مجموعه فراستنامه
مجموعه فراستنامه | |
---|---|
پدیدآوران | عالمزاده، هادي (نویسنده)
فخر رازی، محمد بن عمر (نویسنده) عزيز هروي، لطفالله (مترجم) اصفهانی، محمدمهدی (مقدمهنويس) |
ناشر | دانشگاه علوم پزشكي ايران. مؤسسه مطالعات تاريخ پزشکي. طب اسلامي و مکمل |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1389ش. |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | ف4 / 858 BF |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مجموعه فراستنامه، کتابی است مشتمل بر مقاله «علم فراست در منابع اسلامی» تألیف هادی عالمزاده و مریم معینینیا و کتاب «ترجمهای کهن از رساله فراست فخر رازی» ترجمه لطفالله عزیز هروی.
ساختار
این مجموعه مشتمل است بر مقدمهای از محمدمهدی اصفهانی، یک مقاله و یک کتاب. کتاب یادشده «ترجمهای کهن از رساله فراست فخر رازی» ترجمه لطفالله عزیز هروی است که متن آن به همت دکتر سید حسین رضوی برقعی از روی تنها نسخه موجود آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، استنساخ و بر اساس نسخهای عربی از متن آن تصحیح شده و بار دیگر توسط دو تن از دانشجویان (مریم معینینیا و معصومعلی پنجه، زیر نظر و با مقابله و بازنگری استاد هادی عالمزاده)، با اصل نسخه و متن عربی آن مقابله شده است[۱].
گزارش محتوا
در مقدمه، به تعریف علم فراست پرداخته شده و به این نکته اشاره گردیده است که این علم که مکمل یافتههای طبیب سنتی از علم سحنه (همچون شناخت لاغری و فربهی، کوتاهی و بلندی قامت و امثال آنها) است، از علومی است که هم در مجموعههای علمی و دائرةالمعارفهای قدیمی مثل «نفائس الفنون في عرائس العيون» از شمسالدین محمد بن محمود آملی، «درة التاج» قطبالدین محمود شیرازی و هم در کتب و جوامع طب سنتی ما از جمله در کتاب «خلاصة الحكمة»، بهعنوان دهمین علمی که پیشنیاز آموزش پزشکی است، مورد اشاره قرار گرفته و دهها کتاب و رساله مستقل نیز در زبان فارسی و عربی، تحت این عنوان، طی قرون و اعصار، تألیف شده است که مراجعه به فهرست منابع موجود، میتواند معرف تعداد قابل توجهی از این آثار باشد.
نویسنده این مقدمه معتقد است: اینکه در آموزههای دینی و اخلاقی، از بدگمانی نسبت به افراد، بهشدت نهی شده، ولذا قضاوت بر اساس قیافه، نسبت به خصوصیات افراد، نادرست شناخته شده، با شناخت برخی ویژگیهای فیزیولوژیک و پاتولوژیک افراد، قطعا متفاوت است و آنچه ما از علم فراست انتظار داریم، چیزی در حد کمک به طبیب برای ژرفنگری در ویژگیهای مرتبط با سلامت و بیماری گیرندگان خدمات طب سنتی است؛ تا بدان وسیله، از مجموعه معاینات، علامات و یافتههای مرتبط با این دانش، بتوان خدمات پزشکی مناسبتری به بیمار ارائه نمود[۲].
بخش نخست این مجموعه، به مقاله «علم فراست در منابع اسلامی»، نوشته هادی عالمزاده و مریم معینینیا اختصاص یافته است. این مقاله در اصل، بهمثابه مقدمهای بر «ترجمهای کهن از رساله فراست فخر رازی» میباشد.
در این مقاله، علم فراست، همان دانش قیافهشناسی دانسته شده و موضوع آن، «پی بردن به اخلاق و شخصیت آدمی از طریق مشاهده ظواهر جسمانی او» عنوان گردیده است. نویسندگان این مقاله، معتقدند علم فراست از طریق ترجمه منابع یونانی، بهویژه کتب طبی، وارد جهان اسلام گردید و دانشمندانی چون رازی، ابن سینا، ابن رشد و جز اینان، در این باب به بحث پرداختند و برخی از آنان نیز رسالهها و کتابهایی مستقل در این موضوع تألیف کردند که «رسالة في الفراسة» فخرالدین رازی، از جمله آنها میباشد.
آنچه در این مقاله آمده، گرچه برگرفته از تألیفات دانشمندان مسلمان و بعضا برجستهترین آنان است، ولی بیشتر آنها نه بر پایه یافتههای علمی پژوهشی امروز معقول و منطبق بر واقع و حقیقت است و نه بر اساس تعالیم اسلامی (کلامی، فقهی و اخلاقی) مقبول و مبتنی بر مبانی شرعی؛ بلکه طرح و بحث این نوع مطالب، تنها بهلحاظ ملاحظات تاریخی و با هدف شناخت زمینهها و علل و عوامل روحی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مؤثر در بروز خطا و صواب در اندیشهها و روشهای مطالعاتی و تحقیقاتی گذشتگان، پذیرفتنی است؛ که این خود، یکی از اهداف رویکرد دانشگاهها و مراکز علمی به «تاریخ علم» بشمار میآید.
انسان موجودی مرکب از جسم و روح است و هیچیک از فعالیتهای بدنی، روانی، رفتاری و اجتماعی او جدا از یکدیگر نیست و همه آنها بهشدت در هم تلفیق شدهاند و همین پیوستگی شدید میان اعضا و اعمال بشری، از دیرباز گروهی را بر آن داشته است تا رابطهای میان ظاهر و باطن بیابند و بدین طریق به اسرار درون وی دست یابند. این عده بر این باورند که از راه شناخت شمایل و نمای سر و صورت، دست و پا و بهطور کلی اندام و اعضای ظاهر بدن، میتوان به حالات و خصوصیات درونی انسان آگاه شد و از خلق ظاهر، خلق باطن را شناخت و این دانش را فراست و قیافهشناسی خواندهاند.
نویسندگان در این مقاله، ابتدا به بررسی تعاریف متأخر و قدیمی از علم فراست، از جمله گفتههای بقراط و ارسطو پیرامون این علم پرداخته و سپس، به این نکته اشاره کردهاند که علم فراست در دوره اسلامی، از آثار و نوشتههای یونانی و رومی در علم طب و سایر علوم نقل و اخذ شده است؛ برخی از نویسندگان مسلمان کتابهای مستقلی نوشتند و برخی دیگر چون رازی، کتاب ارسطو را تلخیص و با اضافاتی از خود نقل کردند؛ همچنین ابن سینا، ابن رشد، ابن عربی و جز اینان. ایشان برای تأیید این گفته خود، به این موضوع اشاره دارند که در منابع اسلامی از افلیمون (سیماشناس یونانی سده دوم میلادی) بهعنوان صاحبنظر در «علم فراست» نام بردهاند که کتابی در باب خلقت و آوازها و شمایل نوشته بوده است. در «الفهرست» نیز، ذیل ذکر نام کتابهایی که درباره اختلاجات (پریدن پوست)، خالها و... تألیف گردیده، از چند کتاب در باب فراست و «کلیمون»، بهعنوان مؤلف کتاب «الفراسة» یاد شده است.
نویسندگان این مقاله، معتقدند که افلیمون در منابع کهن اسلامی، به خطا معاصر بقراط شمرده شده است. وی مدعی بوده که از ظاهر اندامهای اشخاص یا از چهره ایشان، به خلقیات آنان پی میبرد و سخنی که در زمینه استنباط یکی از ویژگیهای خلقی بقراط از تصویر او (یا با دیدن خود او) به وی نسبت داده شده، بسیار شهرت یافته است.
نویسندگان در ادامه، به رسائلی که مسلمانان در باب فراست، نوشتهاند، اشاره کردهاند که از جمله آنها، عبارتند از: «رسالة الفراسة» منسوب به ابن سینا؛ «الفراسة» از ابونصر فارابی؛ «رسالة في الفراسة» از علی المضیری البحرانی؛ «رسالة في الفراسة» که اصل عربی آن متعلق به فخرالدین رازی است و لطفاللّه هروی، در قرن هفتم قمری آن را به فارسی ترجمه کرده است؛ «السياسة في علم الفراسة» اثر شمسالدین محمد بن ابیطالب انصاری (متوفی 737ق) که در سال 2881م، در مصر چاپ شده است؛ «البهجة الأنسية في الفراسة الإنسانية» از زینالعابدین بن محمد العمری المرصفی؛ «مختصر في علم الفراسة» و... و سپس به بیان مطالبی پرداختهاند که این علم را از جمله علوم خفیه میداند؛ از جمله آنکه در روایتی از پیامبر(ص) آمده است که آن حضرت درباره معنی و تفسیر آیه إن في ذلك لآيات للمتوسّمين (حجر: 75) پاسخ دادهاند: منظور از متوسمان، ائمهاند که به نور هدایت الهی اقتدا نموده و هدایت یافتهاند؛ زیرا آنها از «فراست» برخوردارند. در تفسیر این آیه به نقل از ابن عباس نیز چنین آمده است که متوسمان کسانیاند که فراست میدانند؛ زیرا «متوسم چون نشانی دریابد، از آنجا استدلال کند» و قول خداوند در قرآن کریم تعرفهم بسيماهم (بقره: 273) اشاره به این علم دارد. همچنین در حدیث آمده است: «اتقوا فراسة المؤمن فإنّه ينظر بنور اللّه» (زنهار از فراست مؤمن؛ که او به نور خدا مینگرد).
در پایان نیز به این نکته اشاره شده است که علم فراست، در قرون وسطی، رواج بیشتری یافت و علاقهمندان و مطلعان به این علم، آن را کمکم با سحر و جادو درهم آمیختند، چندانکه از مقوله خرافات گردید، اما با ظهور تمدن نوین، این دانش جامه جدیدی به تن کرد و مورد بررسی دانشمندان قرار گرفت[۳].
بخش دوم، کتاب «ترجمهای کهن از رساله فراست فخر رازی». این کتاب که از نثری ادیبانه برخوردار است، خود مشتمل بر سه مقاله به شرح زیر است که هر مقاله، چندین فصل و باب دارد: مقاله اول، دارای هفت فصل بوده و پیرامون امور کلی علم فراست میباشد. در این مقاله، ابتدا به بررسی لفظ فراست پرداخته شده و سپس، ضمن بیان فضیلت و اقسام این علم، به مسائلی همچون فرق میان این علم و علوم نزدیک به آن، راههای شناخت اخلاق آدمی و... پرداخته شده است[۴].
مقاله دوم، در چهار باب به شرح زیر، به بیان مقتضیات کلی این علم اختصاص یافته است:
در باب اول، در هفت فصل، به معرفی علامات مزاجهای انسان اختصاص یافته و مطالبی پیرامون نشانههای مزاج کلی، علامات مزاج معتدل، علامات مزاج دماغ، علامات مزاج چشم، احوال زبان، احوال آوازها و علامات احوال دل مطرح گردیده است.
باب دوم، درباره مقتضیات سالهای عمر انسان و باب سوم، درباره مقتضیات سایر احوال میباشد و در باب چهارم، به اخلاقی که به سبب شهرها و مساکن، برای انسان حاصل میشود، پرداخته شده است[۵].
در آخرین مقاله، در هفده فصل، به بیان علاماتی پرداخته شده است که با مشاهده اعضا و جوارح انسان و حالات مختلف آنها، میتوان به خلقیات افراد، پی برد. برخی از این اعضا و حالات، عبارتند از: پیشانی؛ ابرو؛ چشم؛ بینی؛ دهان، لب و زبان؛ وجه و صورت؛ خنده؛ گوش؛ گردن؛ آواز، نفس و کلام؛ پوست و گوشت؛ پشت؛ حرکات بدن؛ حالت شکم؛ ذراع و کف و ساق و قدم[۶].
وضعیت کتاب
کتاب، فاقد هرگونه فهرست بوده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۷]، به توضیح برخی از مطالب متن[۸] و ارائه شرح حال مختصر برای اعلام مذکور در متن، پرداخته شده است[۹].
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- عالمزاده، هادی؛ معینینیا، مریم، «علم فراست در منابع اسلامی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: تاریخ علم، پاییز و زمستان 1384، شماره 4 ISC (14 صفحه، از 125 تا 138).