دانشنامه در علم پزشکی، کهن‌ترین مجموعه طبی بشعر فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:


«دانشنامه در علم پزشكى»، اثرى است منظوم كه به‌وسيله حكيم ميسرى سروده شده است. محتواى كتاب در علم پزشكى عملى است و قديمى‌ترين كتاب شعر فارسى در طب است كه به دست ما رسيده است. با اينكه ناسخ، اين كتاب را در پايان، «طب منصورى» ناميده، اما در دو جاى كتاب نام آن «دانشنامه» ذكر شده است: 1. در اوايل كتاب:
«دانشنامه در علم پزشكى»، اثرى است منظوم كه به‌وسيله حكيم ميسرى سروده شده است. محتواى كتاب در علم پزشكى عملى است و قديمى‌ترين كتاب شعر فارسى در طب است كه به دست ما رسيده است. با اينكه ناسخ، اين كتاب را در پايان، «طب منصورى» ناميده، اما در دو جاى كتاب نام آن «دانشنامه» ذكر شده است: 1. در اوايل كتاب:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''«من اين گفتار را اندام دادم''|2=''و «دانشنامه» اول نام دادم».''}}
{{ب|''«من اين گفتار را اندام دادم''|2=''و «دانشنامه» اول نام دادم».''}}
خط ۵۳: خط ۵۲:


2. در اواخر كتاب:
2. در اواخر كتاب:
 
{{شعر}}
{| class="wikitable poem"
{|''«بينجاميد دانشنامه من''|2=''برآمد زو مراد و كامه من».''}}
|-
{{پايان شعر}}
! «بينجاميد دانشنامه من !! برآمد زو مراد و كامه من».
|}
 
مؤلف، كار خود را در ماه شوال سال 367ق، آغاز نموده:
مؤلف، كار خود را در ماه شوال سال 367ق، آغاز نموده:


{|  class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''«من اين را گفتم اندر ماه شوال''|2=''به شصت و سيصد و هفت آمده سال».''}}
! «من اين را گفتم اندر ماه شوال !! به شصت و سيصد و هفت آمده سال».
{{پايان شعر}}
|}
 
و در سال 370ق، آن را به پايان رسانده است:
و در سال 370ق، آن را به پايان رسانده است:


{|  class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''«به سال سيصد و هفتاد بوديم''|2=''كزين نامه همى پردخته شوديم».''}}
! «به سال سيصد و هفتاد بوديم !! كزين نامه همى پردخته شوديم».
{{پايان شعر}}
|}


هرچند طبق معمول، اين كتاب به اميرى كه سپهسالار ايران بوده تقديم شده است، اما قصد اصلى مؤلف گرفتن پاداش و صله نبوده است، بلكه سنت رايج آن عصر چنان بوده كه كتاب را بهترين يادگار مى‌دانستند و براى زنده ماندن نام و خدمت به مردم و به رحمت ياد كردن مؤلف بعد از مرگ بوده است.
هرچند طبق معمول، اين كتاب به اميرى كه سپهسالار ايران بوده تقديم شده است، اما قصد اصلى مؤلف گرفتن پاداش و صله نبوده است، بلكه سنت رايج آن عصر چنان بوده كه كتاب را بهترين يادگار مى‌دانستند و براى زنده ماندن نام و خدمت به مردم و به رحمت ياد كردن مؤلف بعد از مرگ بوده است.


اگر صله‌اى نيز به او رسيده باشد در نظر او خيلى مهم نبوده است، زيرا مقصود حكيم برآمدن آرزو و انجام دادن نيت و خواست خود بوده است؛ چنان‌كه گويد:
اگر صله‌اى نيز به او رسيده باشد در نظر او خيلى مهم نبوده است، زيرا مقصود حكيم برآمدن آرزو و انجام دادن نيت و خواست خود بوده است؛ چنان‌كه گويد:
 
{{شعر}}
{| class="wikitable poem"
{|''«من اين نامه به كام دل بگفتم''|2=''بسى علم اندر اين نامه نهفتم».''}}
|-
{{پايان شعر}}
! «من اين نامه به كام دل بگفتم !! بسى علم اندر اين نامه نهفتم».
|}


== ساختار ==
== ساختار ==
۰

ویرایش