۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
مؤلف، جهان كنونى را غرق در ظلمت و عذاب مىبيند و معتقد است علىرغم آنكه انديشمندان غربى همواره روشها و اسلوبهاى مختلف حكومتى را براساس آخرين تجربههاى اجتماعى مطرح مىكنند باز هم گرفتار مشكلات و معضلات زيادى هستند. | مؤلف، جهان كنونى را غرق در ظلمت و عذاب مىبيند و معتقد است علىرغم آنكه انديشمندان غربى همواره روشها و اسلوبهاى مختلف حكومتى را براساس آخرين تجربههاى اجتماعى مطرح مىكنند باز هم گرفتار مشكلات و معضلات زيادى هستند. | ||
مشكل اساسى آنان | مشكل اساسى آنان این است كه در مباحث فلسفه سياسى خود از دو عنصر اساسى غافل هستند: رسيدن به سعادت اخروى، و برآورده ساختن رضايت الهى. تجربههاى طولانى بشر اثبات كرده است كه سعادت دنيوى تأمين نخواهد شد مگر آنكه مدل حكومتى مبتنى بر اصول وحيانى باشد. | ||
==انگيزه تأليف== | ==انگيزه تأليف== | ||
پژوهش مقايسهاى و نشان دادن نظام حكومتى اسلام. | پژوهش مقايسهاى و نشان دادن نظام حكومتى اسلام. این پژوهش كه جنبه فقهى و اجتهادى دارد، ضمن بررسى نظام برتر جهانى، يعنى دموكراسى و بيان نقاط ضعف آن، روش حكومتى اسلام را مطرح مىكند و در این ميان نظريه ولايت فقيه را كهبه اعتقاد نویسنده بهترين و صحيحترين مدل حكومتى است شرح مىدهد و براساس مبانى فقهى به اثبات آن مىپردازد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در مقابل نظام دموكراسى، نظام حكومت اسلامى قرار دارد. | در مقابل نظام دموكراسى، نظام حكومت اسلامى قرار دارد. | ||
اهل سنت تلاش كردهاند تا شورا را روح نظام اسلامى معرفى كنند و حكومت اسلامى را براساس شورا تبيين مىكنند. نظام شورايى به هيچوجه شباهتى با نظام دموكراسى ندارد؛ هرچند عدهاى سعى كردهاند بين | اهل سنت تلاش كردهاند تا شورا را روح نظام اسلامى معرفى كنند و حكومت اسلامى را براساس شورا تبيين مىكنند. نظام شورايى به هيچوجه شباهتى با نظام دموكراسى ندارد؛ هرچند عدهاى سعى كردهاند بين این دو انطباق دهند. | ||
به اذعان نویسنده، اشكال اساسى | به اذعان نویسنده، اشكال اساسى این نظريه آن است كه دلايل محكمى از قرآن و روايات ندارد. همچنين اصول عام و شكل نظام شورايى معين نشده است. | ||
مهمترين آياتى كه بر نظام شورايى به آن استدلال مىشود آيه 159 سوره آل عمران و آيات 36-39 سوره شورى است. اما | مهمترين آياتى كه بر نظام شورايى به آن استدلال مىشود آيه 159 سوره آل عمران و آيات 36-39 سوره شورى است. اما این آيات دلالتى بر نظام حكومت شورايى ندارد و بر فرض تماميت، با ادله ولايت فقيه مرتبط است. | ||
به نظر مؤلف، ولايت فقيه، امتداد ولايت پيامبر و امام است و در اثبات | به نظر مؤلف، ولايت فقيه، امتداد ولايت پيامبر و امام است و در اثبات این نظريه از دو دسته دلايل عقلى و نقلى بهره مىگيرد. در عصر غيبت، حكومت اسلامى برعهده ولىفقيه است و در ولىفقيه عدالت و شايستگى شرط است. | ||
وى در تبيين حكومت اسلامى مبتنى بر ولايت فقيه، مشورت با خبرگان و متخصصان را امرى لازم و واجب دانسته ومعتقد است؛ در | وى در تبيين حكومت اسلامى مبتنى بر ولايت فقيه، مشورت با خبرگان و متخصصان را امرى لازم و واجب دانسته ومعتقد است؛ در این نحوه حكومت، اگرچه انتخابات عنصرى اصلى و اولى نيست اما اگر شرايط و اوضاع زمان اقتضا كند كه برخى از مسئوليتها مانند نمايندگى در مجلس شورا و غيره با انتخابات برگزار شود، واجب است كه ولى فقيه این انتخابات را به رسميت بشناسد. | ||
به نظر وى، از حيث نظرى، حكومت اسلامى عام است و كل جهان را شامل مىشود ولى از نظر عملى محدوده حكومت اسلامى به قدر توانايى و استطاعت امت اسلامى است. | به نظر وى، از حيث نظرى، حكومت اسلامى عام است و كل جهان را شامل مىشود ولى از نظر عملى محدوده حكومت اسلامى به قدر توانايى و استطاعت امت اسلامى است. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
درباره ولى فقيه اعلميت شرط است ولى تنها اعلميت فقهى مراد نيست بلكه ولى فقيه بايد در مجموع از حيث درك و فهم مسائل اجتماعى و سياسى و مسائل روز و نيز احكام اسلامى اعلم از ديگران باشد. | درباره ولى فقيه اعلميت شرط است ولى تنها اعلميت فقهى مراد نيست بلكه ولى فقيه بايد در مجموع از حيث درك و فهم مسائل اجتماعى و سياسى و مسائل روز و نيز احكام اسلامى اعلم از ديگران باشد. | ||
بيعت نيز اگر چه از شرايط ولايت فقيه شمرده شده، اما آن را فقط در تنجيز ولايت شرط دانسته و نه در اصل آن. به | بيعت نيز اگر چه از شرايط ولايت فقيه شمرده شده، اما آن را فقط در تنجيز ولايت شرط دانسته و نه در اصل آن. به این معنا كه بيعت مردم با یک ولى فقيه، برای او ولايت نمىآورد بلكه این بيعت باعث مىشود كه ولى فقيه ولايتى كه از ناحيه خدا و رسول دارد بتواند اعمال كند. | ||
به اذعان وى، اگر بيعت را به معناى جعل ولايت از طرف مردم بدانيم | به اذعان وى، اگر بيعت را به معناى جعل ولايت از طرف مردم بدانيم این نظريه به همان نظريه قرارداد اجتماعى در نظام دموكراسى بازمىگردد كه از نظر فقه اسلامى نمىتواند ملاك مشروعيت حكومت باشد. | ||
ویرایش