۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''الشيعة في السعودية'''، به زبان عربى، از آثار فؤاد ابراهيم است كه در آن، وضعيت | '''الشيعة في السعودية'''، به زبان عربى، از آثار فؤاد ابراهيم است كه در آن، وضعيت شیعیان امروز در عربستان سعودى را بهصورت مستند و علمى - تحليلى بررسى كرده است. مطالعه اين اثر مىتواند پژوهشگران را در شناخت و تحليل بهتر اوضاع فرهنگى، اجتماعى و سياسى شيعه در شبهجزيره عربستان، يارى رساند. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده در مقدمهاش - كه مكان و تاريخ و مشخصات نگارش آن را روشن نكرده است - با تأكيد بر اينكه جمعيت | #نويسنده در مقدمهاش - كه مكان و تاريخ و مشخصات نگارش آن را روشن نكرده است - با تأكيد بر اينكه جمعيت شیعیان دوازدهامامى در عربستان، در حدود 10 - 15 درصد از جمعيت 15/5 ميليونى آن كشور بر حسب آمار سال 2004م، است، افزوده است كه در اين كشور، گرايشهاى غالب مذهبى سه مذهب سنى است: شافعى در حجاز، حنبلى در نجد و احساء، مالكى در حجاز و احساء و همچنين مذهب شيعى اسماعيلى در منطقه نجران جنوبى غلبه دارد و علىرغم برخى از تناقضات در آمارهاى جمعيت شیعیان در منطقه شرقى كه يكى از عواملش به فقدان آمارهاى رسمى و معتبر و مورد وثوق بازمىگردد، اين باور عمومى مستحكم در نزد بسيارى از پژوهشگران مسائل عربستان سعودى وجود دارد كه دستگاههاى رسمى سعودى به اين مطلب گرايش دارند كه آمار جمعيت شیعیان را بهخاطر مسائل سياسى و امنيتى و اقتصادى پايين بياورند. | ||
#:برحسب اكثر برآوردها كه اطمينان بيشترى به آن وجود دارد، آمار | #:برحسب اكثر برآوردها كه اطمينان بيشترى به آن وجود دارد، آمار شیعیان در عربستان بين يك تا يك و نيم مليون نفر تخمين زده مىشود كه علاوه بر منطقه شرقى، در مناطق گوناگون ديگرى مانند مدينه، مكه، ينبع، جده و... پراكنده هستند.<ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، ص5 - 6</ref> | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه آنچه ما مىكوشيم بيان كنيم برداشتى متوازن از اين مشكل مهمّ است كه هنوز هم حلّ نشده است و آن عبارت از انسجام ملى است كه فقط براى | #نويسنده تأكيد كرده است كه آنچه ما مىكوشيم بيان كنيم برداشتى متوازن از اين مشكل مهمّ است كه هنوز هم حلّ نشده است و آن عبارت از انسجام ملى است كه فقط براى شیعیان محدوديت نياورده؛ هرچند مثال شيعه روشنترين جلوه بحران انسجام ملى است. به حاشيه راندن شیعیان در سطح سياسى، تصميمى بود كه بر اساس پايهاى دينى بنيان گذاشته شد و با بقاى دولتى كه چنين عزمى دارد، استمرار مىيابد و.<ref>متن كتاب، ص62</ref> | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه: شهروندان شيعه در حال حاضر اين فرصت را دارند كه در مشاركتى ملى و عمومى ادغام شوند و از وضعيت گروهى مذهبى به نيرويى قدرتمند در سازندگى ملى و همگانى منتقل شوند؛ چون آنان جزئى از اين وطن هستند و مسئوليت دارند كه به آن بپيوندند و شكست بىپایانى كه گريبان سياستهاى دولت را در ادغام نيروهاى اجتماعى و سياسى گرفته است، مسئوليت شيعه را در برقرارى انسجام ملى در جامعهاى كه از نظر خاک، دغدغهها، مصالح و مسير پيش رو با هم شريكند، ساقط نمىكند.<ref>همان، ص83 - 84</ref> | #نويسنده تأكيد كرده است كه: شهروندان شيعه در حال حاضر اين فرصت را دارند كه در مشاركتى ملى و عمومى ادغام شوند و از وضعيت گروهى مذهبى به نيرويى قدرتمند در سازندگى ملى و همگانى منتقل شوند؛ چون آنان جزئى از اين وطن هستند و مسئوليت دارند كه به آن بپيوندند و شكست بىپایانى كه گريبان سياستهاى دولت را در ادغام نيروهاى اجتماعى و سياسى گرفته است، مسئوليت شيعه را در برقرارى انسجام ملى در جامعهاى كه از نظر خاک، دغدغهها، مصالح و مسير پيش رو با هم شريكند، ساقط نمىكند.<ref>همان، ص83 - 84</ref> | ||
#همچنين نويسنده يادآور شده است كه: انقلاب ايران پنجره بزرگ اميد را براى جوامع شيعى باز كرد تا از مدل تجربه ايران در كشورهاى خود بهره بگيرند و با انقلابهاى پىدرپى در نهايت به ظهور دولتهاى اسلامى برسند كه آن را دانشمندان اسلامى رهبرى مىكنند... و.<ref>همان، ص108</ref> | #همچنين نويسنده يادآور شده است كه: انقلاب ايران پنجره بزرگ اميد را براى جوامع شيعى باز كرد تا از مدل تجربه ايران در كشورهاى خود بهره بگيرند و با انقلابهاى پىدرپى در نهايت به ظهور دولتهاى اسلامى برسند كه آن را دانشمندان اسلامى رهبرى مىكنند... و.<ref>همان، ص108</ref> | ||
#نويسنده، معاشرت بين | #نويسنده، معاشرت بين شیعیان و سلفيان را در عربستان مورد بررسى قرار داده است و چنين ابراز عقيده كرده است كه: از چند سال پيش تاكنون جمعى از اصحاب تسامح شروع به بازخوانى خود كردهاند، ولى بهصورت گزينشى، مانند كسى كه به بررسى مواضع [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] مىپردازد كه بر [[امام على(ع)]] حمله كرده است و يا كسى كه آثار برجاىمانده از شيعه را مىخواند كه به سبّ خلفا پرداخته است و در پایان، اهل انصاف، نسبت به داورى درباره آثار گذشته، با حالت تعادل خارج مىشوند. احساس بزرگى كه اين گروه نسبت به عظمت مشكل اختلافات و تعصبات قومى و مذهبى دارند و نيت صادقشان آنان را وادار به كاشتن بذر تسامح و پذيرش ديگرى مىكند و البته اين مطلب به دفن اختلاف نمىانجامد و انگيزههاى قومى را از بين نمىبرد؛ چون هركدام از اين دو فرقه بهراحتى مىتوانند وحدت را ويران كنند؛ زيرا در كتابهاى [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و شيعه، مطالب بهاندازه كافى براى تفرقه هست.<ref>همان، ص131</ref> | ||
#نويسنده با عرضه بحثى در مورد بيدارى آفتزده در باب وحدت ملى، به تئورى توطئه و شناسايى نيات و اهداف دشمن و همچنين دلهره تعصبات قومى و قبيلهاى در عراق پرداخته و تأكيد كرده است كه اندكى قبل از آغاز حمله نيروهاى اتحاد آمريكايى - انگليسى بر عراق در مارس 2003م و بعدش، مسئله تعصبات قومى و قبيلهاى بهسرعت و بهصورت نگرانكنندهاى منفجر و شروع شد و طرفداران اختلافات قومى و مذهبى، جنگ در عراق را بهصورت جنگى آمريكايى - شيعى ترسيم كردند كه هدفش نابود كردن حكومتى سنّى است كه در رأسش صدام حسين قرار دارد.<ref>همان، ص161 - 178</ref> | #نويسنده با عرضه بحثى در مورد بيدارى آفتزده در باب وحدت ملى، به تئورى توطئه و شناسايى نيات و اهداف دشمن و همچنين دلهره تعصبات قومى و قبيلهاى در عراق پرداخته و تأكيد كرده است كه اندكى قبل از آغاز حمله نيروهاى اتحاد آمريكايى - انگليسى بر عراق در مارس 2003م و بعدش، مسئله تعصبات قومى و قبيلهاى بهسرعت و بهصورت نگرانكنندهاى منفجر و شروع شد و طرفداران اختلافات قومى و مذهبى، جنگ در عراق را بهصورت جنگى آمريكايى - شيعى ترسيم كردند كه هدفش نابود كردن حكومتى سنّى است كه در رأسش صدام حسين قرار دارد.<ref>همان، ص161 - 178</ref> | ||
#نويسنده در پایان تأكيد كرده است كه بايد گفت كه نتيجه سياسى تعصبات قومى و مذهبى هميشه براى غير از مشغولان به آن بوده؛ همانطوركه اين گونه تعصبات، صفتى سحرآميز براى بسيارى از طماعان در رسيدن به اهداف سياسى است و «من لا يتعلّم من التاريخ يخسر الجغرافيا» (هر كسى كه از تاريخ نمىآموزد، جغرافيا را مىبازد).<ref>همان، ص181</ref> | #نويسنده در پایان تأكيد كرده است كه بايد گفت كه نتيجه سياسى تعصبات قومى و مذهبى هميشه براى غير از مشغولان به آن بوده؛ همانطوركه اين گونه تعصبات، صفتى سحرآميز براى بسيارى از طماعان در رسيدن به اهداف سياسى است و «من لا يتعلّم من التاريخ يخسر الجغرافيا» (هر كسى كه از تاريخ نمىآموزد، جغرافيا را مىبازد).<ref>همان، ص181</ref> |
ویرایش