۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیتالله' به 'آیتالله') |
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') |
||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اسماعیلیه، مذهب خود را با مسائل و آموزههای فلسفی همراهی نموده است. در اینباره مورخ اسماعیلی معاصر، مصطفی غالب میگوید: هرچند کلمه اسماعیلیه، در آغاز بر اینکه این فرقه از جمله فرق معتدل شیعی است، دلالت میکرد، ولی در طول زمان به یک جنبش عقلی تبدیل گردید که دلالت بر مذاهب دینی مختلف، احزاب سیاسی و اجتماعی متعدد و آراء فلسفی و علمی متنوع میکند<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>. | اسماعیلیه، مذهب خود را با مسائل و آموزههای فلسفی همراهی نموده است. در اینباره مورخ اسماعیلی معاصر، مصطفی غالب میگوید: هرچند کلمه اسماعیلیه، در آغاز بر اینکه این فرقه از جمله فرق معتدل شیعی است، دلالت میکرد، ولی در طول زمان به یک جنبش عقلی تبدیل گردید که دلالت بر مذاهب دینی مختلف، احزاب سیاسی و اجتماعی متعدد و آراء فلسفی و علمی متنوع میکند<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>. | ||
هیچیک از دول یا فرق، آنچنانکه فرقه اسماعیلیه به دعوت و سازماندهی آن اهمیت | هیچیک از دول یا فرق، آنچنانکه فرقه اسماعیلیه به دعوت و سازماندهی آن اهمیت میدادند، اهمیت نمیداد؛ همین را، یک وسیله اساسی و مهم برای تحقق موفقیتهای خویش در تمام زمانها قرار داده بودند. برنامههای آنها بهگونهای سازمان یافته بود که در هیچ جای جهان چنین چیزی به چشم نمیخورد. آنان مبتکر روشهایی بودند که ساختار آن الهامگرفته از عقاید محکمشان بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | ||
امامت در نظر اسماعیلیه دارای جایگاه والا و درجات و مقامات مختلفی است؛ بنابراین به یکی از برجستهترین ویژگیهای این مذهب تبدیل شده است. آنان معتقد به نطقاء ششگانه هستند که هرکدام از ناطقین، رسولی است که بعد از او هفت امام میآید<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | امامت در نظر اسماعیلیه دارای جایگاه والا و درجات و مقامات مختلفی است؛ بنابراین به یکی از برجستهترین ویژگیهای این مذهب تبدیل شده است. آنان معتقد به نطقاء ششگانه هستند که هرکدام از ناطقین، رسولی است که بعد از او هفت امام میآید<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | ||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
اسماعیلیه برای حفظ کیان خود گروهی از انسانها را بهعنوان فداییان برای حفظ ائمه و دعات خود تربیت مینمودند. در اینباره نقل شده که سلطان سلجوقی در سال 501ق، قلعه الموت را محاصره نمود و فرستادهای بهسوی حسن بن صباح فرستاد تا او را به تسلیم شدن دعوت کند. حسن صباح یکی از آن فداییان را صدا زد و به او دستور داد که خودش را از برج به پایین پرت کند و او چنین کرد، به دومی گفت که خود را با خنجر از پای دربیاورد و او چنین کرد؛ آنگاه به آن فرستاده گفت: برو و به مولای خود بگو که نزد من هفتاد هزار از این فداییان مخلص هست..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | اسماعیلیه برای حفظ کیان خود گروهی از انسانها را بهعنوان فداییان برای حفظ ائمه و دعات خود تربیت مینمودند. در اینباره نقل شده که سلطان سلجوقی در سال 501ق، قلعه الموت را محاصره نمود و فرستادهای بهسوی حسن بن صباح فرستاد تا او را به تسلیم شدن دعوت کند. حسن صباح یکی از آن فداییان را صدا زد و به او دستور داد که خودش را از برج به پایین پرت کند و او چنین کرد، به دومی گفت که خود را با خنجر از پای دربیاورد و او چنین کرد؛ آنگاه به آن فرستاده گفت: برو و به مولای خود بگو که نزد من هفتاد هزار از این فداییان مخلص هست..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
اسماعیلیه، اسناد، کتب، تألیفات و هر آنچه به آنها ارتباط داشته را مخفی مینمودند و به هیچکس غیر از خود اجازه دسترسی | اسماعیلیه، اسناد، کتب، تألیفات و هر آنچه به آنها ارتباط داشته را مخفی مینمودند و به هیچکس غیر از خود اجازه دسترسی نمیدادند؛ بنابراین بحث از اسماعیلیه و طوایف آن یک امر غیر ممکن است، مگر اینکه به کتب و آثار مخالفانشان مراجعه کرد و این عمل خارج از ادبیات پژوهشی صادقانه است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. دراینبین، برخی از مستشرقان، همچون «ایوانف»، «[[ماسینیون، لویی|لویس ماسینیون]]»، «شتروطمان»، «[[کربن، هانری|هانری کوربن]]» و «برنارد لویس»، به اسنادی درباره اسماعیلیه دست یافتند و آنها را منتشر نمودند<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>. | ||
اسماعیلیه برای ائمه خود رتبه و درجاتی در نظر گرفته است که یکی از آنها امام مستور است. امامان مستور در نظر آنها چهار نفرند: محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق(ع)، عبدالله بن محمد بن اسماعیل، احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل، حسین بن احمد بن عبدالله بن محمد<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>. | اسماعیلیه برای ائمه خود رتبه و درجاتی در نظر گرفته است که یکی از آنها امام مستور است. امامان مستور در نظر آنها چهار نفرند: محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق(ع)، عبدالله بن محمد بن اسماعیل، احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل، حسین بن احمد بن عبدالله بن محمد<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>. | ||
| خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
نویسنده در فصل پانزدهم درباره قرامطه سخن به میان آورده است. قرامطه یکی از فرق اسماعیلیه است که معتقد به امامت محمد بن اسماعیل بهجای اسماعیل بن جعفر الصادق(ع) هستند<ref>ر.ک: همان، ص325</ref>. آنها معتقدند که محمد بن اسماعیل، زنده و همان مهدی قائم است و معنای قائم نزد آنان این است که وی به رسالت و شریعت جدید مبعوث میگردد و شریعت محمد(ص) را نسخ مینماید<ref>ر.ک: همان، ص326</ref>. در ادامه مؤسسین، اسباب نشو، اعتقادات، افکار و سرانجام این فرقه بیان شده است.<ref>ر.ک: همان، ص327-340</ref>. | نویسنده در فصل پانزدهم درباره قرامطه سخن به میان آورده است. قرامطه یکی از فرق اسماعیلیه است که معتقد به امامت محمد بن اسماعیل بهجای اسماعیل بن جعفر الصادق(ع) هستند<ref>ر.ک: همان، ص325</ref>. آنها معتقدند که محمد بن اسماعیل، زنده و همان مهدی قائم است و معنای قائم نزد آنان این است که وی به رسالت و شریعت جدید مبعوث میگردد و شریعت محمد(ص) را نسخ مینماید<ref>ر.ک: همان، ص326</ref>. در ادامه مؤسسین، اسباب نشو، اعتقادات، افکار و سرانجام این فرقه بیان شده است.<ref>ر.ک: همان، ص327-340</ref>. | ||
یکی دیگر از فرقههایی اسماعیلیه که نویسنده به آن میپردازد، فرقه دروزیه است. او بعد از معرفی این فرقه، به عقایدشان اشاره میکند. اعتقاد دروزیان به تأویل، باعث برداشتهای مختلفی از فرایض دینی شده است که در برخی از موارد به اسقاط تکلیف میانجامد. آنها نماز را به معنای اتصال قلب با مولای حاکم خویش، زکات را به معنای اعتقاد به یگانگی مولای حاکم و تزکیه قلب، روزه را به معنای حفظ قلب نسبت به یگانگی مولای حاکم و حج را به معنای شناخت مولای حاکم | یکی دیگر از فرقههایی اسماعیلیه که نویسنده به آن میپردازد، فرقه دروزیه است. او بعد از معرفی این فرقه، به عقایدشان اشاره میکند. اعتقاد دروزیان به تأویل، باعث برداشتهای مختلفی از فرایض دینی شده است که در برخی از موارد به اسقاط تکلیف میانجامد. آنها نماز را به معنای اتصال قلب با مولای حاکم خویش، زکات را به معنای اعتقاد به یگانگی مولای حاکم و تزکیه قلب، روزه را به معنای حفظ قلب نسبت به یگانگی مولای حاکم و حج را به معنای شناخت مولای حاکم میدانند<ref>ر.ک: همان، ص352-353</ref>. | ||
[[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] به دنبال این فصل، به ترجمه برخی از اعلام آنها از قبیل حمزة بن علی فارسی، جمالالدین عبدالله تنوخی، یوسف کفرقوقی و محمد ابوهلال میپردازد. | [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] به دنبال این فصل، به ترجمه برخی از اعلام آنها از قبیل حمزة بن علی فارسی، جمالالدین عبدالله تنوخی، یوسف کفرقوقی و محمد ابوهلال میپردازد. | ||
ویرایش