سلطان محمد خدابنده (الجایتو) و تشیع امامی در ایران
سلطان محمد خدابنده «الجايتو» و تشيع امامي در ايران (شرح چگونگی شيعه شدن سلطان محمد خدابنده) (سلطنت از ذي حجه 703 تا رمضان 716 هجزي) | |
---|---|
پدیدآوران | جعفریان، رسول (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | شرح چگونگی شيعه شدن سلطان محمد خدا بنده
رساله فوايد رساله «فوايد» الجايتو در اثبات امامت امام(ع) و علل گرايش وي به تشيع از زبان خودش |
ناشر | کتابخانه تخصصي تاريخ اسلام و ايران |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 1380ش |
چاپ | 1 |
موضوع | اولجايتو، شاه ايران، 716ق. - سرگذشتنامه
ايران - تاريخ - مغولان و ايلخانان، 616 - 756ق علي بن ابيطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1025 /ج7س8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سلطان محمد خدابنده (الجایتو) و تشیع امامی در ایران (شرح چگونگی شیعه شدن سلطان محمد خدابنده) (سلطنت از ذیحجه 703 تا رمضان 716ق)، اثر رسول جعفریان، شرح چگونگی شیعه شدن سلطان محمد خدابنده به ضمیمه رساله «فواید» الجایتو (در اثبات امامت امام على(ع) و علل گرایش وی به تشیع از زبان خودش) میباشد که به زبان فارسی و در سال 1380ش نوشته شده است.
انگیزه نگارش
پس از انتشار جلد دهم دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، نویسنده ضمن مشاهده مدخل «اولجایتو» و مطالعه مطالب مربوط به مذهب وى، چنین احساس نموده که در حق این سلطان شیعهمذهب، ستم شده و سخن ناصواب برخى از منابع سنى متعصب براى تحریف و تخریب علائق شیعى امامى وى، مبناى قضاوت قرار گرفته است. وی پس از دقت بیشتر به این نتیجه رسیده است که مؤلف، به منابع متعدد کهن مراجعه نکرده و به متون و تحقیقاتى که در اینباره نشر شده، توجهى نفرمودهاند. به همین دلیل، ضمن کوشش براى روشنتر شدن بهتر این مطلب، دست به نگارش اثر حاضر زده است[۱]
ساختار
کتاب، فاقد مقدمه بوده و مطالب در دوازده عنوان، به تشریح چگونگی شیعه شدن الجایتو، اختصاص یافته است.
نویسنده ابتدا چگونگی گرایش الجایتو را به مذهب تشیع به نقل از گزارشهای ابوالقاسم قاسانی (کاشانی) و حافظ ابرو و دیگران بیان کرده و سپس نقش عالمانی نظیر علامه حلی و شیخ حسن کاشی، در تشیع وی را توضیح داده است و در ادامه، از عناوینی نظیر کتبیههای شیعی از روزگار الجایتو و علت شیعه شدن وی از زبان خودش بحث میکند[۲]در پایان نیز به کتیبههای شیعی از روزگار الجایتو، تشیع الجایتو به روایت خودش و رساله فواید الجایتو، اشاره شده است.
گزارش محتوا
نویسنده به این نکته اشاره دارد که مورخان عصر نخست صفوى، به این حقیقت که مسیر شیعه شدن ایرانیان بهطور گسترده و در حد سیاسى، از زمان سلطان محمد خدابنده ایلخان مغول بوده، واقف بودهاند و معمولا در یاد از شاه اسماعیل صفوى و تلاش وى براى نشر تشیع، از خدابنده هم یاد کردهاند[۳]
به باور نویسنده، آگاهیهاى فراوانى درباره علل گرایش خدابنده به مذهب تشیع در دست است که در منابع معاصر وى و پس از آن آمده و به اندازه کافى مىتواند چگونگى این تحول مذهبى را در وى و در بخشى از جامعه ایرانى آن روزگار نشان دهد. بدین منظور نویسنده مرورى بر آنچه که مورخان کهن دراینباره آوردهاند، نموده است[۴]
اولین گزارش مذکور در کتاب که یکى از نخستین گزارشهاى تاریخى درباره علل گرایش سلطان محمد به مذهب تشیع میباشد، گزارشى است که تاریخنویس رسمى الجایتو، «ابوالقاسم عبدالله بن محمد قاسانى» در اینباره نوشته است. به نظر نویسنده، تصویرى که وى درباره اختلافات حنفى و شافعى در حضور الجایتو به دست داده، بهنوعى در تمایل وی به مذهب تشیع مؤثر واقع شده است[۵]
قاسانى، گزارش خود را بهگونهاى آورده است که نشان میدهد، شاه از شدت درگیرى دو فرقه حنفى و شافعى سخت رنجیده است. وى شاهد آن بوده است که اصحاب هریک از این دو فرقه بر ضد یکدیگر رأى داده و همدیگر را محکوم میکنند. عصبانیت اولجایتو از این اختلافات به حدى رسید که اظهار داشت: «این چه کارى بود که ما کردیم و یاساق و ییسون چنگیزخان بگذاشتیم و به دین کهنه عرب درآمدیم که به هفتادواند قسم موسوم است و اختیار همه این دو مذهب به این فضیحت و رسوایى که در یکى با دختر نکاح و در دیگر با مادر و خواهر زنا جایز است»[۶]
دومین گزارش مذکور در کتاب، مربوط به حافظ ابرو میباشد. حافظ ابرو روایتی مانند روایت قاسانی درباره تشیع خدابنده آورده است. او در اینباره مینویسد: «در اثنای این تحیر، امیر طرمطاز (ترمتاس) عرضه داشت که غازانخان که از اعقل و اکمل جهانیان بود، به سبب اعتقادات، میل به مذهب شیعه فرمود؛ سلطان را همان اختیار میباید کرد. سلطان فرمود که مذهب شیعه کدام است؟ طرمطاز گفت: آنکه به رفض مشهور است. سلطان بانگ بر وی زد و گفت: ای بدبخت مرا رافضی سازی! طرمطاز به تمهید عذر وی مشغول گشت و مذهب شیعه را در سمع سلطان تزئینی داد و او مردی فصیح و محیل بود به تمهیدی تمام تزییف مذهب اهل سنت و جماعت میکرد. با سلطان گفت که شیعه آن است که میگویند که پادشاهی بعد از چنگیز از آن اروغ [اروق] او باشد و سنی آن است که گویند پادشاهی بعد از چنگیزخان از آن امراء قراجو باشد که نزدیکان چنگیزخان باشند و...»[۷]
حافظ ابرو ادامه میدهد: «و در اثنای این حالت سید تاجالدین آوجی با جمعی از ائمه شیعه به حضرت آمد و زبان وقیعت در مذهب اهل سنت و جماعت کشیدند؛ دائما پادشاه را تحریض کردند و مولانا نظامالدین عبدالملک با ایشان نیز به مجادله و مناظره برخاست و با ائمه شیعه بحث کردی و قواعد مزیف ایشان را در نظر پادشاه آوردی و به سمع سلطان گذرانیدی و شیعیان را مالیده داشتی و ایشان را با او کمال معارضه و قدرت مناظره نبودی»[۸]
گزارش احمد بن حسین بن عالی کاتب (متوفای پس از 826ق) نویسنده «تاریخ جدید یزد» در قرن نهم، گزارش دیگری است که ذکر شده است. وی مینویسد: «... و او [خدابنده] علما را بطلبید و تحقیق مذاهب کرد و علمای ائمه اربعه با یکدیگر بحثها کردند و مولانا جمالالدین مطهر از فحول علمای شیعه بود و مجتهد و سلطان محمد میل مذهب شیعه داشت. ابن مطهر بر ائمه اربعه فائق آمد و سلطان محمد مذهب شیعه اختیار کرد و بفرمود که داغی بساختند و نام ابوبکر بر سر داغ نقش کردند و موالی سنت و جماعت را فرمود که داغ بر پیشانی نهادند و خطبه و سکه به نام دوازده امام کرد و تمام بلاد به حکم ضرورت متابعت کردند، مگر اهل اصفهان که مولانا نظامالدین اسحاق منع فرمود»[۹]
در این نقل؛ به قاضی نظامالدین ابواسحاق محمد بن اسحاق معروف به مزهد اشاره شده که سرسختانه در اصفهان، در برابر تشیع مقاوت میکرد[۱۰]
در ادامه، مطالبی از علاءالدوله سمنانی، «وصاف الحضرة» و «روضة الصفا» نقل شده[۱۱]؛ همچنین از: نقش علامه حلی، تاجالدین آوی و شیخ حسن کاشی در تشیع الجایتو، مخالفت با تلاش سلطان خدابنده برای رواج تشیع، کتیبههای شیعی از روزگار الجایتو و تشیع الجایتو به روایت خودش، سخن به میان آمده است[۱۲]
«رساله فواید الجایتو»: حشر و نشر الجایتو با علمای مسلمان، باعث شد وی مسلمان شده و اهل سنت حنفی را که اکثریت آن روز را تشکیل میدادند بهعنوان مذهب و مکتب اسلامی خود قبول کند، اما بعد از مدتی اتفاقاتی رخ داد که متوجه شد مذهب تشیع درستترین مذهب در مذاهب اسلامی است. خود او بعد از شیعه شدن، رسالهای را به نام «رساله فواید الجایتو» مینویسد و در آن بهخوبی شرح میدهد که چگونه شد که به دین اسلام درآمد و چه حوادثی پیش آمد که مذهب تشیع را برگزید و این مذهب را بهعنوان مذهب رسمی سلطنت و حکومت خود معرفی کرد[۱۳]
بهترین شاهد بر تشیع استوار و عاقلانه و عالمانه الجایتو، همین رساله کوچکی است که از خود برجای گذاشته است. وی در این رساله، بهتفصیل و با دقت تمام، شرحی از این تحول روحی و مذهبی خود به دست داده و اطلاعات باارزشی را در این زمینه در اختیار ما گذاشته است. توجه به این عبارات، هرگونه حدس و گمانی را درباره تغییر رویه مذهبی او از میان میبرد. همچنین این حدیث، علاقه این سلطان را به حکمت قرآنی نشان میدهد و آشکار میسازد که وی خود اهل نظر و اندیشه در متون اسلامی بوده و همزمان از عالمان، فقیهان، مفسران و واعظان بهره کافی میبرده است[۱۴]
این رساله، به تعبیر خود وی، مشتمل است بر «سخنهای علمی که از حضرت آفریدگار جل جلاله به دل ما میرسد». الجایتو دستور داده است این سخنان را بنویسند «تا اگر خدای تعالی خواهد کتابی به دستور شود که آن را همه جا بخوانند و فائده آن بگیرند و از ما یاد کنند و دعای خیر گویند»[۱۵]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع[۱۶]و تصحیح اشتباهات متن[۱۷]، به توضیح و تشریح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- «تاریخ و جغرافی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله کتابهای اسلامی، شماره 6، پاییز 1380 (31 صفحه، از 127 تا 157).
- قربانیان، محمدحسین، «رساله فواید الجایتو: تشیع سلطان محمد خدابنده الجایتو به روایت خودش»، برگرفته از سایت تخصصی تاریخ اسلام، جمعه 26 آذرماه 1395، به آدرس اینترنتی: