تاريخ الإسماعيلية و فرق الفطحية، الواقفية، القرامطة، الدروز و النصيرية

    از ویکی‌نور
    تاريخ الإسماعيلية و فرق الفطحية، الواقفية، القرامطة، الدروز و النصيرية
    تاريخ الإسماعيلية و فرق الفطحية، الواقفية، القرامطة، الدروز و النصيرية
    پدیدآورانسبحانی تبریزی، جعفر (نویسنده)
    ناشردار الأضواء
    مکان نشرلبنان - بيروت
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاريخ الإسماعيلية و فرق الفطحية، الواقفية، القرامطة، الدروز و النصيرية، اثر آیت‌الله جعفر سبحانی، کتابی است که به اسماعیلیه و فرق منشعب از آن پرداخته است.

    ساختار

    کتاب از یک مقدمه، هجده فصل و یک خاتمه تشکیل شده است.

    گزارش محتوا

    اسماعیلیه یکی از فرقه‌های منشعب از شیعه است که فعالیت آن‌ها در بسیاری از کشورها از قبیل هند، پاکستان، یمن، سوریه، لبنان، افغانستان، کشورهای آفریقایی و ایران بوده است. اسماعیلیه خود به فرقه‌هایی تقسیم می‌شوند:

    1. قرامطه: این فرقه معتقد به امامت «محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق(ع)» است و می‌گویند او غائب شده است.
    2. دروز: این فرقه معتقد به یازده امام هستند که آخرین امام غایب آن‌ها «الحاکم‌بامرالله» است.
    3. مستعلیه: این فرقه، امامت را به امام سیزدهم، «المستنصربالله»، می‌رسانند و بعد از وی معتقد به امامت فرزند او «المستعلی‌بالله» هستند. این فرقه خود به دو قسمت داودیه و سلیمانیه منقسم می‌شود.
    4. نزاریة: این فرقه نیز امامت را به «المستنصربالله» رسانده و پس از وی قائل به امامت فرزند دیگر او «نزار بن معد» هستند. این فرقه نیز به مؤمنیه و قاسمیه که معروف به آغاخانیه هستند، منقسم می‌شود[۱].

    نویسنده در فصل اول می‌گوید: مذهب اسماعیلیه دارای آراء و عقایدی است که در این فصل به خلاصه آن‌ها اشاره می‌شود و در فصول بعد ‎تفصیلا بیان می‌گردد[۲].

    اسماعیلیه، همچون بسیاری از انقلاب‌های ضد اموی، با شعار دوستی و پیروی از اهل‎‌بیت آغاز گردید و از افتخارات آن‌ها وابستگی خلفای آن‌ها به خاندان رسالت و نبوت بود؛ به‌گونه‌ای که نام حکومت خود را فاطمیون نهادند و هدف از این نام‌گذاری تحریک احساسات بود؛ با این حجت که فرزندان، فضائل پدرانشان را به ارث می‌برند و اینکه تکریم خاندان رسول خدا، همان تکریم رسول خداست.[۳].

    تأویل ظواهر و حمل آن‌ها برخلاف آنچه در عرف متشرعه از آن‌ها متبادر می‌شود، از خصوصیات بارز و از پایه‌های اصلی این فرقه بشمار می‌رود؛ به‌گونه‌ای که اگر این نباشد، تمایزی از سایر فرق شیعه ندارند، جز صرف امامت از امام کاظم(ع)، به برادرش اسماعیل[۴].

    اسماعیلیه، مذهب خود را با مسائل و آموزه‌های فلسفی همراهی نموده است. در این‌باره مورخ اسماعیلی معاصر، مصطفی غالب می‌گوید: هرچند کلمه اسماعیلیه، در آغاز بر اینکه این فرقه از جمله فرق معتدل شیعی است، دلالت می‌کرد، ولی در طول زمان به یک جنبش عقلی تبدیل گردید که دلالت بر مذاهب دینی مختلف، احزاب سیاسی و اجتماعی متعدد و آراء فلسفی و علمی متنوع می‌کند[۵].

    هیچ‎یک از دول یا فرق، آن‎چنان‌که فرقه اسماعیلیه به دعوت و سازمان‌دهی آن اهمیت می‌دادند، اهمیت نمی‌داد؛ همین را، یک وسیله اساسی و مهم برای تحقق موفقیت‎های خویش در تمام زمان‌ها قرار داده بودند. برنامه‌های آن‌ها به‌گونه‌ای سازمان‎ یافته بود که در هیچ جای جهان چنین چیزی به چشم نمی‌خورد. آنان مبتکر روش‌هایی بودند که ساختار آن الهام‌گرفته از عقاید محکمشان بود[۶].

    امامت در نظر اسماعیلیه دارای جایگاه والا و درجات و مقامات مختلفی است؛ بنابراین به یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های این مذهب تبدیل شده است. آنان معتقد به نطقاء شش‎گانه هستند که هرکدام از ناطقین، رسولی است که بعد از او هفت امام می‌آید[۷].

    اسماعیلیه برای حفظ کیان خود گروهی از انسان‌ها را به‌عنوان فداییان برای حفظ ائمه و دعات خود تربیت می‌نمودند. در این‌باره نقل شده که سلطان سلجوقی در سال 501ق، قلعه الموت را محاصره نمود و فرستاده‌ای به‌سوی حسن بن صباح فرستاد تا او را به تسلیم شدن دعوت کند. حسن صباح یکی از آن فداییان را صدا زد و به او دستور داد که خودش را از برج به پایین پرت کند و او چنین کرد، به دومی گفت که خود را با خنجر از پای دربیاورد و او چنین کرد؛ آنگاه به آن فرستاده گفت: برو و به مولای خود بگو که نزد من هفتاد هزار از این فداییان مخلص هست..[۸].

    اسماعیلیه، اسناد، کتب، تألیفات و هر آنچه به آن‌ها ارتباط داشته را مخفی می‌نمودند و به هیچ‎کس غیر از خود اجازه دسترسی نمی‌دادند؛ بنابراین بحث از اسماعیلیه و طوایف آن ‎یک امر غیر ممکن است، مگر اینکه به کتب و آثار مخالفانشان مراجعه کرد و این عمل خارج از ادبیات پژوهشی صادقانه است.[۹]. دراین‌بین، برخی از مستشرقان، همچون «ایوانف»، «لویس ماسینیون»، «شتروطمان»، «هانری کوربن» و «برنارد لویس»، به اسنادی درباره اسماعیلیه دست یافتند و آن‌ها را منتشر نمودند[۱۰].

    اسماعیلیه برای ائمه خود رتبه و درجاتی در نظر گرفته است که یکی از آن‌ها امام مستور است. امامان مستور در نظر آن‌ها چهار نفرند: محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق(ع)، عبدالله بن محمد بن اسماعیل، احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل، حسین بن احمد بن عبدالله بن محمد[۱۱].

    فصل دوم کتاب به بازگویی مطالبی درباره اسماعیلیه با توجه به معاجم و کتب ملل و نحل اختصاص یافته است. نویسنده در این‌باره می‌گوید: مطالبی که درباره اسماعیلیه در این منابع آمده، از زندگی‌نامه اسماعیل بن جعفر صادق و مطالبی جزئی درباره عقیده آن‌ها تجاوز نمی‌کند. ایشان در ادامه قول نوبختی، ابوالحسن اشعری، بغدادی، اسفراینی، شهرستانی، شیخ مفید و سید محسن امین در أعيان الشيعة را نقل می‌کند[۱۲].

    نویسنده در ادامه می‌گوید: از اسماعیلیه در این زمان فقط دو فرقه «آغاخانیه» و «بهره» باقی مانده‌اند؛ که امام آغاخانیه به نام محمد شاه (آغاخان سوم) هم‌اکنون در بمبئی است. شمار بهره (بر وزن زهره)، در هند و یمن، حدود چهارصد هزار نفر است و همگی اهل کار و تلاشند و هیچ نیازمندی در میان آنها یافت نمی‌شود (اساسا واژه بهره، یک واژه هندی و به معنای تلاش و جدیت می‌باشد)[۱۳].

    محمد بن مقلاص معروف به ابوالخطاب اسدی، مغیرة بن سعید، بشار شعیری و... از جمله کسانی هستند که حرکات باطنی را ابداع و گروهی از شیعیان ائمه اهل‎‌بیت(ع) را اغفال نمودند. امام صادق(ع) آشکار از آن‌ها برائت جست[۱۴].

    علاوه بر روایاتی که از امام صادق(ع) در مذمت خطابیه رسیده، نصوص تاریخی، حاکی از آن است که مذهب اسماعیلیه در دامان خطابیه متولد شد و پرورش یافت.

    خطابیه بعد از کشته شدن رهبرشان، به محمد بن اسماعیل متوجه شدند و او را به‌عنوان امام معرفی نمودند[۱۵].

    نویسنده در فصل چهارم، به سخن پیرامون عبدالله بن میمون قداح، با استناد به کتب رجالی شیعه و سنی پرداخته است. شخص مزبور، از اصحاب امام صادق(ع) و پدرش از اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است و کشی او را به نیکی و نجاشی از او به‌عنوان ثقه یاد نموده است.[۱۶].

    عبدالله بن میمون بن دیصان، از موالی و دوستداران امام صادق بود. او متولد حدود 190 و متوفای 270ق و اصالتاً اهوازی یا کوفی است. وی از بنیان‌گذران فرقه اسماعیلیه بشمار می‌رود[۱۷].

    تمام فرق اسماعیلیه بر امامت سیزده امام که اولین آن‌ها اسماعیل بن جعفر و آخرین آن‌ها معد بن علی المستنصر است، متفقند؛ لکن فرقه مستعلیه، معتقد به امامت سه نفر دیگر بعد از مستنصر هستند و فرقه نزاریه معتقدند که بعد از مستنصر پنج امام دیگر وجود دارند که ائمه این دو فرقه با یکدیگر متفاوت هستند[۱۸].

    نویسنده در ادامه به ترجمه ائمه اسماعیلیه می‌پردازد. ایشان در فصل پنجم، ترجمه پنج امام مستور، در فصل ششم، ترجمه هشت امام ظاهر، در فصل هفتم، ترجمه ائمه مختص فرقه مستعلیه و در فصل هشتم و نهم، ترجمه ائمه اختصاصی فرقه نزاریه (اعم از آغاخانیه و مؤمنیه) را ذکر می‌کند.

    اصول عقاید، تأویلات آن‌ها، شش دوره اسماعیلیه، ترجمه برخی از بزرگان آن‌ها و... از عناوین و محتویات فصول دهم تا چهاردهم است.

    نویسنده در فصل پانزدهم درباره قرامطه سخن به میان آورده است. قرامطه یکی از فرق اسماعیلیه است که معتقد به امامت محمد بن اسماعیل به‌جای اسماعیل بن جعفر الصادق(ع) هستند[۱۹]. آن‌ها معتقدند که محمد بن اسماعیل، زنده و همان مهدی قائم است و معنای قائم نزد آنان این است که وی به رسالت و شریعت جدید مبعوث می‌گردد و شریعت محمد(ص) را نسخ می‌نماید[۲۰]. در ادامه مؤسسین، اسباب نشو، اعتقادات، افکار و سرانجام این فرقه بیان شده است.[۲۱].

    یکی دیگر از فرقه‌هایی اسماعیلیه که نویسنده به آن می‌پردازد، فرقه دروزیه است. او بعد از معرفی این فرقه، به عقایدشان اشاره می‌کند. اعتقاد دروزیان به تأویل، باعث برداشت‎های مختلفی از فرایض دینی شده است که در برخی از موارد به اسقاط تکلیف می‌انجامد. آن‌ها نماز را به معنای اتصال قلب با مولای حاکم خویش، زکات را به معنای اعتقاد به یگانگی مولای حاکم و تزکیه قلب، روزه را به معنای حفظ قلب نسبت به یگانگی مولای حاکم و حج را به معنای شناخت مولای حاکم می‌دانند[۲۲].

    آیت‌الله سبحانی به دنبال این فصل، به ترجمه برخی از اعلام آن‌ها از قبیل حمزة بن علی فارسی، جمال‌الدین عبدالله تنوخی، یوسف کفرقوقی و محمد ابوهلال می‌پردازد.

    دو فصل پایانی کتاب، به فتحیه و واقفیه اختصاص یافته است.

    وضعیت کتاب

    پاورقی‌ها به ذکر مستندات مطالب کتاب اختصاص یافته است. در پاورقی ابتدا نام نویسنده، سپس نام کتاب و به دنبال آن شماره جلد و صفحه آمده است.

    فهرست مصادر و فهرست محتویات در انتهای کتاب قید شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص3-4
    2. ر.ک: متن کتاب، ص7
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص8
    5. ر.ک: همان، ص9
    6. ر.ک: همان، ص10
    7. ر.ک: همان، ص11
    8. ر.ک: همان، ص12
    9. ر.ک: همان، ص13
    10. ر.ک: همان، ص14
    11. ر.ک: همان، ص15-16
    12. ر.ک: همان، ص23-27
    13. ر.ک: همان، ص27-28
    14. همان، ص33
    15. ر.ک: همان، ص40-41
    16. ر.ک: همان، ص48-49
    17. ر.ک: همان، ص50-53
    18. ر.ک: همان، ص69-70
    19. ر.ک: همان، ص325
    20. ر.ک: همان، ص326
    21. ر.ک: همان، ص327-340
    22. ر.ک: همان، ص352-353

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها