۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مب' به 'مب') |
جز (جایگزینی متن - 'یه' به 'یه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
هیچیک از دول یا فرق، آنچنانکه فرقه اسماعیلیه به دعوت و سازماندهی آن اهمیت میدادند، اهمیت نمیداد؛ همین را، یک وسیله اساسی و مهم برای تحقق موفقیتهای خویش در تمام زمانها قرار داده بودند. برنامههای آنها بهگونهای سازمان یافته بود که در هیچ جای جهان چنین چیزی به چشم نمیخورد. آنان مبتکر روشهایی بودند که ساختار آن الهامگرفته از عقاید محکمشان بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | هیچیک از دول یا فرق، آنچنانکه فرقه اسماعیلیه به دعوت و سازماندهی آن اهمیت میدادند، اهمیت نمیداد؛ همین را، یک وسیله اساسی و مهم برای تحقق موفقیتهای خویش در تمام زمانها قرار داده بودند. برنامههای آنها بهگونهای سازمان یافته بود که در هیچ جای جهان چنین چیزی به چشم نمیخورد. آنان مبتکر روشهایی بودند که ساختار آن الهامگرفته از عقاید محکمشان بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | ||
امامت در نظر اسماعیلیه دارای جایگاه والا و درجات و مقامات مختلفی است؛ بنابراین به یکی از برجستهترین | امامت در نظر اسماعیلیه دارای جایگاه والا و درجات و مقامات مختلفی است؛ بنابراین به یکی از برجستهترین ویژگیهای این مذهب تبدیل شده است. آنان معتقد به نطقاء ششگانه هستند که هرکدام از ناطقین، رسولی است که بعد از او هفت امام میآید<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | ||
اسماعیلیه برای حفظ کیان خود گروهی از انسانها را بهعنوان فداییان برای حفظ ائمه و دعات خود تربیت مینمودند. در اینباره نقل شده که سلطان سلجوقی در سال 501ق، قلعه الموت را محاصره نمود و فرستادهای بهسوی حسن بن صباح فرستاد تا او را به تسلیم شدن دعوت کند. حسن صباح یکی از آن فداییان را صدا زد و به او دستور داد که خودش را از برج به پایین پرت کند و او چنین کرد، به دومی گفت که خود را با خنجر از پای دربیاورد و او چنین کرد؛ آنگاه به آن فرستاده گفت: برو و به مولای خود بگو که نزد من هفتاد هزار از این فداییان مخلص هست..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | اسماعیلیه برای حفظ کیان خود گروهی از انسانها را بهعنوان فداییان برای حفظ ائمه و دعات خود تربیت مینمودند. در اینباره نقل شده که سلطان سلجوقی در سال 501ق، قلعه الموت را محاصره نمود و فرستادهای بهسوی حسن بن صباح فرستاد تا او را به تسلیم شدن دعوت کند. حسن صباح یکی از آن فداییان را صدا زد و به او دستور داد که خودش را از برج به پایین پرت کند و او چنین کرد، به دومی گفت که خود را با خنجر از پای دربیاورد و او چنین کرد؛ آنگاه به آن فرستاده گفت: برو و به مولای خود بگو که نزد من هفتاد هزار از این فداییان مخلص هست..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
پاورقیها به ذکر مستندات مطالب کتاب اختصاص یافته است. در پاورقی ابتدا نام نویسنده، سپس نام کتاب و به دنبال آن شماره جلد و صفحه آمده است. | |||
فهرست مصادر و فهرست محتویات در انتهای کتاب قید شده است. | فهرست مصادر و فهرست محتویات در انتهای کتاب قید شده است. |
ویرایش