۹٬۷۹۵
ویرایش
(+ ناو) |
(+) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در این درسها، با تأکید بر مباحث کتاب [[الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة]] هدف، روشنگری درباره ادعاهای مادیگرایانه و مارکسیستی و موضوع اصلی، حرکت و زمان در حکمت متعالیه است ولی از مباحث فرعی بسیاری مانند اثبات نفس، اصل تضاد، اصل تناقض، معاد جسمانى، نفس كلى عالم، رابطه مادى و مجرد، خير و شر، كلى طبيعى، مقولات ارسطويى، كليات خمس و مانند آن نیز سخن به ميان آمده است. <ref>[https://noorlib.ir/book/view/64545?pageNumber=10&viewType=pdf ر.ک: مقدمه ناشر، ج1، ص10.]</ref>. | در این درسها، با تأکید بر مباحث کتاب [[الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة]] هدف، روشنگری درباره ادعاهای مادیگرایانه و مارکسیستی و موضوع اصلی، حرکت و زمان در حکمت متعالیه است ولی از مباحث فرعی بسیاری مانند اثبات نفس، اصل تضاد، اصل تناقض، معاد جسمانى، نفس كلى عالم، رابطه مادى و مجرد، خير و شر، كلى طبيعى، مقولات ارسطويى، كليات خمس و مانند آن نیز سخن به ميان آمده است. <ref>[https://noorlib.ir/book/view/64545?pageNumber=10&viewType=pdf ر.ک: مقدمه ناشر، ج1، ص10.]</ref>. | ||
یکی از نوآوریهای فلسفی [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] در این اثر، نظریه "تشكيك تبعى ماهيت" است.او میگوید: ماهيت در ذات خودش قابل تشكيك نيست ولى به تبع وجود قابل تشكيك هست. مانعى ندارد كه وقتى يك وجود قابل شدت و ضعف بود، ماهيت به اعتبار آن وجودش يعنى به نحو بالعرض و المجاز قابل شدت و ضعف باشد.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64545?volumeNumber=3&pageNumber=46&viewType=pdf ر.ک: متن کتاب، ج3، ص46.]</ref> | یکی از نوآوریهای فلسفی [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] در این اثر، نظریه "تشكيك تبعى ماهيت" است. او میگوید: ماهيت در ذات خودش قابل تشكيك نيست ولى به تبع وجود قابل تشكيك هست. مانعى ندارد كه وقتى يك وجود قابل شدت و ضعف بود، ماهيت به اعتبار آن وجودش يعنى به نحو بالعرض و المجاز قابل شدت و ضعف باشد.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64545?volumeNumber=3&pageNumber=46&viewType=pdf ر.ک: متن کتاب، ج3، ص46.]</ref> | ||
آموختنی است که [[مطهری، مرتضی|استاد مطهری]] گاهی انتقادی به استادش [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايی]] دارد ولی نقدش را با احترام و اخلاقی و بدون قاطعیت<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64545?volumeNumber=2&pageNumber=204&viewType=html&query=%D8%B4%D8%A7%D9%8A%D8%AF%20%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D9%86%20%D8%A2%D9%82%D8%A7%D9%89%20%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D9%89%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%D9%8A%D9%86%D8%AC%D8%A7%20%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85 مانند "شايد بيان آقاى طباطبايى در اينجا تمام نباشد." ر.ک: متن کتاب، ج2، ص204.]</ref> و یا با طرح پرسش و توضیح فرضها مطرح می کند.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64545?volumeNumber=2&pageNumber=134&viewType=html&query=%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A8%D8%A7%D8%A8%20%D8%AD%D8%B1%D9%83%D8%AA%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%AD%D8%B1%D9%83%D8%AA%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA مثال: آقاى طباطبايى بيانى دارند كه فى حد ذاته بيانى بسيار عالى است، منتها در اينجا دو مطلب است. يكى اينكه اصل مطلبى كه ايشان در اينجا میگويند چيست؟ و ديگر اينكه آيا اين مطلب واقعاً داخل در باب حركت در حركت است يا نه؟ ايشان آن را داخل در «حركت در حركت» دانستهاند ولى اين جهت را توضيح ندادهاند كه چگونه داخل در آن است. ر.ک: متن کتاب، ج2، ص134.]</ref>. | آموختنی است که [[مطهری، مرتضی|استاد مطهری]] گاهی انتقادی به استادش [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايی]] دارد ولی نقدش را با احترام و اخلاقی و بدون قاطعیت<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64545?volumeNumber=2&pageNumber=204&viewType=html&query=%D8%B4%D8%A7%D9%8A%D8%AF%20%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D9%86%20%D8%A2%D9%82%D8%A7%D9%89%20%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D9%89%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%D9%8A%D9%86%D8%AC%D8%A7%20%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85 مانند "شايد بيان آقاى طباطبايى در اينجا تمام نباشد." ر.ک: متن کتاب، ج2، ص204.]</ref> و یا با طرح پرسش و توضیح فرضها مطرح می کند.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64545?volumeNumber=2&pageNumber=134&viewType=html&query=%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A8%D8%A7%D8%A8%20%D8%AD%D8%B1%D9%83%D8%AA%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%AD%D8%B1%D9%83%D8%AA%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA مثال: آقاى طباطبايى بيانى دارند كه فى حد ذاته بيانى بسيار عالى است، منتها در اينجا دو مطلب است. يكى اينكه اصل مطلبى كه ايشان در اينجا میگويند چيست؟ و ديگر اينكه آيا اين مطلب واقعاً داخل در باب حركت در حركت است يا نه؟ ايشان آن را داخل در «حركت در حركت» دانستهاند ولى اين جهت را توضيح ندادهاند كه چگونه داخل در آن است. ر.ک: متن کتاب، ج2، ص134.]</ref>. |