۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یآ' به 'یآ') |
جز (جایگزینی متن - 'هص' به 'هص') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
از جمله اشتباهاتی که در این جزء و در چند موضع به چشم میآید، بهجای دمشق، مرکز خلافت اموی، سخن از دارالسلام بغداد است که در آن زمان به وجود نیامده بود و بیش از نیم قرن پس از ولید و در زمان منصور عباسی و به سال ١٤٥ق، بنیان گذاشته شده است.<ref>همان، ص98</ref>. | از جمله اشتباهاتی که در این جزء و در چند موضع به چشم میآید، بهجای دمشق، مرکز خلافت اموی، سخن از دارالسلام بغداد است که در آن زمان به وجود نیامده بود و بیش از نیم قرن پس از ولید و در زمان منصور عباسی و به سال ١٤٥ق، بنیان گذاشته شده است.<ref>همان، ص98</ref>. | ||
جزء دوم نیز بیشتر بر محورهای سیاسی و سلسلههای حکومتی است که در آن | جزء دوم نیز بیشتر بر محورهای سیاسی و سلسلههای حکومتی است که در آن بهصورت کوتاه از دوران غزنویان و انقراض آنان و سپس دولت غزنویان از جمله غیاثالدین و شهابالدین و سپس گماشتگان او چون قطبالدین ایبک و اقدامات او مطالبی نقل شده است. در این جزء عمده نوشتهها در باب سلاطین دهلی است و گاهی نیز گریزی به وقایع و اتفاقات سیاسی و حکومتی سند داشته و یادی از ناصرالدین قباچه حاکم اوچه نموده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در سومین جزء کتاب هرچند عمده مطالب درباره حکام ارغونیه، بهویژه استیلای آنان بر سند است، اما قسمتهایی در باب قلمرو تیموریان هرات و نواحی تحت سلطه آنان از جمله بلخ، قندهار و کابل است و یا اتفاقات مربوط به برخی حوادث همزمان با ابتدای صفویان در ایران (شاه اسماعیل اول) یا روی کار آمدن بابریان در هند و نیز تسلط شیرخان سوری بر همایون است. همچنین درگیریها و محاربات امرای محلی در مناطق سند، ملتان و تهته و اقدامات نظامی ارغونیان، ترخانیان و محمودخان بهکری است.<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>. | در سومین جزء کتاب هرچند عمده مطالب درباره حکام ارغونیه، بهویژه استیلای آنان بر سند است، اما قسمتهایی در باب قلمرو تیموریان هرات و نواحی تحت سلطه آنان از جمله بلخ، قندهار و کابل است و یا اتفاقات مربوط به برخی حوادث همزمان با ابتدای صفویان در ایران (شاه اسماعیل اول) یا روی کار آمدن بابریان در هند و نیز تسلط شیرخان سوری بر همایون است. همچنین درگیریها و محاربات امرای محلی در مناطق سند، ملتان و تهته و اقدامات نظامی ارغونیان، ترخانیان و محمودخان بهکری است.<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>. |
ویرایش