشته ۱۹۴ق)، «تفسیر» ابن عطاء اُدمی (درگذشته 309ق) و «موقف المواقف» نفّری (درگذشته 344یا354یا366ق) است که پولس نویا یسوعی آنها را گردآوری نموده است.
پولس میگوید: من این سه نص صوفیانه را که در اینجا گردآوردهام، آنها را پیشتر در کتابم با نام «التفسیر القرآنی و اللغة الصوفیة» به زبان فرانسوی پژوهیدهام. هر چند، این نصوص رابطۀ معناداری با یکدیگر ندارند، من در اینجا آنها را یکجا ارائه دادهام چرا که این متون، سه مرحله از راهی را که زبان تصوّف پیموده است نشان میدهند؛ نخستین کتاب، «آداب العبادات از شقیق بلخی است. او ما را به نخستین دوره از رویش زبان تصوف میبرد. در این مرحله، یک صوفی (مانند شقیق) تجربههای صوفیانهاش را با زبان قرآن بیان میکند و این تجربهها تا جایی که قرآن یاری مینموده، وجود مییافته است. چرا که آنها از اندشیهورزی در قرآن زایش یافتهاند. برای همین است که شقیق را میبینیم که چگونه به حوریان شوق میورزد و به سوی مَحبت الهی کشیده میشود. این شوق و محبت از واژههای دینی قرآن برگرفته شده است.
دومین کتاب، «تفسیر ابن عطا» از قرآن است. ابن عطا که از دوستان حلاج بوده است، در زمانهای به سر برده است که پای فلسفه یونانی به جهان اسلام باز شده و اندیشههای قرمطیان و اسماعیلیان گسترش یافته است. در این هنگام است که تجربۀ تصوف نزد ابن عطا پخته شده، چهارچوبها و زبان ویژۀ خود را از عبارتها، اشارتها و رمزهایی که در این تجربه روحی آفرینش یافتهاند به دست میآورَد و هم در اینجا است که محاورهای میان تجربه و قرآن انجام میشود و صوفی در پرتو تجربه تازهاش به استنباط از قرآن و تأویل آن دست میزند.
در سومین مرحله، به نفّری میرسیم. او از اندیشیدن در قرآن گذر کرده، تا با خدا رو در رو سخن بگوید و یا سزاوار گشته، تا خداوند بهسان یک همنشین، با او گفتگو کند. در اینجا است که صوفی خود را در حالتی میبیند که «گفتن» و «خاموشماندن» برای او یکسان است چرا که صوفی در مرزی پا نهاده است که به گفتار نمیآید و زبان تعبیر و واژۀ تعریف، از هر چیزی حتی از زبان قرآن منفک شدهاند. صوفی واژهای میآفریند که از خود بیگانه است. نفّری در عبارتی میگوید: «و [خداوند] به من گفت: «حرف» از اینکه از خود خبر دهد، ناتوان است پس چگونه از من خبر دهد!؟». این، همان راز شگفتزدگی ما هنگام خواندن کتاب «مواقف» نفّری و گفتگوهای او با خداوند است که به زبانی بیان میشود که در عین نورانیتَش، مُبهم است.[۱]
آداب العبادات
این، رسالهای فشرده و پندآمیز از ابوعلی شقیق بن ابراهیم بلخی معروف به شقیق بلخی (درگذشته ۱۹۴ق) است. در این نوشتار، کانون کلام شقیق «صدق» است؛ او سخنش را با توصیف «اهل صدق» اینگونه آغاز میکند: «منازلی که در آنها راستیپیشگان در کار خودسازیاند، چهار منزل است، نخستینشان «زهد» است؛ دوم، «ترس» است؛ سوم، شوق به بهشت است؛ چهارم، دوستی با خداوند است. اینها همه، منازل «راستپیشگی» است». شقیق سپس در این نوشتار کوتاه، از تربیت نفس و ابزارهای آن مینویسد و مباحثی را در این باب میآورد که عبارتند از: «گرسنگیداشتن، چگونه خوردن و نوشیدن، روزهداشتن، چلهنشینی، همراهشدن زهد با ترس از خدا، مشتاق بهشت بودن، مَحبتالهیداشتن و نمودیافتن نورانیت این انوار الهی در دل». او در پایان نوشتارش راستیپیشگان را سه دسته میکند و نورانیشدن دل را در گرو انجام پنج کار میداند که نخستینش بازگرداندن مظالم مال (حق الناس) است. سپس بخشیدن آنچه از خوراک افزون میآید؛ سوم، سرپیچی از خواهش نفس در آنچه خداوند از آن خشنود نیست؛ چهارم، از ناداری نترسیدن؛ پنجم، از سخن نیک و بد مردمان در بارۀ خود باکنداشتن. شقیق میگوید اینگونه است که دل نورانی میشود و دیده با نور خداوند میبیند.[۲]
تفسیر ابن عطاء اُدمی
این اثر، برداشتهای عرفانی ابوالعباس ابن عطاء اُدمی (درگذشته 309ق) از آیههای برخی سورههای قرآن است که ابوعبدالرحمن محمد بن حسین سُلَمی نیشابوری (412-325ق) آن را تهیه و تنظیم کرده است. سلمی در مقدمه کوتاه خود میگوید: کسانی که دانش عرفانی ندارند هنگامی که از قرآن مینویسند به مباحثی همچون انواع قرائتها، اِعراب واژهها، ناسخ و منسوخ و مانند آن توجه میکنند و به خطاباتی که بر زبان «اهل حقیقت» در فهم آیات جاری شده است، نمیپردازند، مگر آنکه کسانی مانند ابن عطا و [امام] جعفر بن محمد صادق اینگونه خطابات را داشته باشند. از این رو، من این دست عبارتهای عرفانی را گردآوری نموده و به ترتیب سورههای قرآن تنظیم کردهام. نمونۀ عبارتهای ابن عطا چنین است: الفاتحه: «بسم»: اَلباءُ بِرُّه لِأرواح الأنبیاء بإلهامِ الرّسالةِ و النّبوّةِ و «السِّینُ» سِرّهُ معَ أهلِ المعرفةِ بإلهام القُربةِ و الأنسِ و «المِیمُ» مِنّتُهُ علی المُریدین بدوامِ نظرهِ إلیهم بِعَین الشّفقةِ و الرّحمةِ.[۳]
نصوص غیر منشوره
این کتاب نوشتهای عرفانی از محمد بن عبدالجبار بن حسن نفّری (درگذشته 344یا354یا366ق) است و رسالههایی را با عنوانهای «موقف المواقف»، «اجزای متفرقه»، «قسم الحِکَم» و «مواقف و منجیات» در بر دارد.
«موقف المواقف» شصت و شش «موقف» دارد که برخی از آنها عبارتند از «مقامات؛ رحمة الخلق؛ عهود الأنبیاء؛ وصایا الأولیاء؛ الجلال؛ الجمال؛ حقّ معرفته علَیّ؛ النظر الی وجهه؛ المجالسة؛ الوسوسة؛ رؤیته الکبری». نفّری در آنها به گونهای سخن میگوید که گویی خداوند با وی گفتگو میکند؛ نمونهای از مواقف او چنین است: «و [خداوند] به من گفت: در جایگاهی که نسبت به من داری بایست. پس ایستادم و او را چنان دیدم که گویی کاری نمیکند. و [خداوند] به من گفت: میخواهم کاری انجام دهم و تو من را در آن کار ببینی. موقعیت تو در این دیدن، اینگونه است که من را فقط کنندۀ کار ببینی و جز من را در انجام کار نبینی که این مقام، درگاهی برای آن مقام پیشین تو است. این یکی، مقام ضعف تو و آن، مقام قوّت تو است.[۴]
پولس نویا یسوعی کلام نفّری در مواقف را در رساله دیگری با عنوان «اجزاء متفرقة» با افزودن شصت و دو موقف دیگر پیگرفته است. نفّری این مواقف را به نثر و کلام منظوم بیان نموده است. [۵]او پانزده سخن حکمتآمیز از نفّری را نیز در قالب نثر و نظم و با عنوان «قِسم الحِکَم» ضمیمه نموده است: نفّری در حکمت آخر میگوید: «رشکبُردن با هر چیزی، جز معرفت همراه میشود و معرفت از هر چیزی، جز ترس دوری میگزیند. ساختار هوای نفس چهار پایه دارد: فُزونخواهی؛ آزمندی؛ خودخواهی؛ آرزو.»[۶]
پولس بحث دیگری از نفّری را با عنوان «مواقف و منجیات» عرضه نموده است که نوزده «بند» را در بر میگیرد. بیشتر این بندها با عبارت «وَ لَذِکرُ اللهِ أکبَرُ» آغاز میشوند. نفّری در آنها از مقامات سخن گفته، ستایش پروردگار را به جا آورده است و با گفتارهایی در باب بندگی و جایگاه بندگان، معرفت، رؤیت، درخواست از پروردگار، کلمة الله و برشمردن حجابها رسالهاش را به انجام رسانده است.[۷]نمونهای از نگارش او چنین است: «پروردگارم کُتبش را نوشت و ساختار استواری به آنها بخشید. پروردگارم کُتبش را محکم نمود و مُتقنشان ساخت. پروردگارم کُتبش را اِتقان داد و تعریبشان کرد. پروردگارم کُتبش را تعریب نمود و شناساندشان. پروردگارم کُتبش را شناساند و تفصیلشان داد. پروردگارم کُتبش را تفصیل داد و لزومشان بخشید. پروردگارم کُتبش را واجب گردانید و به اِجمالشان آورد. پروردگارم کُتبش را گِرد آورد و فزونیشان داد. پروردگارم کُتبش را عزیز گردانید و پاکیزهشان نمود. پروردگارم کُتبش را پاکیزه نمود و بزرگشان شمرد. پروردگارم کُتبش را گرامی داشت و بالایشان بُرد. پروردگارم کُتبش را رفعت داد و درخشانشان کرد. پروردگارم کُتبش را نورانی نمود و شریفشان داشت. ...پس کتابهای پروردگارم زبانها است و زبان پروردگارم فریضههای او است و فرایض پروردگارم حد و مرزهای او است و مزرهای پروردگارم حرم او است و حرم پروردگارم محارم او است و محارم پروردگارم درگاه او است. ...نامها در برابر نام او زبوناند ...و گفتهها در برابر سخنش خوار اند... .[۸]
نفری در بخش پایانی کتاب، بابی را با عنوان «باب الخواطر و مقالة فی المحبة» گشوده است.[۹]او در باب الخواطر، از «دل» و اقسام آن سخن میگوید. شیوۀ سخن او در این باب چنین است: «آنچه به دل در آید، دگرگونکنندۀ آن است و فقط دل (و نه چیز دیگری) جای آن خاطرهها است. دگرگونی دو قسم است: پسندیده و نکوهیده. قسم سومی میان آن دو نیست. محمود هر آن چیزی است که [خَلق را] به حق میخواند و مذموم هر آن چیزی است که [ایشان را] به هوا بخواند... .»[۱۰]نفّری در «مقالة فی المحبة»، سخنان شگفتآوری در باب مَحبت گفته است. او در پایان این گفتار پرسشهایی را در باب نظربازی مُحب و محبوب آورده و پاسخ آنها را داده است.[۱۱]
پولس کتاب «آداب العبادات» را از مخزن کتابخانه توبکانی، «تفسیر ابن عطا» را از درون متن «حقایق التفسیر» ابو عبدالرحمان سلمی و گفتارهای نفّری را از میان نسخههایی که «آربری» در مجله الدراسات الاسیاویة الإفریقیة منتشر کرده بوده است و نیز از نسخه «یوسفآغا»، «حجی محمود»، «کتابخانه ملک (تهران)» به دست آورده[۱۲]و فهرست تفصیلی از این اثر را در پایان کتاب درج نموده است.[۱۳]
پانویس
منابع مقاله
- متن کتاب
- مقدمه محقق