مجموعه آثار فارسی احمد غزالی

    از ویکی‌نور
    مجموعه آثار فارسی احمد غزالی
    مجموعه آثار فارسی احمد غزالی
    پدیدآورانغزالی، احمد بن محمد (نویسنده) مجاهد، احمد (محقق)
    ناشردانشگاه تهران
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1376 ش
    چاپ3
    موضوععرفان - متون قدیمی تا قرن 14 غزالی، احمد بن محمد، - 520ق. - نقد و تفسیر
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏282‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مجموعه آثار فارسى احمد غزالى، مجموعه‌اى است مشتمل بر آثار عرفانى منثور و منظوم به جا مانده از احمد غزالى كه با اهتمام احمد مجاهد گردآورى شده است.

    ساختار

    اين مجموعه، مشتمل بر 9 اثر از احمد غزالى است. گردآورنده، قبل از درج آثار غزالى، «پيش‌گفتار»، «فهرست كلى كتاب»، «فهرست مقدمه» و «مقدمه» را ذكر كرده و قبل از آوردن آراء و عقايد و اشعار وى، يك«تكمله» و «فهرست آثار عربى» او را گنجانده و پس از درج اشعار منسوب به وى، «تعليقات و توضيحات»، «فهارس كتاب»، و «مآخذ و منابع» را ذكر نموده است.

    گزارش محتوا

    بحر الحقيقة

    اين كتاب، شامل هفت بحر است:

    بحر اول، معرفت است و گوهر وى يقين است و اين معرفت، مستغرق عارف خواهد در وجود و جمال و كمال خود...

    بحر دوم، جلال است و گوهر وى حيرت است. اين بحر جلال، بحر ژرف است كه به نهايت وى كس نرسد...

    بحر سوم، وحدانيت است و گوهر وى حيات. وحدانيت، يگانگى است و يگانگى، بر حقيقت، خداى راست - عز اسمه - كه احد است.

    بحر چهارم، ربوبيت است و گوهر وى، بقا و اين بحر ربوبيت كه ژرف وى را نهايت نيست، اظهار خدايى است.

    بحر پنجم، الوهيت است و گوهر وى وصال. بحر الوهيت آثار الهى است و اله يكى است، والهان وى بسيار.

    بحر ششم، جمال است و گوهر وى رعايت. اين بحر جمال، بحرى است كه غواص را مستغرق لطافت و اضافت خود كند.

    بحر هفتم، مشاهده است و گوهر وى فقر است. اين بحر مشاهده، بحر قدم است. مشاهده حق - سبحانه و تعالى - در عبارت هيچ واصفى نگنجد.

    غزالى، در پايان اين رساله، به انوار پانزده‌گانه اشاره كرده و آن را به پايان مى‌رساند.

    رسالة الطيور

    متن عربی «رسالة الطيور»، با اختلافى اندك، به نام برادرش محمد غزالى است، اما در اينكه اين «رسالة الطيور» فارسى از احمد غزالى است، جاى هيچ‌گونه شك و شبهه‌اى نيست. به نظر آقاى مجاهد، رساله عربى هم از احمد غزالى است، چون در اين رساله چهار صفحه‌اى، دوازده بيت وارد شده است كه روش احمد غزالى است، چون وى غالباً ً به ابيات توسل مى‌جويد، بر خلاف محمد غزالى كه كم‌تر به ابيات استشهاد مى‌كند؛ از طرفى چهار بيت از اين «رسالة الطيور» در آثار احمد غزالى نيز وارد شده است.

    به نظر مى‌رسد كه احمد غزالى، «رسالة الطيور» عربى را نوشته و از آنجا كه حروف كلمه احمد و محمد مشترك است، در اولين نسخه مصنف، در اثر آب‌خوردگى يا حادثه‌اى شبيه آن، كلمه احمد تبديل به محمد شده و بعداً هر نسخه‌اى كه نوشته شده، به نام محمد ثبت شده است، سپس خود احمد غزالى و يا ديگرى آن را به فارسى ترجمه كرده است.

    البته آقاى مجاهد، بعد از رسالة الطيور فارسى، رسالة الطيور عربى منسوب به محمد غزالى را نيز آورده است تا كسانى كه قصد مقابله دارند، هر دو متن را يك‌جا در اختيار داشته باشند.

    در اين رساله، داستان عرفانى - تمثيلى پرندگانى كه گرد هم جمع آمدند و از لزوم وجود پادشاهى در ميان خويش سخن گفتند و جز سيمرغ را شايسته اين كار ندانستند و در طلب او سفرى دور و دراز و جان‌فرسا را آغاز كردند و سرزمين‌هاى پهناور و سرد و گرم و... را پشت سر گذاردند و تعداد زيادى از آنها در ميان راه تلف شدند و تنها شمار اندكى به قلعه سيمرغ رسيدند و در آغاز با بى‌اعتنايى سيمرغ و بى‌نيازى وى به آنان روبه‌رو شدند و وقتى ناتوانى خود را دريافتند به درگاه وى پذيرفته شدند و در پناه كرم وى جاى گرفتند، ذكر شده است.

    سوانح

    مهم‌ترين اثر غزالى، كتاب «سوانح» اوست. اين كتاب را غزالى در معانى و احوال و اسرار عشق بدان نحو كه مورد توجه صوفيان است، نوشته و هر يك از اسرار و معانى را در فصلى مورد بحث قرار داده و در ضمن اين فصول، تمثيلاتى كوتاه و حكاياتى مختصر را براى توضيح بيان خود گنجانيده است و به اشعار مختلف از غزل و رباعى فارسى و عربى استشهاد كرده است.

    شيوه انشاى سوانح بسيار ساده و در عين سادگى، پرمغز و پرمعنى است و به جاى استدلالات منطقى، در آن قياس شعرى به كار رفته است. اين كتاب، از همان زمان تصنيف مورد توجه عرفا قرار گرفت و سرمشق نويسندگان بعدى قرار گرفته است؛ به‌طورى كه شيخ فخرالدين عراقى، كتاب «لمعات» خود را بر پايه «سوانح» گذاشته و هم‌چنين «لوايح» منسوب به عين القضات و «لوايح» جامى، بر شيوه سوانح است. اين كتاب، شامل هفتاد و پنج فصل است و مهم‌ترين مطالب آن عبارت است از:

    سريان عشق و ظهور آن؛ ملامت در عاشق و معشوق و خلق؛ ملامت در عشق؛ اقبال و ادبار عشق؛ مخفى بودن سر عشق؛ وحدت عاشق و معشوق؛ رابطه پيوندى و تعلقى عشق؛ حقيقت عشق بلاست؛ خامى، بدايت عشق است و خفاء، نهايت آن؛ بارگاه عشق، ايوان جان است؛ دل، محل صفات عشق است؛ حقيقت عشق چون پيدا شود، عاشق، قوت معشوق آيد، نه معشوق، قوت عاشق؛ صفت معشوق، استغنا و كبريايى است و صفت عاشق، مذلت و خوارى؛ اسرار عشق، در حروف عشق مضمر است؛ عشق، سكرى است در آلت ادراك و مانع از كمال ادراك؛ عشق را به قبله معيّن حاجت نيست؛ عشق، به حقيقت بناى قدس است؛ اصل عشق از قدم است؛ عاشقى، همه اسيرى است و معشوقى، همه اميرى.

    رساله عينيه يا مكتوب احمد غزالى به عين القضات همدانى

    اثر حاضر، در واقع شاهکار احمد غزالى به شمار مى‌رود؛ به‌طورى كه جامى در «نفحات الانس» تصريح مى‌كند كه ميان عين القضات و شيخ احمد غزالى، مكاتبات و مراسلات بسيارى وجود داشته؛ از آن جمله، رساله عينيه غزالى است كه در فصاحت و روانى مى‌توان گفت براى آن نظيرى وجود ندارد.

    غزالى در اين اثر، براى بيان مكنونات قلبى و عقايد شخصى، متوسل به آيات و اخبار و حكايات و اقوال و اشعار و امثال مى‌گردد. اينكه جامى مى‌گويد: «براى آن نظيرى وجود ندارد»، به خاطر آن است كه غزالى، در اين اثر، نوادر اقوال عرفا و شعرا و ادبا و فقها و حكما و زهاد و صاحبان مثل و آيات و اخبار و غيره را نقل مى‌كند كه مى‌توان گفت هيچ سطرى از اين رساله از غزالى نيست و كار غزالى صرفاً آوردن ادوات ربط، بين اقوال است. خوش‌بختانه آقاى مجاهد، مصادر و مآخذ اقوال مزبور را به دست آورده و در تعليقات متذكر شده است.

    نامه‌هاى احمد غزالى به عين القضات همدانى

    شامل هفت نامه با مشخصات زير است:

    قبل از نامه‌هاى غزالى، نامه عين القضات آمده است كه در اين نامه، عين القضات، پنج سؤال و پنج واقعه را براى غزالى مى‌نويسد و جواب آنها را مى‌خواهد.

    قسمتى از نامه دوم با نامه چهارم، در يك‌ديگر ادخال و ادغام شده است.

    صدر نامه چهارم و پنجم يكى است، اما ذيلشان متفاوت است.

    نامه پنجم، از نيمه، مخدوش به نظر مى‌رسد و گويا با نامه عين القضات جابه‌جا شده است، اما اواخر نامه بى‌شك از احمد غزالى است.

    انشاء نامه‌ها، ثقيل است و در بعضى موارد، نامفهوم.

    قسمتى از اين نامه‌ها، جواب سؤالاتى است كه عين القضات از غزالى كرده است، ولى مستقيماً در متن نامه‌ها نيست؛ فقط غزالى، گاه‌گاهى اشاره مى‌كند و مى‌گذرد.

    به‌طور كلى، اين مكتوب‌ها، بر روش مكاتيب مشايخ و علماى عهد، آميخته به اشارات مختلف از آيات و احاديث است كه در سياق كلام و با اتصال به اجزاى آن مى‌آيد و در آن‌ها بسيارى از مبانى اعتقادات صوفيه مورد بحث قرار مى‌گيرد.

    وصيت‌نامه‌ها

    شامل دو وصيت‌‌نامه است. انشاى وصيت‌نامه اول، ثقيل و مانند نامه‌هاى وى مى‌باشد و از محتواى مضامين آن معلوم مى‌شود كه خطاب به عين القضات و يا يكى ديگر از مريدانش مى‌باشد. غزالى، در اين وصيت‌نامه، پاره‌اى از احكام عملى را براى مخاطب متذكر مى‌گردد و بر رعايت مسائل شرعى تأكيد مى‌نمايد، ولى وصيت‌نامه دوم، سليس و روان و نزدیک به انشاى رساله عينيه است. در اين وصيت‌نامه، غزالى، بر ناپايدارى دنيا و بى‌ارزشى اين چند روزه عمر اشاره كرده و مخاطب را به دوام ذكر تذكر مى‌دهد.

    مقاله روح

    غزالى، در اين مقاله، روح را هست نيست‌نما مى‌داند كه هر كسى به آن راه نيابد. روح را متصرف قاهر و قالب را بى‌چاره وى و تحت تصرف آن مى‌خواند و مثل روح را با قالب، همچون مثل قيوم با عالم قلمداد مى‌كند.

    تكمله

    معروف است كه احمد غزالى، نامه‌هاى برادرش را جمع‌آورى نموده و نام آن را، «فضائل الانام من رسائل حجت‌الاسلام» گذاشته است، ولى به نظر مرحوم مجتبى مينوى اين نظر مردود است و انتساب اين كتاب درست نيست.

    آقاى مجاهد، در اين مجموعه، به آثار عربى احمد غزالى هم اشاره مى‌كند كه عبارتند از:

    1. بحر المحبة فى اسرار المودة فى تفسير سورة يوسف؛
    2. التجريد فى كلمة التوحيد؛
    3. الحق و الحقيقة؛
    4. الذخيرة فى علم البصيرة؛
    5. فرح الاسماع؛
    6. فى صورة الشجرة الطيبة فى الارض الانسانية؛
    7. كيمياء السعادة؛
    8. مختصر إحياء علوم الدين؛
    9. المجالس؛
    10. رساله نوريه.

    هم‌چنين وى، به بيان آراء و عقايد احمد غزالى مى‌پردازد و اقوال پراكنده‌اى را كه در كتاب‌ها از احمد غزالى روايت شده، مى‌آورد. يكى از كسانى كه آراء احمد غزالى را بيش از ديگران نقل كرده است، عين القضات همدانى مريد وى مى‌باشد. وى، در چندين جا از آثار خود، از آن جمله در تمهيداتش، اقوال امام احمد غزالى را نقل مى‌كند. يكى از آرايى كه عين القضات، از غزالى نقل كرده اين است كه احاطه كرسى خداوند بر سماوات، احاطه جسمانى است.

    يكى از اقوال غزالى، گفتارى است كه شيخ عطار ضمن حكايتى در «الهى‌نامه» از او نقل مى‌كند و اين داستان را مرحوم بديع‌الزمان فروزان‌فر به نثر درآورده است. حاج ملا باباى قزوينى، معاصر شيخ بهائى نيز نقلى از احمد غزالى در كشكول خود دارد كه قابل مراجعه است...

    در پايان مجموعه، به اشعار احمد غزالى اشاره شده است؛ اشعارى همچون:

    چون دل زلب تو بردارم شبغم‌هاى تو را به باده بگسارم شب
    باده به خوشى كجا بود چون لب توليكن به بهانه‌اى به روز آرم شب


    وضعيت كتاب

    گردآورنده اين مجموعه، احمد مجاهد، در مقدمه دويست صفحه‌اى خود، مفصلا به بررسى زندگى و ويژگى‌هاى احمد غزالى پرداخته و از مجموعه آثار فارسى غزالى، آثار فارسى‌اى كه به اشتباه به احمد غزالى منسوب گرديده است، مشجر اقطاب و سلاسل صوفيه كه به احمد غزالى مى‌پيوندد، بحث كرده است.

    تعليقات و توضيحات، فهارس كتاب و مآخذ و منابع، در پايان كتاب ذكر شده است.


    وابسته‌ها