پرش به محتوا

سلطان محمد خدابنده (الجایتو) و تشیع امامی در ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'این‏باره' به 'این‏‌باره'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏دهد' به 'می‌‏دهد')
جز (جایگزینی متن - 'این‏باره' به 'این‏‌باره')
خط ۵۰: خط ۵۰:


===انگیزه نگارش===
===انگیزه نگارش===
پس از انتشار جلد دهم دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، نویسنده ضمن مشاهده مدخل «اولجایتو» و مطالعه مطالب مربوط به مذهب وى، چنین احساس نموده که در حق این سلطان شیعه‏مذهب، ستم شده و سخن ناصواب برخى از منابع سنى متعصب براى تحریف و تخریب علائق شیعى امامى وى، مبناى قضاوت قرار گرفته است. وی پس از دقت بیشتر به این نتیجه رسیده است که مؤلف، به منابع متعدد کهن مراجعه نکرده و به متون و تحقیقاتى که در این‏باره نشر شده، توجهى نفرموده‏‌اند. به همین دلیل، ضمن کوشش براى روشن‏تر شدن بهتر این مطلب، دست به نگارش اثر حاضر زده است<ref>ر.ک: پاورقی، ص7</ref>
پس از انتشار جلد دهم دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، نویسنده ضمن مشاهده مدخل «اولجایتو» و مطالعه مطالب مربوط به مذهب وى، چنین احساس نموده که در حق این سلطان شیعه‏مذهب، ستم شده و سخن ناصواب برخى از منابع سنى متعصب براى تحریف و تخریب علائق شیعى امامى وى، مبناى قضاوت قرار گرفته است. وی پس از دقت بیشتر به این نتیجه رسیده است که مؤلف، به منابع متعدد کهن مراجعه نکرده و به متون و تحقیقاتى که در این‏‌باره نشر شده، توجهى نفرموده‏‌اند. به همین دلیل، ضمن کوشش براى روشن‏تر شدن بهتر این مطلب، دست به نگارش اثر حاضر زده است<ref>ر.ک: پاورقی، ص7</ref>


==ساختار==
==ساختار==
خط ۶۰: خط ۶۰:
نویسنده به این نکته اشاره دارد که مورخان عصر نخست صفوى، به این حقیقت که مسیر شیعه شدن ایرانیان به‌‏طور گسترده و در حد سیاسى، از زمان سلطان محمد خدابنده ایلخان مغول بوده، واقف بوده‏‌اند و معمولا در یاد از شاه اسماعیل صفوى و تلاش وى براى نشر تشیع، از خدابنده هم یاد کرده‌‏اند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8</ref>
نویسنده به این نکته اشاره دارد که مورخان عصر نخست صفوى، به این حقیقت که مسیر شیعه شدن ایرانیان به‌‏طور گسترده و در حد سیاسى، از زمان سلطان محمد خدابنده ایلخان مغول بوده، واقف بوده‏‌اند و معمولا در یاد از شاه اسماعیل صفوى و تلاش وى براى نشر تشیع، از خدابنده هم یاد کرده‌‏اند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8</ref>


به باور نویسنده، آگاهى‏هاى فراوانى درباره علل گرایش خدابنده به مذهب تشیع در دست است که در منابع معاصر وى و پس از آن آمده و به اندازه کافى مى‏‌تواند چگونگى این تحول مذهبى را در وى و در بخشى از جامعه ایرانى آن روزگار نشان دهد. بدین منظور نویسنده مرورى بر آنچه که مورخان کهن دراین‏باره آورده‏‌اند، نموده است<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>
به باور نویسنده، آگاهى‏هاى فراوانى درباره علل گرایش خدابنده به مذهب تشیع در دست است که در منابع معاصر وى و پس از آن آمده و به اندازه کافى مى‏‌تواند چگونگى این تحول مذهبى را در وى و در بخشى از جامعه ایرانى آن روزگار نشان دهد. بدین منظور نویسنده مرورى بر آنچه که مورخان کهن دراین‏‌باره آورده‏‌اند، نموده است<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>


اولین گزارش مذکور در کتاب که یکى از نخستین گزارش‏هاى تاریخى درباره علل گرایش سلطان محمد به مذهب تشیع می‌باشد، گزارشى است که تاریخ‏نویس رسمى الجایتو، «ابوالقاسم عبدالله بن محمد قاسانى» در این‏باره نوشته است. به نظر نویسنده، تصویرى که وى درباره اختلافات حنفى و شافعى در حضور الجایتو به دست داده، به‌نوعى در تمایل وی به مذهب تشیع مؤثر واقع شده است<ref>ر.ک: همان</ref>
اولین گزارش مذکور در کتاب که یکى از نخستین گزارش‏هاى تاریخى درباره علل گرایش سلطان محمد به مذهب تشیع می‌باشد، گزارشى است که تاریخ‏نویس رسمى الجایتو، «ابوالقاسم عبدالله بن محمد قاسانى» در این‏‌باره نوشته است. به نظر نویسنده، تصویرى که وى درباره اختلافات حنفى و شافعى در حضور الجایتو به دست داده، به‌نوعى در تمایل وی به مذهب تشیع مؤثر واقع شده است<ref>ر.ک: همان</ref>


قاسانى، گزارش خود را به‏گونه‏‌اى آورده است که نشان می‌‏دهد، شاه از شدت درگیرى دو فرقه حنفى و شافعى سخت رنجیده است. وى شاهد آن بوده است که اصحاب هریک از این دو فرقه بر ضد یکدیگر رأى داده و همدیگر را محکوم می‌‏کنند. عصبانیت اولجایتو از این اختلافات به حدى رسید که اظهار داشت: «این چه کارى بود که ما کردیم و یاساق و ییسون چنگیزخان بگذاشتیم و به دین کهنه عرب درآمدیم که به هفتادواند قسم موسوم است و اختیار همه این دو مذهب به این فضیحت و رسوایى که در یکى با دختر نکاح و در دیگر با مادر و خواهر زنا جایز است»<ref>همان، 10-9</ref>
قاسانى، گزارش خود را به‏گونه‏‌اى آورده است که نشان می‌‏دهد، شاه از شدت درگیرى دو فرقه حنفى و شافعى سخت رنجیده است. وى شاهد آن بوده است که اصحاب هریک از این دو فرقه بر ضد یکدیگر رأى داده و همدیگر را محکوم می‌‏کنند. عصبانیت اولجایتو از این اختلافات به حدى رسید که اظهار داشت: «این چه کارى بود که ما کردیم و یاساق و ییسون چنگیزخان بگذاشتیم و به دین کهنه عرب درآمدیم که به هفتادواند قسم موسوم است و اختیار همه این دو مذهب به این فضیحت و رسوایى که در یکى با دختر نکاح و در دیگر با مادر و خواهر زنا جایز است»<ref>همان، 10-9</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش