روشنفکری و روشنفکران در ایران از دیدگاه حضرت امام خمینی(قدسسره)
روشنفکری و روشنفکران در ایران از دیدگاه حضرت امام خمینی(قدسسره) | |
---|---|
پدیدآوران | مؤسسه فرهنگی قدرولایت (جمعآوری و تدوین) |
ناشر | قدر ولایت |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1377 |
چاپ | ششم |
موضوع | خمینی، روحالله رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، -۱۲۷۹ ۱۳۶۸-- نظریه درباره روشنفکران روشنفکران-- ایران -- مقالهها و خطابهها. |
کد کنگره | ۱۵۷۴DSR/۵/ر۱۳۷۷۹۴ ۹ر |
روشنفکری و روشنفکران در ایران از دیدگاه حضرت امام خمینی(قدسسره)، یکی از زشتترین کارهای روشنفکران، ترویج فرهنگ غرب در برابر فرهنگ ملّی و اسلامی بود.
یکی از آثار ترویج چنین فرهنگی، بی-تفاوت کردن جوانان نسبت به سرنوشت خودشان بود. روشنفکران برای انزوای دین و ترویج فرهنگ غرب چند برنامه را در عرض یکدیگر اجرا نمودند:
الف) جدا کردن ملّت از اسلام.
ب)مخالفت با روحانیت و تبلیغات همه جانبه علیه آنان. ج) هجوم به ارزشهای اسلامی.
د)وابسته کردن کشور از تمامی جهات به کشورهای غربی.
و)نفوذ در مراکز تعلیم و تربیت بویژه دانشگاهها. حضرت امام خمینی همان زمان فریاد برآورد و ملّت ایران را به مقابله با این فجایع فراخواند. پس از انقلاب نیز روشنفکرانی که رگههای کم رنگی از دین را حفظ کرده بودند در قالب جمعیت ملی گرای نهضت آزادی باز هم دست از تلاش خود برنداشتند و میتوان محورهای مخالفت روشنفکران را بدین شرح نام برد:
الف)همه پرسی نوع نظام در دوازدهم فروردین سال 58.
ب)مخالفت با اسم شورای اسلامی.
ج) مخالفت و ضدیت شدید با روحانیت و احکام اسلامی و...
ساختار
مباحث روشنفکری و روشنفکران در ایران در دو کتاب تنظیم شده است که کتاب اول به کلیت جریان روشنفکری و فعالیتهای آنان در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص یافته است و کتاب دوم به اقدامات و عملکرد آنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و نحوه مقابله با توطئههای آنان تخصیص یافته و هردو کتاب در یک جلد به چاپ رسیده است تا پیوستگی آنها محفوظ گردد.
گزارش محتوا
روشنفکری و روشنفکران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی غربزدگی و روشنفکران
همه غربزدگیها ظلمت است. اینهایی که توجهشان به غرب است، توجهشان به اجانب است، اینها در ظلمات فرو رفتهاند. نفت ما را دادند و از بین رفت. کشاورزی از بین رفته بود، بعد دوباره قابل جبران است، ان شاءالله زود جبران میشود، لکن نیروهای انسانی مهم است.اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. هیچ ملتی نمیتواند استقلال پیدا بکند الّا اینکه خودش، خودش را بفهمد، مادامی که خودشان را گم کردند و دیگران را به جای خودشان نشاندند، استقلال نمیتوانند پیدا بکنند. یک راه دیگر هم تبلیغات دامنهداری برای ترقیاتی که در غرب هست که جوانهای ما را غربزده کنند، اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند. اسلام وابستگی شما را و ما خودمان را به دیگران منکِر است. تردیدی نیست که جهانخواران برای به دست شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند. ما از شرّ رضاخان و محمّدرضا خلاص شدیم لکن ز شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینهایی که قلمهای مسمومشان یا قدمهای بسیار کثیفشان ضد اسلام و جمهوری اسلامی و اینها برداشته میشود، اینها بعضی هایشان یا خیلیهایشان اصلاً نمیدانند چی است اسلام. اینها بسیاری از چیزهایی که درست کردند برضدّ انسانیت درست کردند. این غرب است که دارد اساس اخلاق انسانی را از بین میبرد. اسلام این جور نیست، اسلام میخواهد انسان درست کند. این آزادی که آزادی استعماری باید به آن بگوییم، غیر آزادیای است که در ملت باید باشد. ما این معنا را که گفته بشود که ما با صنعتهای خارجیها یا علم مربوط به صنعتشان مخالفیم، ابدا مخالف نیستیم، ما با این آزادیهایی که از غرب میآیند مخالفیم.از زمانی که رضاخان آمد عمده نظرش را دوخت روی روحانیت که اینها را از بین ببرد. از نقشههای شیطانی قدرت-های بزرگ استعمار، به انزوا کشاندن روحانیّت است.
دانشگاه و روشنفکری:
باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است، قسمت عمدهاش از دانشگاهها بوده است.دانشگاههای غربی به هر مرتبهای هم که برسند، طبیعت را ادراک میکنند طبیعت را مهار نمیکنند برای معنویتّ. اسلام طبیعت را مهار میکند برای واقعیت و همه را رو به وحدت و توحید میبرد. تربیتهای اسلام تربیتهای الهی است. دانشگاه مبدأ همه تحولات است، از دانشگاه سعادت یک ملت و در مقابل شقاوت یک ملت سرچشمه میگیرد. یکی از کارهای مهم بدبین کردن دانشگاهها به روحانیت بود و بدبین کردن روحانیت بر دانشگاه.
روشنفکری و روشنفکران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکران شوند و آنها را از خودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند. ما یک متاع با ارزشی داریم و آن اسلام است، ولی هیچ گاه توان عرضه آن را نداشتهایم و الان خوف روشنفکران این است که ما بتوانیم آن را عرضه کنیم. اسلام شما را از انزوا بیرون کشید، چرا با آن مخالفت میکنید؟ شما ملاحظه کردید از اول که صحبت جمهوری اسلامی شد دستهای تراشیدند بگویند جمهوری دمکراتیک، باز از اسلامش فرار میکردند.از توطئههای مهمی که در قرن اخیر خصوصا پس از پیروزی انقلاب به چشم میخورد تبلیغات دامنهدار با ابعادً مختلف برای مأیوس نمودن ملتها است. قبلاً با جمهوری اسلامی مخالفت میکردند حال با مجلس خبرگان به بهانه مجلس مؤسسان. آقایان میگویند مسأله ولایت فقیه یک مسأله تشریفاتی باشد. میخواهند ولایت فقیه نباشد تا دیکتاتوری کنند.
راههای مقابله با توطئههای روشنفکران:
نترسید از غرب، اراده کنید،دانشمندهای ما نترسند از غرب جوانان ما نترسند و اراده کنند، در مقابل غرب قیام کنند. تا این ملت بنای بر این نگذارد که ما باید همه چیزمان از خودمان باشد، ما باید قطع رابطه اقتصادی، رابطه فرهنگی از خارج بکنیم، تا این مغزی که استعماری است عوض نشود، نمیتوانیم استقلال پیدا کنیم. استقلال فکری شرط اول استقلال است. ما مخالف با گرفتن علوم و ترقیات غرب نیستیم، ما با مفاسد و فرهنگ و القائات آنان مخالفیم. وصیت اینجانب به وزارت ارشاد در همه اعصار خصوصا عصر حاضر این است که برای تبلیغ حق مقابل باطل و ارائه چهره حقًیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند. بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی در مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند. وحدت و تفاهم دانشگاهیان با روحانیت، طمع مخالفان را قطع خواهد کرد.
نصیحت به روشنفکران:
هر چه بر سر این ملت آمد از این فرهنگ غربی آمد، هر انحرافی که برای جوانهای عزیز ما پیدا شد به واسطه فرهنگ غربی بود. روشنفکرها توجه کنند به اینکه مهلت بدهند یک چند سالی هم فرهنگ اسلامی باشد. روشنفکران متعهد و مسئول! بیایید تفرقه و تشتّت را کنار بگذارید و به مردم فکر کنید و برای نجات این قهرمانان شهید داده، خود را از شرّ غرب و شرق نجات دهید.[۱]
پانویس
- ↑ ر.ک: بینام، ص20-21
منابع مقاله
بینام، طوبی اندیشه (سطح دوم)، سیر مطالعاتی اندیشههای حضرت امام خمینی(ره)