پرش به محتوا

تاريخ الإسماعيلية و فرق الفطحية، الواقفية، القرامطة، الدروز و النصيرية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۵: خط ۳۵:
نویسنده در فصل اول می‎گوید: مذهب اسماعیلیه دارای آراء و عقایدی است که در این فصل به خلاصه آن‎ها اشاره می‎شود و در فصول بعد ‎تفصیلا بیان می‎گردد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>.
نویسنده در فصل اول می‎گوید: مذهب اسماعیلیه دارای آراء و عقایدی است که در این فصل به خلاصه آن‎ها اشاره می‎شود و در فصول بعد ‎تفصیلا بیان می‎گردد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>.


اسماعیلیه، همچون بسیاری از انقلاب‎های ضد اموی، با شعار دوستی و پیروی از اهل‎بیت آغاز گردید و از افتخارات آن‎ها وابستگی خلفای آن‎ها به خاندان رسالت و نبوت بود؛ به‎گونه‎ای که نام حکومت خود را فاطمیون نهادند و هدف از این نام‎گذاری تحریک احساسات بود؛ با این حجت که فرزندان، فضائل پدرانشان را به ارث می‎برند و اینکه تکریم خاندان رسول خدا، همان تکریم رسول خداست.<ref>ر.ک: همان</ref>.
اسماعیلیه، همچون بسیاری از انقلاب‎های ضد اموی، با شعار دوستی و پیروی از اهل‎بیت آغاز گردید و از افتخارات آن‎ها وابستگی خلفای آن‎ها به خاندان رسالت و نبوت بود؛ به‎گونه‌ای که نام حکومت خود را فاطمیون نهادند و هدف از این نام‎گذاری تحریک احساسات بود؛ با این حجت که فرزندان، فضائل پدرانشان را به ارث می‎برند و اینکه تکریم خاندان رسول خدا، همان تکریم رسول خداست.<ref>ر.ک: همان</ref>.


تأویل ظواهر و حمل آن‎ها برخلاف آنچه در عرف متشرعه از آن‎ها متبادر می‎شود، از خصوصیات بارز و از پایه‎های اصلی این فرقه بشمار می‎رود؛ به‎گونه‎ای که اگر این نباشد، تمایزی از سایر فرق شیعه ندارند، جز صرف امامت از امام کاظم(ع)، به برادرش اسماعیل<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>.
تأویل ظواهر و حمل آن‎ها برخلاف آنچه در عرف متشرعه از آن‎ها متبادر می‎شود، از خصوصیات بارز و از پایه‎های اصلی این فرقه بشمار می‎رود؛ به‎گونه‌ای که اگر این نباشد، تمایزی از سایر فرق شیعه ندارند، جز صرف امامت از امام کاظم(ع)، به برادرش اسماعیل<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>.


اسماعیلیه، مذهب خود را با مسائل و آموزه‎های فلسفی همراهی نموده است. در این‎باره مورخ اسماعیلی معاصر، مصطفی غالب می‎گوید: هرچند کلمه اسماعیلیه، در آغاز بر اینکه این فرقه از جمله فرق معتدل شیعی است، دلالت می‎کرد، ولی در طول زمان به یک جنبش عقلی تبدیل گردید که دلالت بر مذاهب دینی مختلف، احزاب سیاسی و اجتماعی متعدد و آراء فلسفی و علمی متنوع می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>.
اسماعیلیه، مذهب خود را با مسائل و آموزه‎های فلسفی همراهی نموده است. در این‎باره مورخ اسماعیلی معاصر، مصطفی غالب می‎گوید: هرچند کلمه اسماعیلیه، در آغاز بر اینکه این فرقه از جمله فرق معتدل شیعی است، دلالت می‎کرد، ولی در طول زمان به یک جنبش عقلی تبدیل گردید که دلالت بر مذاهب دینی مختلف، احزاب سیاسی و اجتماعی متعدد و آراء فلسفی و علمی متنوع می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>.


هیچ‎یک از دول یا فرق، آن‎چنان‎که فرقه اسماعیلیه به دعوت و سازمان‎دهی آن اهمیت می‌دادند، اهمیت نمی‌داد؛ همین را، یک وسیله اساسی و مهم برای تحقق موفقیت‎های خویش در تمام زمان‎ها قرار داده بودند. برنامه‎های آن‎ها به‎گونه‎ای سازمان‎ یافته بود که در هیچ جای جهان چنین چیزی به چشم نمی‎خورد. آنان مبتکر روش‎هایی بودند که ساختار آن الهام‎گرفته از عقاید محکمشان بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>.
هیچ‎یک از دول یا فرق، آن‎چنان‎که فرقه اسماعیلیه به دعوت و سازمان‎دهی آن اهمیت می‌دادند، اهمیت نمی‌داد؛ همین را، یک وسیله اساسی و مهم برای تحقق موفقیت‎های خویش در تمام زمان‎ها قرار داده بودند. برنامه‎های آن‎ها به‎گونه‌ای سازمان‎ یافته بود که در هیچ جای جهان چنین چیزی به چشم نمی‎خورد. آنان مبتکر روش‎هایی بودند که ساختار آن الهام‎گرفته از عقاید محکمشان بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>.


امامت در نظر اسماعیلیه دارای جایگاه والا و درجات و مقامات مختلفی است؛ بنابراین به یکی از برجسته‎ترین ویژگی‎های این مذهب تبدیل شده است. آنان معتقد به نطقاء شش‎گانه هستند که هرکدام از ناطقین، رسولی است که بعد از او هفت امام می‎آید<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.
امامت در نظر اسماعیلیه دارای جایگاه والا و درجات و مقامات مختلفی است؛ بنابراین به یکی از برجسته‎ترین ویژگی‎های این مذهب تبدیل شده است. آنان معتقد به نطقاء شش‎گانه هستند که هرکدام از ناطقین، رسولی است که بعد از او هفت امام می‎آید<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.


اسماعیلیه برای حفظ کیان خود گروهی از انسان‎ها را به‎عنوان فداییان برای حفظ ائمه و دعات خود تربیت می‎نمودند. در این‎باره نقل شده که سلطان سلجوقی در سال 501ق، قلعه الموت را محاصره نمود و فرستاده‎ای به‎سوی حسن بن صباح فرستاد تا او را به تسلیم شدن دعوت کند. حسن صباح یکی از آن فداییان را صدا زد و به او دستور داد که خودش را از برج به پایین پرت کند و او چنین کرد، به دومی گفت که خود را با خنجر از پای دربیاورد و او چنین کرد؛ آنگاه به آن فرستاده گفت: برو و به مولای خود بگو که نزد من هفتاد هزار از این فداییان مخلص هست..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
اسماعیلیه برای حفظ کیان خود گروهی از انسان‎ها را به‎عنوان فداییان برای حفظ ائمه و دعات خود تربیت می‎نمودند. در این‎باره نقل شده که سلطان سلجوقی در سال 501ق، قلعه الموت را محاصره نمود و فرستاده‌ای به‎سوی حسن بن صباح فرستاد تا او را به تسلیم شدن دعوت کند. حسن صباح یکی از آن فداییان را صدا زد و به او دستور داد که خودش را از برج به پایین پرت کند و او چنین کرد، به دومی گفت که خود را با خنجر از پای دربیاورد و او چنین کرد؛ آنگاه به آن فرستاده گفت: برو و به مولای خود بگو که نزد من هفتاد هزار از این فداییان مخلص هست..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.


اسماعیلیه، اسناد، کتب، تألیفات و هر آنچه به آن‎ها ارتباط داشته را مخفی می‎نمودند و به هیچ‎کس غیر از خود اجازه دسترسی نمی‌دادند؛ بنابراین بحث از اسماعیلیه و طوایف آن ‎یک امر غیر ممکن است، مگر اینکه به کتب و آثار مخالفانشان مراجعه کرد و این عمل خارج از ادبیات پژوهشی صادقانه است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. دراین‎بین، برخی از مستشرقان، همچون «ایوانف»، «[[ماسینیون، لویی|لویس ماسینیون]]»، «شتروطمان»، «[[کربن، هانری|هانری کوربن]]» و «برنارد لویس»، به اسنادی درباره اسماعیلیه دست یافتند و آن‎ها را منتشر نمودند<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>.
اسماعیلیه، اسناد، کتب، تألیفات و هر آنچه به آن‎ها ارتباط داشته را مخفی می‎نمودند و به هیچ‎کس غیر از خود اجازه دسترسی نمی‌دادند؛ بنابراین بحث از اسماعیلیه و طوایف آن ‎یک امر غیر ممکن است، مگر اینکه به کتب و آثار مخالفانشان مراجعه کرد و این عمل خارج از ادبیات پژوهشی صادقانه است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. دراین‎بین، برخی از مستشرقان، همچون «ایوانف»، «[[ماسینیون، لویی|لویس ماسینیون]]»، «شتروطمان»، «[[کربن، هانری|هانری کوربن]]» و «برنارد لویس»، به اسنادی درباره اسماعیلیه دست یافتند و آن‎ها را منتشر نمودند<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>.
خط ۵۳: خط ۵۳:
فصل دوم کتاب به بازگویی مطالبی درباره اسماعیلیه با توجه به معاجم و کتب ملل و نحل اختصاص یافته است. نویسنده در این‎باره می‎گوید: مطالبی که درباره اسماعیلیه در این منابع آمده، از زندگی‎نامه اسماعیل بن جعفر صادق و مطالبی جزئی درباره عقیده آن‎ها تجاوز نمی‎کند. ایشان در ادامه قول نوبختی، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]]، اسفراینی، [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]]، [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] و [[امین، محسن|سید محسن امین]] در [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] را نقل می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص23-27</ref>.
فصل دوم کتاب به بازگویی مطالبی درباره اسماعیلیه با توجه به معاجم و کتب ملل و نحل اختصاص یافته است. نویسنده در این‎باره می‎گوید: مطالبی که درباره اسماعیلیه در این منابع آمده، از زندگی‎نامه اسماعیل بن جعفر صادق و مطالبی جزئی درباره عقیده آن‎ها تجاوز نمی‎کند. ایشان در ادامه قول نوبختی، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|بغدادی]]، اسفراینی، [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]]، [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] و [[امین، محسن|سید محسن امین]] در [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] را نقل می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص23-27</ref>.


نویسنده در ادامه می‎گوید: از اسماعیلیه در این زمان فقط دو فرقه «آغاخانیه» و «بهره» باقی مانده‎اند؛ که امام آغاخانیه به نام محمد شاه (آغاخان سوم) هم‎اکنون در بمبئی است. شمار بهره (بر وزن زهره)، در هند و یمن، حدود چهارصد هزار نفر است و همگی اهل کار و تلاشند و هیچ نیازمندی در میان آنها یافت نمی‎شود (اساسا واژه بهره، یک واژه هندی و به معنای تلاش و جدیت می‎باشد)<ref>ر.ک: همان، ص27-28</ref>.
نویسنده در ادامه می‎گوید: از اسماعیلیه در این زمان فقط دو فرقه «آغاخانیه» و «بهره» باقی مانده‌اند؛ که امام آغاخانیه به نام محمد شاه (آغاخان سوم) هم‎اکنون در بمبئی است. شمار بهره (بر وزن زهره)، در هند و یمن، حدود چهارصد هزار نفر است و همگی اهل کار و تلاشند و هیچ نیازمندی در میان آنها یافت نمی‎شود (اساسا واژه بهره، یک واژه هندی و به معنای تلاش و جدیت می‎باشد)<ref>ر.ک: همان، ص27-28</ref>.


محمد بن مقلاص معروف به ابوالخطاب اسدی، مغیرة بن سعید، بشار شعیری و... از جمله کسانی هستند که حرکات باطنی را ابداع و گروهی از شیعیان ائمه اهل‎بیت(ع) را اغفال نمودند. [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آشکار از آن‎ها برائت جست<ref>همان، ص33</ref>.
محمد بن مقلاص معروف به ابوالخطاب اسدی، مغیرة بن سعید، بشار شعیری و... از جمله کسانی هستند که حرکات باطنی را ابداع و گروهی از شیعیان ائمه اهل‎بیت(ع) را اغفال نمودند. [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آشکار از آن‎ها برائت جست<ref>همان، ص33</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش