۱۰۱٬۹۵۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
د)وابسته کردن کشور از تمامی جهات به کشورهای غربی. | د)وابسته کردن کشور از تمامی جهات به کشورهای غربی. | ||
و)نفوذ در مراکز تعلیم و تربیت بویژه دانشگاهها. [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] همان زمان فریاد برآورد و ملّت ایران را به مقابله با این فجایع فراخواند. پس از انقلاب نیز روشنفکرانی که | و)نفوذ در مراکز تعلیم و تربیت بویژه دانشگاهها. [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] همان زمان فریاد برآورد و ملّت ایران را به مقابله با این فجایع فراخواند. پس از انقلاب نیز روشنفکرانی که رگههای کم رنگی از دین را حفظ کرده بودند در قالب جمعیت ملی گرای نهضت آزادی باز هم دست از تلاش خود برنداشتند و میتوان محورهای مخالفت روشنفکران را بدین شرح نام برد: | ||
الف)همه پرسی نوع نظام در دوازدهم فروردین سال 58. | الف)همه پرسی نوع نظام در دوازدهم فروردین سال 58. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
'''روشنفکری و روشنفکران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی غربزدگی و روشنفکران''' | '''روشنفکری و روشنفکران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی غربزدگی و روشنفکران''' | ||
همه غربزدگیها ظلمت است. اینهایی که توجهشان به غرب است، توجهشان به اجانب است، اینها در ظلمات فرو رفتهاند. نفت ما را دادند و از بین رفت. کشاورزی از بین رفته بود، بعد دوباره قابل جبران است، ان شاءالله زود جبران میشود، لکن نیروهای انسانی مهم است.اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. هیچ ملتی نمیتواند استقلال پیدا بکند الّا اینکه خودش، خودش را بفهمد، مادامی که خودشان را گم کردند و دیگران را به جای خودشان نشاندند، استقلال نمیتوانند پیدا بکنند. یک راه دیگر هم تبلیغات دامنهداری برای ترقیاتی که در غرب هست که جوانهای ما را غربزده کنند، اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند. اسلام وابستگی شما را و ما خودمان را به دیگران منکِر است. تردیدی نیست که جهانخواران برای به دست شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند. ما از شرّ رضاخان و محمّدرضا خلاص شدیم لکن ز شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینهایی که قلمهای مسمومشان یا قدمهای بسیار کثیفشان ضد اسلام و جمهوری اسلامی و اینها برداشته میشود، اینها بعضی هایشان یا خیلیهایشان اصلاً نمی دانند چی است اسلام. اینها بسیاری از چیزهایی که درست کردند برضدّ انسانیت درست کردند. این غرب است که دارد اساس اخلاق انسانی را از بین می برد. اسلام این جور نیست، اسلام میخواهد انسان درست کند. این آزادی که آزادی استعماری باید به آن بگوییم، غیر آزادیای است که در ملت باید باشد. ما این معنا را که گفته بشود که ما با صنعتهای خارجیها یا علم مربوط به صنعتشان مخالفیم، ابدا مخالف نیستیم، ما با این آزادی هایی که از غرب می آیند مخالفیم.از زمانی که رضاخان آمد عمده نظرش را دوخت روی روحانیت که اینها را از بین ببرد. از | همه غربزدگیها ظلمت است. اینهایی که توجهشان به غرب است، توجهشان به اجانب است، اینها در ظلمات فرو رفتهاند. نفت ما را دادند و از بین رفت. کشاورزی از بین رفته بود، بعد دوباره قابل جبران است، ان شاءالله زود جبران میشود، لکن نیروهای انسانی مهم است.اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. هیچ ملتی نمیتواند استقلال پیدا بکند الّا اینکه خودش، خودش را بفهمد، مادامی که خودشان را گم کردند و دیگران را به جای خودشان نشاندند، استقلال نمیتوانند پیدا بکنند. یک راه دیگر هم تبلیغات دامنهداری برای ترقیاتی که در غرب هست که جوانهای ما را غربزده کنند، اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند. اسلام وابستگی شما را و ما خودمان را به دیگران منکِر است. تردیدی نیست که جهانخواران برای به دست شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند. ما از شرّ رضاخان و محمّدرضا خلاص شدیم لکن ز شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینهایی که قلمهای مسمومشان یا قدمهای بسیار کثیفشان ضد اسلام و جمهوری اسلامی و اینها برداشته میشود، اینها بعضی هایشان یا خیلیهایشان اصلاً نمی دانند چی است اسلام. اینها بسیاری از چیزهایی که درست کردند برضدّ انسانیت درست کردند. این غرب است که دارد اساس اخلاق انسانی را از بین می برد. اسلام این جور نیست، اسلام میخواهد انسان درست کند. این آزادی که آزادی استعماری باید به آن بگوییم، غیر آزادیای است که در ملت باید باشد. ما این معنا را که گفته بشود که ما با صنعتهای خارجیها یا علم مربوط به صنعتشان مخالفیم، ابدا مخالف نیستیم، ما با این آزادی هایی که از غرب می آیند مخالفیم.از زمانی که رضاخان آمد عمده نظرش را دوخت روی روحانیت که اینها را از بین ببرد. از نقشههای شیطانی قدرت-های بزرگ استعمار، به انزوا کشاندن روحانیّت است. | ||
'''دانشگاه و روشنفکری:''' | '''دانشگاه و روشنفکری:''' |