پرش به محتوا

تاريخ الإسماعيلية و فرق الفطحية، الواقفية، القرامطة، الدروز و النصيرية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن‎ب' به 'ن‌ب'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ه' به 'ی‌ه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ب' به 'ن‌ب')
خط ۳۹: خط ۳۹:
تأویل ظواهر و حمل آن‌ها برخلاف آنچه در عرف متشرعه از آن‌ها متبادر می‌شود، از خصوصیات بارز و از پایه‌های اصلی این فرقه بشمار می‌رود؛ به‌گونه‌ای که اگر این نباشد، تمایزی از سایر فرق شیعه ندارند، جز صرف امامت از امام کاظم(ع)، به برادرش اسماعیل<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>.
تأویل ظواهر و حمل آن‌ها برخلاف آنچه در عرف متشرعه از آن‌ها متبادر می‌شود، از خصوصیات بارز و از پایه‌های اصلی این فرقه بشمار می‌رود؛ به‌گونه‌ای که اگر این نباشد، تمایزی از سایر فرق شیعه ندارند، جز صرف امامت از امام کاظم(ع)، به برادرش اسماعیل<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>.


اسماعیلیه، مذهب خود را با مسائل و آموزه‌های فلسفی همراهی نموده است. در این‎باره مورخ اسماعیلی معاصر، مصطفی غالب می‌گوید: هرچند کلمه اسماعیلیه، در آغاز بر اینکه این فرقه از جمله فرق معتدل شیعی است، دلالت می‌کرد، ولی در طول زمان به یک جنبش عقلی تبدیل گردید که دلالت بر مذاهب دینی مختلف، احزاب سیاسی و اجتماعی متعدد و آراء فلسفی و علمی متنوع می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>.
اسماعیلیه، مذهب خود را با مسائل و آموزه‌های فلسفی همراهی نموده است. در این‌باره مورخ اسماعیلی معاصر، مصطفی غالب می‌گوید: هرچند کلمه اسماعیلیه، در آغاز بر اینکه این فرقه از جمله فرق معتدل شیعی است، دلالت می‌کرد، ولی در طول زمان به یک جنبش عقلی تبدیل گردید که دلالت بر مذاهب دینی مختلف، احزاب سیاسی و اجتماعی متعدد و آراء فلسفی و علمی متنوع می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>.


هیچ‎یک از دول یا فرق، آن‎چنان‌که فرقه اسماعیلیه به دعوت و سازمان‌دهی آن اهمیت می‌دادند، اهمیت نمی‌داد؛ همین را، یک وسیله اساسی و مهم برای تحقق موفقیت‎های خویش در تمام زمان‌ها قرار داده بودند. برنامه‌های آن‌ها به‌گونه‌ای سازمان‎ یافته بود که در هیچ جای جهان چنین چیزی به چشم نمی‌خورد. آنان مبتکر روش‎هایی بودند که ساختار آن الهام‌گرفته از عقاید محکمشان بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>.
هیچ‎یک از دول یا فرق، آن‎چنان‌که فرقه اسماعیلیه به دعوت و سازمان‌دهی آن اهمیت می‌دادند، اهمیت نمی‌داد؛ همین را، یک وسیله اساسی و مهم برای تحقق موفقیت‎های خویش در تمام زمان‌ها قرار داده بودند. برنامه‌های آن‌ها به‌گونه‌ای سازمان‎ یافته بود که در هیچ جای جهان چنین چیزی به چشم نمی‌خورد. آنان مبتکر روش‎هایی بودند که ساختار آن الهام‌گرفته از عقاید محکمشان بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>.
خط ۴۵: خط ۴۵:
امامت در نظر اسماعیلیه دارای جایگاه والا و درجات و مقامات مختلفی است؛ بنابراین به یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های این مذهب تبدیل شده است. آنان معتقد به نطقاء شش‎گانه هستند که هرکدام از ناطقین، رسولی است که بعد از او هفت امام می‌آید<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.
امامت در نظر اسماعیلیه دارای جایگاه والا و درجات و مقامات مختلفی است؛ بنابراین به یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های این مذهب تبدیل شده است. آنان معتقد به نطقاء شش‎گانه هستند که هرکدام از ناطقین، رسولی است که بعد از او هفت امام می‌آید<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.


اسماعیلیه برای حفظ کیان خود گروهی از انسان‌ها را به‌عنوان فداییان برای حفظ ائمه و دعات خود تربیت می‌نمودند. در این‎باره نقل شده که سلطان سلجوقی در سال 501ق، قلعه الموت را محاصره نمود و فرستاده‌ای به‌سوی حسن بن صباح فرستاد تا او را به تسلیم شدن دعوت کند. حسن صباح یکی از آن فداییان را صدا زد و به او دستور داد که خودش را از برج به پایین پرت کند و او چنین کرد، به دومی گفت که خود را با خنجر از پای دربیاورد و او چنین کرد؛ آنگاه به آن فرستاده گفت: برو و به مولای خود بگو که نزد من هفتاد هزار از این فداییان مخلص هست..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
اسماعیلیه برای حفظ کیان خود گروهی از انسان‌ها را به‌عنوان فداییان برای حفظ ائمه و دعات خود تربیت می‌نمودند. در این‌باره نقل شده که سلطان سلجوقی در سال 501ق، قلعه الموت را محاصره نمود و فرستاده‌ای به‌سوی حسن بن صباح فرستاد تا او را به تسلیم شدن دعوت کند. حسن صباح یکی از آن فداییان را صدا زد و به او دستور داد که خودش را از برج به پایین پرت کند و او چنین کرد، به دومی گفت که خود را با خنجر از پای دربیاورد و او چنین کرد؛ آنگاه به آن فرستاده گفت: برو و به مولای خود بگو که نزد من هفتاد هزار از این فداییان مخلص هست..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.


اسماعیلیه، اسناد، کتب، تألیفات و هر آنچه به آن‌ها ارتباط داشته را مخفی می‌نمودند و به هیچ‎کس غیر از خود اجازه دسترسی نمی‌دادند؛ بنابراین بحث از اسماعیلیه و طوایف آن ‎یک امر غیر ممکن است، مگر اینکه به کتب و آثار مخالفانشان مراجعه کرد و این عمل خارج از ادبیات پژوهشی صادقانه است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. دراین‎بین، برخی از مستشرقان، همچون «ایوانف»، «[[ماسینیون، لویی|لویس ماسینیون]]»، «شتروطمان»، «[[کربن، هانری|هانری کوربن]]» و «برنارد لویس»، به اسنادی درباره اسماعیلیه دست یافتند و آن‌ها را منتشر نمودند<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>.
اسماعیلیه، اسناد، کتب، تألیفات و هر آنچه به آن‌ها ارتباط داشته را مخفی می‌نمودند و به هیچ‎کس غیر از خود اجازه دسترسی نمی‌دادند؛ بنابراین بحث از اسماعیلیه و طوایف آن ‎یک امر غیر ممکن است، مگر اینکه به کتب و آثار مخالفانشان مراجعه کرد و این عمل خارج از ادبیات پژوهشی صادقانه است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. دراین‌بین، برخی از مستشرقان، همچون «ایوانف»، «[[ماسینیون، لویی|لویس ماسینیون]]»، «شتروطمان»، «[[کربن، هانری|هانری کوربن]]» و «برنارد لویس»، به اسنادی درباره اسماعیلیه دست یافتند و آن‌ها را منتشر نمودند<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>.


اسماعیلیه برای ائمه خود رتبه و درجاتی در نظر گرفته است که یکی از آن‌ها امام مستور است. امامان مستور در نظر آن‌ها چهار نفرند: محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق(ع)، عبدالله بن محمد بن اسماعیل، احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل، حسین بن احمد بن عبدالله بن محمد<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.
اسماعیلیه برای ائمه خود رتبه و درجاتی در نظر گرفته است که یکی از آن‌ها امام مستور است. امامان مستور در نظر آن‌ها چهار نفرند: محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق(ع)، عبدالله بن محمد بن اسماعیل، احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل، حسین بن احمد بن عبدالله بن محمد<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.


فصل دوم کتاب به بازگویی مطالبی درباره اسماعیلیه با توجه به معاجم و کتب ملل و نحل اختصاص یافته است. نویسنده در این‎باره می‌گوید: مطالبی که درباره اسماعیلیه در این منابع آمده، از زندگی‌نامه اسماعیل بن جعفر صادق و مطالبی جزئی درباره عقیده آن‌ها تجاوز نمی‌کند. ایشان در ادامه قول نوبختی، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]]، اسفراینی، [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]]، [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] و [[امین، محسن|سید محسن امین]] در [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] را نقل می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص23-27</ref>.
فصل دوم کتاب به بازگویی مطالبی درباره اسماعیلیه با توجه به معاجم و کتب ملل و نحل اختصاص یافته است. نویسنده در این‌باره می‌گوید: مطالبی که درباره اسماعیلیه در این منابع آمده، از زندگی‌نامه اسماعیل بن جعفر صادق و مطالبی جزئی درباره عقیده آن‌ها تجاوز نمی‌کند. ایشان در ادامه قول نوبختی، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]]، اسفراینی، [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]]، [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] و [[امین، محسن|سید محسن امین]] در [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] را نقل می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص23-27</ref>.


نویسنده در ادامه می‌گوید: از اسماعیلیه در این زمان فقط دو فرقه «آغاخانیه» و «بهره» باقی مانده‌اند؛ که امام آغاخانیه به نام محمد شاه (آغاخان سوم) هم‌اکنون در بمبئی است. شمار بهره (بر وزن زهره)، در هند و یمن، حدود چهارصد هزار نفر است و همگی اهل کار و تلاشند و هیچ نیازمندی در میان آنها یافت نمی‌شود (اساسا واژه بهره، یک واژه هندی و به معنای تلاش و جدیت می‌باشد)<ref>ر.ک: همان، ص27-28</ref>.
نویسنده در ادامه می‌گوید: از اسماعیلیه در این زمان فقط دو فرقه «آغاخانیه» و «بهره» باقی مانده‌اند؛ که امام آغاخانیه به نام محمد شاه (آغاخان سوم) هم‌اکنون در بمبئی است. شمار بهره (بر وزن زهره)، در هند و یمن، حدود چهارصد هزار نفر است و همگی اهل کار و تلاشند و هیچ نیازمندی در میان آنها یافت نمی‌شود (اساسا واژه بهره، یک واژه هندی و به معنای تلاش و جدیت می‌باشد)<ref>ر.ک: همان، ص27-28</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش