۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'یآ' به 'یآ') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==انگیزه نگارش== | ==انگیزه نگارش== | ||
چنانکه از متن کتاب | چنانکه از متن کتاب برمیآید، نویسنده کتاب را برای حکام زمانه و از سر حب وطن ننوشته و چنانکه خود گفته: «مدتی است که در خاطر فاتر این معنی خطور میکرده که شمهای از وقایع فتح و احوال حکام سند در قید کتابت درآورد و تتبع آثار و تفحص اخبار نموده، مجموعهای سازد... تا در این ایام که قره عینی و ثمره فوادی میربزرگ باعث تحریر و تألیف و سبب تسویه و تصنیف این نمقه گردیده، علت غایی این وثیقه گشت»، این اثر را برای فرزند نگاشت تا دانش و تجربیات خود را در اختیارش قرار دهد<ref>ر.ک: محمودآبادی، سید اصغر و دیگران، ص94</ref>. | ||
==اهمیت کتاب== | ==اهمیت کتاب== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در مقدمه مصحح، ابتدا توضیحاتی پیرامون کتاب حاضر ارائه گردیده و سپس به شرح حال مؤلف، پرداخته شده<ref>مقدمه اول، صفحه ح - لج</ref> و در مقدمه مؤلف، به موضوع اجزای کتاب، اشاره گردیده است.<ref>مقدمه مؤلف، ص3</ref>. | در مقدمه مصحح، ابتدا توضیحاتی پیرامون کتاب حاضر ارائه گردیده و سپس به شرح حال مؤلف، پرداخته شده<ref>مقدمه اول، صفحه ح - لج</ref> و در مقدمه مؤلف، به موضوع اجزای کتاب، اشاره گردیده است.<ref>مقدمه مؤلف، ص3</ref>. | ||
از کتاب حاضر، اطلاعات منحصربهفرد و گرانبهایی در زمینه پیشینه آنجا [سند] به دست | از کتاب حاضر، اطلاعات منحصربهفرد و گرانبهایی در زمینه پیشینه آنجا [سند] به دست میآید؛ چنانکه بیشتر تاریخنویسانی که پس از وی درباره این سرزمین نوشتهاند، بیتردید از کتاب میرمعصوم بهعنوان منبع اول بهره برده و مطالب زیادی را عینا از آن نقل نمودهاند<ref>ر.ک: محمودآبادی، سید اصغر و دیگران، ص97</ref>. | ||
آنچه در عمده مطالب چهار جزء کتاب مشهود است، این است که نویسنده در درجه اول به مسائل سیاسی و نظامی پرداخته است و تنها در یک جزء (جزءسوم) به مسائل فرهنگی، بهویژه معرفی علما و اندیشمندان، سادات و مشایخ، قضات و فضلا، شعرا و ادبا میپردازد و در تمام اثر، مسائل اجتماعی، اقتصادی و عمرانی، موردی قابل اعتنا یافت نمیشود. در واقع جزء سوم یک فرهنگنامه محلی از رجال و مشاهیر سند میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | آنچه در عمده مطالب چهار جزء کتاب مشهود است، این است که نویسنده در درجه اول به مسائل سیاسی و نظامی پرداخته است و تنها در یک جزء (جزءسوم) به مسائل فرهنگی، بهویژه معرفی علما و اندیشمندان، سادات و مشایخ، قضات و فضلا، شعرا و ادبا میپردازد و در تمام اثر، مسائل اجتماعی، اقتصادی و عمرانی، موردی قابل اعتنا یافت نمیشود. در واقع جزء سوم یک فرهنگنامه محلی از رجال و مشاهیر سند میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در جزء اول اثر، بیشتر نقل قولها از کتابهای قبلی در باب سند از جمله «چچنامه» سند است. در ابتدای این جزء که مقدماتی در زمینه ورود اسلام به شبهقاره است، به دولت هند و مذهب داهر بن چچ قبل از ورود محمد بن قاسم پرداخته و علل ورود سپاه اموی در سال ٩٢ق را مورد بررسی قرار داده و به فتوحات در مناطقی مانند سیوستان، الور، ملتان، دیبالپور، قنوج و مکران اشاره داشته است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | در جزء اول اثر، بیشتر نقل قولها از کتابهای قبلی در باب سند از جمله «چچنامه» سند است. در ابتدای این جزء که مقدماتی در زمینه ورود اسلام به شبهقاره است، به دولت هند و مذهب داهر بن چچ قبل از ورود محمد بن قاسم پرداخته و علل ورود سپاه اموی در سال ٩٢ق را مورد بررسی قرار داده و به فتوحات در مناطقی مانند سیوستان، الور، ملتان، دیبالپور، قنوج و مکران اشاره داشته است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
از جمله اشتباهاتی که در این جزء و در چند موضع به چشم | از جمله اشتباهاتی که در این جزء و در چند موضع به چشم میآید، بهجای دمشق، مرکز خلافت اموی، سخن از دارالسلام بغداد است که در آن زمان به وجود نیامده بود و بیش از نیم قرن پس از ولید و در زمان منصور عباسی و به سال ١٤٥ق، بنیان گذاشته شده است.<ref>همان، ص98</ref>. | ||
جزء دوم نیز بیشتر بر محورهای سیاسی و سلسلههای حکومتی است که در آن بهصورت کوتاه از دوران غزنویان و انقراض آنان و سپس دولت غزنویان از جمله غیاثالدین و شهابالدین و سپس گماشتگان او چون قطبالدین ایبک و اقدامات او مطالبی نقل شده است. در این جزء عمده نوشتهها در باب سلاطین دهلی است و گاهی نیز گریزی به وقایع و اتفاقات سیاسی و حکومتی سند داشته و یادی از ناصرالدین قباچه حاکم اوچه نموده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | جزء دوم نیز بیشتر بر محورهای سیاسی و سلسلههای حکومتی است که در آن بهصورت کوتاه از دوران غزنویان و انقراض آنان و سپس دولت غزنویان از جمله غیاثالدین و شهابالدین و سپس گماشتگان او چون قطبالدین ایبک و اقدامات او مطالبی نقل شده است. در این جزء عمده نوشتهها در باب سلاطین دهلی است و گاهی نیز گریزی به وقایع و اتفاقات سیاسی و حکومتی سند داشته و یادی از ناصرالدین قباچه حاکم اوچه نموده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش