پرش به محتوا

فضایل و مناقب اهل‌بیت(ع) - پنج تن آل عبا(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۹ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ى‎گ' به 'ى‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ى‎ک' به 'ى‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ى‎گ' به 'ى‌گ')
خط ۵۰: خط ۵۰:
در بخشی از کتاب که درباره شهادت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است، می‌خوانیم: [[امام على(ع)|علی(ع)]] در ماه رمضان «شبى در خانه امام حسن افطار مى‌کرد و شبى در خانه امام حسین و زیاده از سه لقمه تناول نمى‌‏نمود. گفتند: یا [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]]! چرا زیاده از این طعام میل نمى‏‌فرمایى؟ جواب گفت که: نزدیک است که به درگاه حضرت حق بازگردم؛ مى‏‌خواهم که چون امر حق دررسد، آلوده نباشم.
در بخشی از کتاب که درباره شهادت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است، می‌خوانیم: [[امام على(ع)|علی(ع)]] در ماه رمضان «شبى در خانه امام حسن افطار مى‌کرد و شبى در خانه امام حسین و زیاده از سه لقمه تناول نمى‌‏نمود. گفتند: یا [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]]! چرا زیاده از این طعام میل نمى‏‌فرمایى؟ جواب گفت که: نزدیک است که به درگاه حضرت حق بازگردم؛ مى‏‌خواهم که چون امر حق دررسد، آلوده نباشم.


پس ابن ملجم - علیه اللعنه - در همان شب به خانه قطامه ملعونه آمد و با شبیب بن بحیر اشجعى سخن درست کرده بود و او را به معاونت خود بر قتل امیر راضى کرده، پس هر دو خارجى در آن شب به حضور قطامه بر قتل امیر بیعت کردند و ابن ملجم ملعون فرمود تا شمشیر او را به زهر آب دادند و منتظر فرصت مى‏بودند تا شب نوزدهم رمضان درآمد، امیر همه شب به طاعت بود و مطلقا خواب نفرمود و هر ساعت به میان سرا آمدى و در آسمان نگریستى و گفتى: صدق رسول‌اللّه؛ و اللّه که رسول خدا دروغ نگفت؛ پس چه چیز بازمى‏‌دارد کشنده مرا از کشتن من؟ و بر همین منوال مى‏‌گذرانید تا وقت آن آمد که به مسجد رود؛ وضو تازه کرد و میان بربست و در حال میان بستن مى‎گفت:
پس ابن ملجم - علیه اللعنه - در همان شب به خانه قطامه ملعونه آمد و با شبیب بن بحیر اشجعى سخن درست کرده بود و او را به معاونت خود بر قتل امیر راضى کرده، پس هر دو خارجى در آن شب به حضور قطامه بر قتل امیر بیعت کردند و ابن ملجم ملعون فرمود تا شمشیر او را به زهر آب دادند و منتظر فرصت مى‏بودند تا شب نوزدهم رمضان درآمد، امیر همه شب به طاعت بود و مطلقا خواب نفرمود و هر ساعت به میان سرا آمدى و در آسمان نگریستى و گفتى: صدق رسول‌اللّه؛ و اللّه که رسول خدا دروغ نگفت؛ پس چه چیز بازمى‏‌دارد کشنده مرا از کشتن من؟ و بر همین منوال مى‏‌گذرانید تا وقت آن آمد که به مسجد رود؛ وضو تازه کرد و میان بربست و در حال میان بستن مى‌گفت:


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۶۳: خط ۶۳:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


پس چون حضرت امیر ترتیب بیرون رفتن فرمود و به میان سرا رسید، مرغابى‏ چند که در خانه بودند، پیش آمدند و فریاد برآوردند و دامن آن حضرت را گرفته، نمى‏گذاشتند که بیرون رود! دختران امیر خواستند که ایشان را دور کنند، حضرت امیر فرمود که: دست از ایشان برآرید که ایشان نوحه‏‌کنندگانند بر من!!امام حسن فرمود که: یا ابتاه! این چه فال است که مى‏زنى و این چه حدیث است که مى‎گویى؟ دل‎هاى ما دردمند و جان‌هاى ما مستمند شد.
پس چون حضرت امیر ترتیب بیرون رفتن فرمود و به میان سرا رسید، مرغابى‏ چند که در خانه بودند، پیش آمدند و فریاد برآوردند و دامن آن حضرت را گرفته، نمى‏گذاشتند که بیرون رود! دختران امیر خواستند که ایشان را دور کنند، حضرت امیر فرمود که: دست از ایشان برآرید که ایشان نوحه‏‌کنندگانند بر من!!امام حسن فرمود که: یا ابتاه! این چه فال است که مى‏زنى و این چه حدیث است که مى‌گویى؟ دل‎هاى ما دردمند و جان‌هاى ما مستمند شد.


گفت: اى فرزند! این فال نیست؛ اما دلم گواهى مى‏‌دهد که در این ماه از جمله کشتگان خواهم بود! پس یک‏‌یک از فرزندان را بر سبیل وداع، کلمه‏‌اى چند بگفت و گوییا که از در و دیوار، کلمه فراق استماع مى‏افتاد.
گفت: اى فرزند! این فال نیست؛ اما دلم گواهى مى‏‌دهد که در این ماه از جمله کشتگان خواهم بود! پس یک‏‌یک از فرزندان را بر سبیل وداع، کلمه‏‌اى چند بگفت و گوییا که از در و دیوار، کلمه فراق استماع مى‏افتاد.
خط ۷۳: خط ۷۳:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


پس امیر به مسجد روان شد و مى‎گفت:
پس امیر به مسجد روان شد و مى‌گفت:


{{شعر}}
{{شعر}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش