پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ) بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان

    از ویکی‌نور
    پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ) بحثی دربارۀ شاعرانگی ایرانیان
    پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ) بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان
    پدیدآورانشایگان، داریوش (نویسنده)
    ناشرفرهنگ معاصر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1393
    شابک7-078-105-600-978
    موضوعشعر فارسی - تاریخ و نقد
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ۸ فا ۱/۰۰۹

    پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ) بحثی دربارۀ شاعرانگی ایرانیان تألیف داریوش شایگان (متولد ۱۳۱۳ش)، فیلسوف و نویسنده؛ این کتاب به تحلیل و بررسی ارتباط ایرانیان با پنج شاعر بزرگ خود می‌پردازد و بحثی است دربارۀ شاعرانگی ایرانیان که چگونه این پنج شاعر به پایگاهی اساطیری در فرهنگ ایرانی اعتلا یافته‌اند.

    ساختار

    این کتاب در شش بخش شامل پیش‌گفتار و پنج فصل اصلی سازمان‌یافته است.

    گزارش کتاب

    کتاب «پنج اقلیم حضور» اثر داریوش شایگان، پژوهشی عمیق در مورد پنج شاعر بزرگ ایرانی - فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ - و نقش آنان در شکل‌دهی به جهان‌بینی و هویت فرهنگی ایرانیان است. نویسنده در این اثر به تحلیل ارتباط دیرپای ایرانیان با این شاعران می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این پنج چهره به نمونه‌های اعلای بینش شاعرانه در فرهنگ ایرانی تبدیل شده‌اند.

    شایگان در پیش‌گفتار کتاب بر این نکته تأکید می‌کند که ویژگی شاعرانگی به جهان‌بینی ایرانیان هویتی خلل‌ناپذیر می‌بخشد و اعتماد به نفس آنان را تقویت می‌کند. وی معتقد است گذر زمان نتوانسته است در رابطۀ دیرپای ایرانیان با این بزرگان ادب خدشه‌ای وارد کند و فاصلۀ چند قرنی با این شاعران کوچک‌ترین رخنه‌ای در نگاه ایرانیان نسبت به آنان نیفکنده است.

    در فصل مربوط به فردوسی، نویسنده او را مظهر اوج حماسه‌ای می‌داند که با تأثیر از اساطیر اوستایی و افسانه‌های پارتی و ساسانی شکل گرفته و پس از حملۀ اعراب در پی بیداری آگاهی ملی ایرانیان احیا شده است. شایگان فردوسی را نمایندۀ زمان حماسی می‌خواند که فراتر از مرگ می‌رود.

    در بخش خیام، نویسنده او را مظهر نوعی تعارض در نبوغ ایرانی معرفی می‌کند که در آن جریان‌های متناقض مانند ایمان و شک، اطاعت و عصیان و لحظه و ابدیت در مواجهه با یکدیگر قرار می‌گیرند. خیام از دیدگاه شایگان تجسیم فردیت تقلیل‌ناپذیر روحی است که نه سر تسلیم به ایمان دارد نه به کفر.

    مولوی در این کتاب به عنوان اوج تکامل سنت عرفانی معرفی می‌شود که پیشینۀ آن به حلاج و بایزید بسطامی می‌رسد. شایگان مولانا را شاعر عشق می‌خواند و دیوان شمس را حرکت درونی روح در جستجوی معشوق توصیف می‌کند.

    سعدی از نگاه نویسنده نمونۀ اعلای «پایدیا» یا صورت آرمانی آداب اجتماعی ایرانی است. شایگان سعدی را نه فقط سرمشق فرهنگ ایرانی، بلکه نمایندۀ نوعی اخلاق عملی می‌داند که رد و نشان آن را می‌توان تا دوران ساسانی پی گرفت.

    حافظ در این کتاب به عنوان ترجمان الاسرار ادب فارسی معرفی می‌شود. شایگان بر این باور است که در شعر حافظ تعادل بین صورت و محتوا در جریان تکاملی تجزیه‌ناپذیر شکل می‌گیرد و اشعارش مانند امواجی بر مقام‌های مختلف روح انسان طنین می‌اندازند.

    نویسنده در نهایت نتیجه می‌گیرد که این پنج شاعر در کنار یکدیگر منظومه‌ای را به وجود می‌آورند که نزد هر ایرانی اهل ادب زنده و حاضر است و هر یک بازتابندۀ یکی از وجوه روح ایرانی محسوب می‌شوند.[۱]

    پانويس

    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها