۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فخر الدين عراقى' به 'فخر الدين عراقى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
متن عربی «رسالة الطيور»، با اختلافى اندك، به نام برادرش محمد غزالى است، اما در اينكه اين «رسالة الطيور» فارسى از [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] است، جاى هيچگونه شك و شبههاى نيست. به نظر آقاى مجاهد، رساله عربى هم از [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] است، چون در اين رساله چهار صفحهاى، دوازده بيت وارد شده است كه روش [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] است، چون وى غالباً به ابيات توسل مىجويد، بر خلاف محمد غزالى كه كمتر به ابيات استشهاد مىكند؛ از طرفى چهار بيت از اين «رسالة الطيور» در آثار [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] نيز وارد شده است. | متن عربی «رسالة الطيور»، با اختلافى اندك، به نام برادرش محمد غزالى است، اما در اينكه اين «رسالة الطيور» فارسى از [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] است، جاى هيچگونه شك و شبههاى نيست. به نظر آقاى مجاهد، رساله عربى هم از [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] است، چون در اين رساله چهار صفحهاى، دوازده بيت وارد شده است كه روش [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] است، چون وى غالباً به ابيات توسل مىجويد، بر خلاف محمد غزالى كه كمتر به ابيات استشهاد مىكند؛ از طرفى چهار بيت از اين «رسالة الطيور» در آثار [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] نيز وارد شده است. | ||
به نظر مىرسد كه [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] ، «رسالة الطيور» عربى را نوشته و از آنجا كه حروف كلمه احمد و محمد مشترك است، در اولين نسخه مصنف، در اثر آبخوردگى يا حادثهاى شبيه آن، كلمه احمد تبديل به محمد شده و بعداً هر نسخهاى كه نوشته شده، به نام محمد ثبت شده است، سپس خود [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] و يا ديگرى آن را به فارسى ترجمه كرده است. | به نظر مىرسد كه [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]]، «رسالة الطيور» عربى را نوشته و از آنجا كه حروف كلمه احمد و محمد مشترك است، در اولين نسخه مصنف، در اثر آبخوردگى يا حادثهاى شبيه آن، كلمه احمد تبديل به محمد شده و بعداً هر نسخهاى كه نوشته شده، به نام محمد ثبت شده است، سپس خود [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] و يا ديگرى آن را به فارسى ترجمه كرده است. | ||
البته آقاى مجاهد، بعد از رسالة الطيور فارسى، رسالة الطيور عربى منسوب به محمد غزالى را نيز آورده است تا كسانى كه قصد مقابله دارند، هر دو متن را يكجا در اختيار داشته باشند. | البته آقاى مجاهد، بعد از رسالة الطيور فارسى، رسالة الطيور عربى منسوب به محمد غزالى را نيز آورده است تا كسانى كه قصد مقابله دارند، هر دو متن را يكجا در اختيار داشته باشند. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
مهمترين اثر غزالى، كتاب «سوانح» اوست. اين كتاب را غزالى در معانى و احوال و اسرار عشق بدان نحو كه مورد توجه صوفيان است، نوشته و هر يك از اسرار و معانى را در فصلى مورد بحث قرار داده و در ضمن اين فصول، تمثيلاتى كوتاه و حكاياتى مختصر را براى توضيح بيان خود گنجانيده است و به اشعار مختلف از غزل و رباعى فارسى و عربى استشهاد كرده است. | مهمترين اثر غزالى، كتاب «سوانح» اوست. اين كتاب را غزالى در معانى و احوال و اسرار عشق بدان نحو كه مورد توجه صوفيان است، نوشته و هر يك از اسرار و معانى را در فصلى مورد بحث قرار داده و در ضمن اين فصول، تمثيلاتى كوتاه و حكاياتى مختصر را براى توضيح بيان خود گنجانيده است و به اشعار مختلف از غزل و رباعى فارسى و عربى استشهاد كرده است. | ||
شيوه انشاى سوانح بسيار ساده و در عين سادگى، پرمغز و پرمعنى است و به جاى استدلالات منطقى، در آن قياس شعرى به كار رفته است. اين كتاب، از همان زمان تصنيف مورد توجه عرفا قرار گرفت و سرمشق نويسندگان بعدى قرار گرفته است؛ بهطورى كه شيخ [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخر الدين عراقى]] ، كتاب «لمعات» خود را بر پايه «سوانح» گذاشته و همچنين «لوايح» منسوب به عين القضات و «لوايح» [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]، بر شيوه سوانح است. اين كتاب، شامل هفتاد و پنج فصل است و مهمترين مطالب آن عبارت است از: | شيوه انشاى سوانح بسيار ساده و در عين سادگى، پرمغز و پرمعنى است و به جاى استدلالات منطقى، در آن قياس شعرى به كار رفته است. اين كتاب، از همان زمان تصنيف مورد توجه عرفا قرار گرفت و سرمشق نويسندگان بعدى قرار گرفته است؛ بهطورى كه شيخ [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخر الدين عراقى]]، كتاب «لمعات» خود را بر پايه «سوانح» گذاشته و همچنين «لوايح» منسوب به عين القضات و «لوايح» [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]، بر شيوه سوانح است. اين كتاب، شامل هفتاد و پنج فصل است و مهمترين مطالب آن عبارت است از: | ||
سريان عشق و ظهور آن؛ ملامت در عاشق و معشوق و خلق؛ ملامت در عشق؛ اقبال و ادبار عشق؛ مخفى بودن سر عشق؛ وحدت عاشق و معشوق؛ رابطه پيوندى و تعلقى عشق؛ حقيقت عشق بلاست؛ خامى، بدايت عشق است و خفاء، نهايت آن؛ بارگاه عشق، ايوان جان است؛ دل، محل صفات عشق است؛ حقيقت عشق چون پيدا شود، عاشق، قوت معشوق آيد، نه معشوق، قوت عاشق؛ صفت معشوق، استغنا و كبريايى است و صفت عاشق، مذلت و خوارى؛ اسرار عشق، در حروف عشق مضمر است؛ عشق، سكرى است در آلت ادراك و مانع از كمال ادراك؛ عشق را به قبله معيّن حاجت نيست؛ عشق، به حقيقت بناى قدس است؛ اصل عشق از قدم است؛ عاشقى، همه اسيرى است و معشوقى، همه اميرى. | سريان عشق و ظهور آن؛ ملامت در عاشق و معشوق و خلق؛ ملامت در عشق؛ اقبال و ادبار عشق؛ مخفى بودن سر عشق؛ وحدت عاشق و معشوق؛ رابطه پيوندى و تعلقى عشق؛ حقيقت عشق بلاست؛ خامى، بدايت عشق است و خفاء، نهايت آن؛ بارگاه عشق، ايوان جان است؛ دل، محل صفات عشق است؛ حقيقت عشق چون پيدا شود، عاشق، قوت معشوق آيد، نه معشوق، قوت عاشق؛ صفت معشوق، استغنا و كبريايى است و صفت عاشق، مذلت و خوارى؛ اسرار عشق، در حروف عشق مضمر است؛ عشق، سكرى است در آلت ادراك و مانع از كمال ادراك؛ عشق را به قبله معيّن حاجت نيست؛ عشق، به حقيقت بناى قدس است؛ اصل عشق از قدم است؛ عاشقى، همه اسيرى است و معشوقى، همه اميرى. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
رساله عينيه يا مكتوب [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] به [[عینالقضاة، عبدالله بن محمد|عين القضات همدانى]] | رساله عينيه يا مكتوب [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] به [[عینالقضاة، عبدالله بن محمد|عين القضات همدانى]] | ||
اثر حاضر، در واقع شاهكار [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] به شمار مىرود؛ بهطورى كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] در «نفحات الانس» تصريح مىكند كه ميان عين القضات و شيخ [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] ، مكاتبات و مراسلات بسيارى وجود داشته؛ از آن جمله، رساله عينيه غزالى است كه در فصاحت و روانى مىتوان گفت براى آن نظيرى وجود ندارد. | اثر حاضر، در واقع شاهكار [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] به شمار مىرود؛ بهطورى كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] در «نفحات الانس» تصريح مىكند كه ميان عين القضات و شيخ [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]]، مكاتبات و مراسلات بسيارى وجود داشته؛ از آن جمله، رساله عينيه غزالى است كه در فصاحت و روانى مىتوان گفت براى آن نظيرى وجود ندارد. | ||
غزالى در اين اثر، براى بيان مكنونات قلبى و عقايد شخصى، متوسل به آيات و اخبار و حكايات و اقوال و اشعار و امثال مىگردد. اينكه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] مىگويد: «براى آن نظيرى وجود ندارد»، به خاطر آن است كه غزالى، در اين اثر، نوادر اقوال عرفا و شعرا و ادبا و فقها و حكما و زهاد و صاحبان مثل و آيات و اخبار و غيره را نقل مىكند كه مىتوان گفت هيچ سطرى از اين رساله از غزالى نيست و كار غزالى صرفاً آوردن ادوات ربط، بين اقوال است. خوشبختانه آقاى مجاهد، مصادر و مآخذ اقوال مزبور را به دست آورده و در تعليقات متذكر شده است. | غزالى در اين اثر، براى بيان مكنونات قلبى و عقايد شخصى، متوسل به آيات و اخبار و حكايات و اقوال و اشعار و امثال مىگردد. اينكه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] مىگويد: «براى آن نظيرى وجود ندارد»، به خاطر آن است كه غزالى، در اين اثر، نوادر اقوال عرفا و شعرا و ادبا و فقها و حكما و زهاد و صاحبان مثل و آيات و اخبار و غيره را نقل مىكند كه مىتوان گفت هيچ سطرى از اين رساله از غزالى نيست و كار غزالى صرفاً آوردن ادوات ربط، بين اقوال است. خوشبختانه آقاى مجاهد، مصادر و مآخذ اقوال مزبور را به دست آورده و در تعليقات متذكر شده است. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
تكمله | تكمله | ||
معروف است كه [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] ، نامههاى برادرش را جمعآورى نموده و نام آن را، «فضائل الانام من رسائل حجة الاسلام» گذاشته است، ولى به نظر مرحوم [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]] اين نظر مردود است و انتساب اين كتاب درست نيست. | معروف است كه [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]]، نامههاى برادرش را جمعآورى نموده و نام آن را، «فضائل الانام من رسائل حجة الاسلام» گذاشته است، ولى به نظر مرحوم [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]] اين نظر مردود است و انتساب اين كتاب درست نيست. | ||
آقاى مجاهد، در اين مجموعه، به آثار عربى [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] هم اشاره مىكند كه عبارتند از: | آقاى مجاهد، در اين مجموعه، به آثار عربى [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] هم اشاره مىكند كه عبارتند از: | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
گردآورنده اين مجموعه، [[مجاهد، احمد|احمد مجاهد]] ، در مقدمه دويست صفحهاى خود، مفصلا به بررسى زندگى و ويژگىهاى [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] پرداخته و از مجموعه آثار فارسى غزالى، آثار فارسىاى كه به اشتباه به [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] منسوب گرديده است، مشجر اقطاب و سلاسل صوفيه كه به [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] مىپيوندد، بحث كرده است. | گردآورنده اين مجموعه، [[مجاهد، احمد|احمد مجاهد]]، در مقدمه دويست صفحهاى خود، مفصلا به بررسى زندگى و ويژگىهاى [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] پرداخته و از مجموعه آثار فارسى غزالى، آثار فارسىاى كه به اشتباه به [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] منسوب گرديده است، مشجر اقطاب و سلاسل صوفيه كه به [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] مىپيوندد، بحث كرده است. | ||
تعليقات و توضيحات، فهارس كتاب و مآخذ و منابع، در پايان كتاب ذكر شده است. | تعليقات و توضيحات، فهارس كتاب و مآخذ و منابع، در پايان كتاب ذكر شده است. |
ویرایش