ابن‌ مدینى‌، على‌ بن‌ عبدالله‌

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از علی بن عبدالله مدینی)
    ابن‌ مدینى‌، ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ جعفر بن‌ نجیح‌ ‌
    NUR60217.jpg
    نام کاملعلى‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ جعفر بن‌ نجیح‌؛
    نام‌های دیگرابن‌ مدینى‌، ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ جعفر بن‌ نجیح‌؛
    تخلصابن‌ مدینی‌؛
    نسبمدنی، سعدی؛
    نام پدرعبدالله‌ بن‌ جعفر بن‌ نجیح‌؛
    ولادت161یا162ق؛
    محل تولدبصره؛، عراق؛
    محل زندگیعراق، مدینه، یمن؛
    رحلت234ق‌؛
    مدفنسامرا (محل وفات)؛
    طول عمر73یا 72؛
    خویشاوندان
    دیناسلام؛
    مذهباهل سنت؛
    پیشهمحدث، از پیشروان‌ علوم‌ حدیث‌؛
    اطلاعات علمی
    اجازه اجتهاد از‌ ‌
    درجه علمیمحدث، از پیشروان‌ علوم‌ حدیث‌؛
    اساتید
    مشایخحمّاد بن‌ زید، یحیى‌ بن‌ سعید قطّان‌، عبدالرحمان‌ بن‌ مهدی، ابوداوود طیالسى‌، سفیان‌ بن‌ عُیینه‌، یحیى‌ بن‌ آدم‌، ابونعیم‌ فضل‌ ابن‌ دکین‌، ابوبکر ابن‌ عیاش‌، محمد بن‌ جعفر غندر، ابوضمره‌ انس‌ بن‌ عیاض، عبدالرزاق‌ صنعانى‌؛ ‌
    معاصرینعروه بن‌ عطیه‌، شافعی‌‌‌، یحیى‌ بن‌ معین‌، احمد بن‌ ابى‌ دؤاد، ابوبکر ابن‌ ابى‌ شیبه‌، ابوعثمان‌ عمرو ناقد، ابوزرعه، معتصم، واثق‌، متوکل‌؛
    شاگردانبخاری‌، احمد بن‌ حنبل‌، ابوداوود، ابویعلى‌ موصلى‌، بلاذری، ابوحاتم‌ رازی؛
    برخی آثار1- علل‌ الحدیث‌ و معرفه‌الرجال‌، 2- تسمیه من‌ روی‌ عنه‌ من‌ اولاد العشره و غیر هم‌ من‌ اصحاب‌ رسول‌الله‌(ص‌)؛

    ابن‌ مَدینى‌، ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ جعفر بن‌ نجیح‌ (161 یا 162- 28 ذیقعده 234ق‌/778 یا 779-23 ژوئن‌ 849م‌)، از پیشروان‌ علوم‌ حدیث‌ در بغداد.

    وی‌ با عروه بن‌ عطیه‌ از بنى‌ سعد بن‌ بکر نسبت‌ ولاء داشت‌ و به‌ همین‌ جهت‌ «سعدی‌» نیز خوانده‌ مى‌شد.

    اصل‌ خاندان‌ وی‌ از مدینه‌ بود، ولى‌ او خود در بصره‌ تولد یافت‌.

    پدر و جدش‌ هر دو از محدثان‌ بود و پدر که‌ در نوجوانى‌ درگذشت‌ (178ق‌/794م‌)، از نخستین‌ استادان‌ او بود.

    تحصیلات، اساتید، مشایخ

    ابن‌ مدینى‌ در زادگاه‌ خود به‌ فراگیری‌ حدیث‌ پرداخت‌. از مشایخ‌ بصری‌ وی‌ مى‌توان‌ حمّاد بن‌ زید، یحیى‌ بن‌ سعید قطّان‌، عبدالرحمان‌ بن‌ مهدی‌ و ابوداوود طیالسى‌ را یاد کرد.

    با توجه‌ به‌ روایت‌ ابن‌ مدینى‌ از جمعى‌ از مشایخ‌ کوفه‌ چون‌ سفیان‌ بن‌ عُیینه‌، یحیى‌ بن‌ آدم‌، ابونعیم‌ فضل‌ ابن‌ دکین‌، ابوبکر ابن‌ عیاش‌، و برخى‌ مشایخ‌ مدینه‌ چون‌ محمد بن‌ جعفر غندر و ابوضمره‌ انس‌ بن‌ عیاض‌، مى‌توان‌ گفت‌ که‌ او چندی‌ در این‌ دو شهر به‌ کسب‌ علم‌ پرداخته‌ است‌.

    افزون‌ بر این‌ از اقامت‌ سه‌ ساله وی‌ در یمن‌ اطلاع‌ داریم‌ که‌ در دوره جوانى‌ او بوده‌ است‌. استماعش‌ از عبدالرزاق‌ صنعانى‌ مى‌تواند مربوط به‌ همین‌ روزگار باشد.

    مزّی‌ فهرستى‌ از دیگر مشایخ‌ او را آورده‌ است‌.

    ابن‌ مدینى‌ در فراگیری‌ حدیث‌ چنان‌ موفق‌ بود که‌ استادان‌ مهم‌ او چون‌ ابن‌ عُیینه‌ و قطّان‌ وی‌ را بر دیگر شاگردان‌ برتری‌ مى‌دادند و معترف‌ بودند که‌ خود نیز از ابن‌ مدینى‌ بهره‌ها گرفته‌اند.

    شاگردان، راویان

    وی‌ در تاریخى‌ که‌ به‌ درستى‌ دانسته‌ نیست‌، به‌ بغداد رفت‌ و در آنجا به‌ گفتن‌ حدیث‌ پرداخت‌.

    در مجلس‌ درس‌ او محدثان‌ نامداری‌ چون‌ بخاری‌، ابوداوود، ابویعلى‌ موصلى‌، بلاذری‌ و ابوحاتم‌ رازی‌ گرد مى‌آمدند و از او حدیث‌ مى‌شنیدند.

    مزی‌ فهرستى‌ از دیگر شاگردان‌ او را آورده‌ است‌.

    حتى‌ هم‌ طرازان‌ ابن‌ مدینى‌ چون‌ یحیى‌ بن‌ معین‌ و احمد بن‌ حنبل‌ نیز از او حدیث‌ آموخته‌اند.

    شاهدی‌ در دست‌ نیست‌ که‌ نشان‌ دهد که‌ ابن‌ مدینى‌ در بغداد به‌ طور جدی‌ به‌ فراگیری‌ حدیث‌ پرداخته‌ باشد، و مواردی‌ چند از روایت‌ او از احمد بن‌ حنبل‌، با توجه‌ به‌ رابطه این‌ دو کم‌ اهمیت‌ جلوه‌ مى‌کند.

    موقعیت علمی

    ابن‌ مدینى‌ چنانکه‌ ابواسحاق‌ شیرازی‌ گزارش‌ کرده‌، به‌ هنگام‌ حضور شافعى‌ در بغداد (195-199ق‌) کتاب‌ الرساله او را که‌ در اصول‌ فقه‌ بود، از وی‌ اخذ کرد و همو بود که‌ این‌ کتاب‌ را به‌ شیخ‌ بصری‌ خود ابن‌ مهدی‌ و نیز احتمالاً قطان‌ شناسانید.

    به‌ هر حال‌ ابن‌ مدینى‌ در بغداد تا آنجا مورد توجه‌ قرار داشت‌ که‌ در موارد اختلاف‌ علمى‌ میان‌ محدثان‌ طراز اول‌ چون‌ احمد بن‌ حنبل‌ و یحیى‌ بن‌ معین‌ به‌ داوری‌ فراخوانده‌ مى‌شد و رفتار و کردارش‌ نوشته‌ و ثبت‌ مى‌گردید.

    پذیرش‌ برخى‌ معتقدات‌ معتزله‌

    سال‌ 219ق‌ را باید مبدأ تحولى‌ در زندگى‌ ابن‌ مدینى‌ تلقى‌ کرد. در این‌ سال‌ احمد بن‌ ابى‌ دؤاد، قاضى‌ القضاه معتزلى‌ِ معتصم‌، بزرگان‌ اصحاب‌ حدیث‌ بغداد را به‌ پذیرش‌ برخى‌ معتقدات‌ معتزله‌ چون‌ «خلق‌ قرآن‌» فراخواند، و ابن‌ مدینى‌ برخلاف‌ احمد بن‌ حنبل‌ و دیگران‌ دست‌ کم‌ در ظاهر به‌ این‌ عقاید گردن‌ نهاد. این‌ موضع‌گیری‌ِ وی‌ موج‌ مخالفت‌ را بر ضد او برانگیخت‌.

    مخالفت‌ با ابن‌ مدینى‌ از طرف‌ افراد کم‌ شناخته‌تر به‌ صورت‌ برخوردهای‌ تند و طعنه‌آمیز، گاه‌ تا حد تکفیر بروز مى‌نمود، در حالى‌ که‌ برخورد چهره‌های‌ شناخته‌ شده‌ از نوعى‌ طرد محترمانه‌ حکایت‌ داشت‌. مثلاً ابوبکر ابن‌ ابى‌ شیبه‌ از او به‌ «خائب‌» و ابوعثمان‌ عمرو ناقد از وی‌ به‌ «مخذول‌» تعبیر کرد و ابوزرعه‌ روایت‌ از او را ترک‌ نمود.

    براساس‌ روایتى‌ احمد بن‌ حنبل‌ نیز از ذکر نام‌ او در سند حدیث‌ اکراه‌ داشته‌ است‌، ولى‌ نام‌ او در جای‌ جای‌ مسند احمد ابن‌ حنبل‌ دیده‌ مى‌شود.

    یحیى‌ بن‌ معین‌ نیز از او در برابر بدگویان‌ دفاع‌ کرده‌ است‌.

    به‌ هر حال‌ ابن‌ مدینى‌ منزلت‌ گذشته خود را در میان‌ اصحاب‌ حدیث‌ آن‌ روز بغداد از دست‌ داد، تا آنجا که‌ حتى‌ اظهار نظرهای‌ علمى‌ او پذیرشى‌ نداشت‌.

    پس‌ از سپری‌ شدن‌ دوران‌ معتصم‌ و واثق‌ و به‌ خلافت‌ رسیدن‌ متوکل‌، نظر دستگاه‌ خلافت‌ نسبت‌ به‌ معتزیان‌ خصمانه‌ گردید و موقعیت‌ احمد بن‌ ابى‌ دؤاد متزلزل‌ شد و احتمالاً به‌ همین‌ سبب‌ بود که‌ متوکل‌ ابن‌ مدینى‌ را به‌ دارالخلافه سامرا فراخواند.

    علت گرایش به عقاید اعتزالی

    در مورد انگیزه واقعى‌ ابن‌ مدینى‌ بر پذیرش‌ عقاید اعتزالى‌ نمى‌توان‌ با اطمینان‌ سخن‌ گفت‌. اگرچه‌ براساس‌ روایات‌ متعددی‌ به‌ نقل‌ از خود وی‌، سبب‌ این‌ عمل‌ او ترس‌ از دستگاه‌ حاکمه‌ بوده‌ است‌. گاه‌ نیز از تطمیع‌ ابن‌ مدینى‌ توسط ابن‌ ابى‌ دؤاد سخن‌ گفته‌اند. همچنین‌ روایات‌ چندی‌ حکایت‌ از آن‌ دارد که‌ ابن‌ مدینى‌ پیش‌ از محنه‌ و پس‌ از آن‌، تا واپسین‌ ماه‌های‌ عمر، قائلین‌ به‌ اینگونه‌ عقاید را تکفیر مى‌کرده‌ است‌. با اینهمه‌ دسته‌ای‌ دیگر از روایات‌ حاکى‌ از وجود رابطه دوستى‌ بین‌ ابن‌ مدینى‌ و ابن‌ ابى‌ دؤاد و یاری‌ کردن‌ ابن‌ ابى‌ دؤاد برای‌ توجیه‌ احادیث‌ مورد استناد اصحاب‌ حدیث‌، یا یافتن‌ احادیث‌ قابل‌ استناد برضدّ آنان‌ است‌. مطالعه‌ای‌ در رساله ابن‌ مدینى‌ درباره متّهمان‌ به‌ قَدَری‌ بودن‌ از نظر صحت‌ انتساب‌ و نیز محتوای‌ کتاب‌ مى‌تواند پاسخ‌ این‌ مسأله‌ را روشن‌ کند.

    مذهب ابن‌ مدینى‌

    سؤال‌ دیگر درباره گرایش‌ مذهبى‌ ابن‌ مدینى‌ عبارت‌ مبهمى‌ است‌ که‌ ابن‌ ابى‌ خیثمه‌ از یحیى‌ بن‌ معین‌ نقل‌ کرده‌، مبنى‌ بر اینکه‌ ابن‌ مدینى‌ در بغداد اظهار تسنن‌ و در بصره‌ اظهار تشیع‌ مى‌کرده‌ است‌. مناسب‌ است‌ اشاره‌ شود که‌ طوسى‌ پدر ابن‌ مدینى‌ را در زمره اصحاب‌ امام‌صادق‌(ع‌) آورده‌ است‌. به‌ هر صورت‌ ابن‌ مدینى‌ پس‌ از وفات‌ بیشتر مورد توجه‌ قرار گرفت‌.


    توثیق رجالی

    شاگردان‌ او چون‌ بخاری‌ و ابوداوود عمق‌ آگاهى‌ او را به‌ حدیث‌ گوشزد کردند و در برخى‌ زمینه‌ها چون‌ علل‌ الحدیث‌ او را بر احمد بن‌ حنبل‌ و یحیى‌ بن‌ معین‌ ترجیح‌ دادند. بخاری‌ روایات‌ او را در صحیح‌ خود فراوان‌ نقل‌ کرد. او را در زمره ثقات‌ آورد و ابوحاتم‌ با تمسک‌ به‌ اینکه‌ ابن‌ مدینى‌ از گفته خود برگشته‌، به‌ روایت‌ از او پرداخت‌. محدّثان‌ بعدی‌ چون‌ عثمان‌ بن‌ سعید دارمى‌ و محمد بن‌ عثمان‌ بن‌ ابى‌ شیبه‌ کلماتى‌ را از او در تأیید مذهب‌ اصحاب‌ حدیث‌ و ردّ بر مخالفان‌ ایشان‌ شاهد آوردند و ستایش‌هایى‌ مبالغه‌ آمیز از او درباره احمد بن‌ حنبل‌ نقل‌ کردند و سرانجام‌ عقیلى‌ که‌ تحت‌ تأثیر گذشتگان‌ او را در عداد ضعفا آورده‌ بود، به‌ شدت‌ مورد حمله‌ قرار گرفت‌.

    ابن‌ مدینى‌ به‌ تدریج‌ در زمره کسانى‌ به‌ شمار آمد که‌ برتر از آنند که‌ عدالتشان‌ مورد سؤال‌ واقع‌ شود، چنانکه‌ رفته‌ رفته‌ بر جلالت‌ و امامت‌ او درعلم‌ حدیث‌ ادعای‌ اجماع‌ کردند.

    نقد احادیث

    ابن‌ مدینى‌ در منابع‌ گوناگون‌ِ علوم‌ حدیث‌ در طول‌ قرن‌ها به‌ جهت‌ نظراتش‌ در نقد حدیث‌ مورد توجّه‌ بوده‌ و آراء او در رجال‌ و علل‌ الحدیث‌ را مى‌توان‌ در برگ‌ برگ‌ متون‌ مذکور باز یافت.‌

    اینکه‌ ابن‌ مدینى‌ به‌ رغم‌ علاقه شدیدی‌ که‌ به‌ پدرش‌ داشته‌، او را در روایت‌ ضعیف‌ شمرده‌، همواره‌ به‌ عنوان‌ نشانه‌ای‌ قاطع‌ از صداقت‌ وی‌ در نقد تلقى‌ شده‌ است‌.

    وفات

    او پس‌ از درنگى‌ کوتاه‌ در آنجا (دارالخلافه سامرا) درگذشت‌.

    آثار

    ابن‌ مدینى‌ آثار بسیاری‌ در زمینه علوم‌ حدیث‌ تألیف‌ کرده‌ بوده‌ که‌ نووی‌ آن‌ها را در حدود 200 اثر گفته‌ است‌.

    شماری‌ از آثار شناخته ابن‌ مدینى‌ از اولین‌ کتاب‌های‌ تألیف‌ شده‌ در نوع‌ خود بوده‌اند.

    1. علل‌ الحدیث‌ و معرفه‌الرجال‌، یک‌ بار به‌ کوشش‌ محمد مصطفى‌ اعظمى‌ در بیروت‌ (1972م‌) و بار دیگر به‌ کوشش‌ عبدالمعطى‌ امین‌ قلعجى‌ در حلب‌ (1980م‌) چاپ‌ شده‌ است‌.
    2. سؤالات‌ محمد بن‌ عثمان‌ بن‌ ابى‌ شیبه‌ لعلى‌ بن‌ المدینى‌ فى‌ الجرح‌ و التعدیل، به‌ کوشش‌ موفق‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ عبدالقادر در 1404ق‌ در ریاض‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
    3. تسمیه من‌ روی‌ عنه‌ من‌ اولاد العشره و غیر هم‌ من‌ اصحاب‌ رسول‌الله‌(ص‌)،
    4. رساله‌ای‌ مشتمل‌ بر نظرات‌ او درباره جمعى‌ از عالمان‌ بصره‌،که‌ یحیى‌ بن‌ معین‌ آنان‌ را قَدَری‌ خوانده‌، در کتابخانه توپکاپى‌ و با عنوان‌ مسائل‌ در کتابخانه ظاهریه‌ به‌ نام‌ ابن‌ مدینى‌ موجود است‌.

    در برخى‌ از منابع‌ درباره مسند از دست‌ رفته‌ و نیز دیگر آثار یافت‌ نشده وی‌ اشاراتى‌ آمده‌ است‌[۱]. ‌

    پانویس

    1. بخش‌ فقه‌، علوم‌ قرآنى‌ و حدیث‌، ج4، ص597-595

    منابع مقاله

    بخش‌ فقه‌، علوم‌ قرآنى‌ و حدیث‌، دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.

    وابسته‌ها