قاضی عبدالجبار بن احمد
نام | قاضی عبدالجبار بن احمد |
---|---|
نامهای دیگر | عبد الجبار بن أحمد بن عبدالجبار بن أحمد بن الخليل القاضي أبوالحسن الهمذانيّ الأسدآباذي
استر آبادي، عبدالجبار بن احمد اسدآبادي، عبدالجبار بن احمد عبدالجبار الهمداني عبدالجبار بن احمد قاضي القضاة عبدالجبار بن احمد |
نام پدر | احمد |
متولد | 359ق |
محل تولد | اسدآباد همدان |
رحلت | 415ق |
اساتید | ابواسحاق ابراهیم بن عیاش |
برخی آثار | المختصر فی أصولالدین |
کد مؤلف | AUTHORCODE01249AUTHORCODE |
قاضی عبدالجبار بن احمد (359 - 415ق)، پیشواى معتزلیان در عصر خود بود و در فقه، از مذهب امام شافعی پیروى مىکرد. کتاب «تثبيت دلائل النبوة»، مهمترین اثر اوست و از شاگردان او افراد بزرگی چون سید مرتضی، شیخ طوسی و ابوالقاسم تنوخی را میتوان نام برد. ابواسحاق ابراهیم بن عیاش، از جمله تأثیرگذارترین افراد بر وی بود.
ولادت
قاضی عبدالجبار بن احمد بن عبدالجبار بن احمد بن خلیل بن عبدالله قاضی ابوالحسن همدانی اسدآبادی، اهل شهر کوچکی از غرب ایران در مسیر منتهی به بغداد، واقع در جنوب غربی همدان است. به احتمال زیاد وی در اوایل دهه 930م، در خانواده کمبضاعتی به دنیا آمده است.
افکار و عقاید
ابوحیان توحیدی (متوفی 1023م) او را فرزند یک برزگر میخواند. بااینحال، عبدالجبار از دونپایگی به جایگاه مرتفعی بهعنوان یک نویسنده، متکلم و فقیه رسید. ذهبی (متوفی 1348م) او را «علامه متکلم» و «از بزرگان شافعیه» مینامد. اینها عبارات ستایشآمیزی از طرف کسی است که از نظر عقیدتی مخالف مکتب کلامی عبدالجبار است. سیرهنویسی مانند حکیم ابوسعد بیهقی جشمی (یا جشومی متوفی 1150م)، بیشتر با معتزله ابراز همدردی میکند و میگوید «من نمیتوانم به معنای واقعی کلمه جایگاه او را در پاکطینتی و مقام عالی او را در علم بیان کنم».
اما مدایح ذهبی و جشمی در مقابل ستیزههای توحیدی قرار میگیرد. وی در کتاب «مثالب الوزيرين» خود، عبدالجبار را غلام صاحب بن عباد میخواند و او را یک مقام درباری فاسد که هیچ محذور اخلاقی ندارد، وصف میکند. توحیدی در کتاب «الإمتاع و المؤانسة» خصمانهتر برخورد میکند و او را به فساد و طمع و کندذهنی و لواط متهم میسازد. ابن حجر عسقلانی (متوفی 1449م) نیز تا حدی با اتکا به رأی توحیدی از عبدالجبار انتقاد میکند و او را یکی از غلات معتزله مینامد. وی در ادامه مینویسد: «عبدالجبار مال بسیاری به دست آورد؛ بهگونهای که در وسعت مال به قارون شباهت داشت. بااینحال در باطن فاسد و خبیث الاعتقاد و قلیل الیقین بود». بدین ترتیب تعارض شدیدی بر سر شخصیت عبدالجبار در منابع وجود دارد. این منابع تنها بر سر مسائل معمولی و عادی زندگی قاضی عبدالجبار با هم توافق دارند. در این زمینه توافق وجود دارد که عبدالجبار پس از ترک موطنش برای تحصیل به قزوین، رفت. عبدالجبار در سال 920م، برای ادای حج به مکه رفت (و البته دوباره در سال 989م، آن را تجدید کرد). سپس تحصیل خود را در همدان (در سال 951م) و اصفهان (956م) ادامه داد[۱].
در طول این دوره عبدالجبار در کلام، اشعریمذهب، ولی علاقه اولیهاش به فقه بود. این وضعیت پس از ورود وی به بصره در سال 958م، تغییر کرد. بصره که مرکز مکتب اعتزال بود تا مدتها پس از اینکه مرگ معتزله از لحاظ سیاسی در اوایل دوره عباسی فرارسید، هنوز بهعنوان مکان مهمی برای این مکتب کلامی باقی مانده بود. ابوبکر انباری جزو معلمان معتزلی عبدالجبار بود، اما کسی که بیشترین تأثیر را بر عبدالجبار گذاشت ابواسحاق ابراهیم بن عیاش (متوفی 996م) بود[۲].
شاگردان
از شاگردان او افراد بزرگی چون سید مرتضی، شیخ طوسی و ابوالقاسم تنوخی را میتوان نام برد. حتی شیخ مفید در مجلس درس او حاضر میشد و در یکی از این مجالس بود که شیخ مفید بهمناسبت نظر قاضی درباره حدیث غدیر و غار پاسخ او را داد؛ بهگونهای که قاضی از جواب دادن به شیخ عاجز شد و در حضور علما شیخ را بهجای خود نشاند و او را به مفید ملقب کرد[۳].
وفات
در ذیقعده سال 415ق درگذشت.
آثار
قاضی در بغداد مشغول نقل حدیث بود و آثار مهمی در فقه، کلام، حدیث و تفسیر تدوین کرد، مانند:
- الأمالي؛
- تنزيه القرآن عن المطاعن؛
- متشابه القرآن؛
- التفسير؛
- طبقات المعتزلة؛
- المغني في أبواب التوحيد و العدل؛
- الأصول الخمسة؛
- تثبيت دلائل النبوة (مهمترین اثر قاضی است).
باآنکه عبدالجبار از نظریهپردازان مهم اهل سنت است، به دلیل اعتقاد اعتزالی، او را متهم به بدعتگرایی و غلو کردهاند. ردیهها و شبهات او بر مبانی فکری شیعه در کتابهای المغني و تثبيت دلائل النبوة، چنان بود که سید مرتضی به تألیف کتاب الشافي پرداخت تا به وی پاسخ دهد[۴].