طريق الحق: حوار مع عالم جليل من أهل السنة و الجماعة
طريق الحق: حوار مع عالم جليل من أهل السنة و الجماعة | |
---|---|
پدیدآوران | عاملی، جعفرمرتضی(نویسنده) |
عنوانهای دیگر | حوار مع عالم جليل من أهل السنة و الجماعة |
ناشر | المرکز الإسلامي للدراسات |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
چاپ | 1 |
موضوع | امامت - دفاعيهها و رديهها
شيعه - دفاعيهها و رديهها علي بن ابيطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. فاطمه زهرا(س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. - تعقيب و ايذاء - دفاعيهها و رديهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 212/5 /ع2ط4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
طريق الحق: حوار مع عالم جليل من أهل السنة و الجماعة، اثر سید جعفر مرتضی عاملی، کتابی است به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی. این اثر، گفتگویی است که میان علامه جعفر مرتضی و یک عالم سنی (در قالب نامهها و پاسخ به آنها) پیرامون امامت و مسائل مربوطه، رخ داده و موجب تغییر عقیده آن عالم شده و به درخواست همو به جهت اطلاع عموم مردم از واقعیت، چاپ شده است.
ساختار
کتاب، دارای دو مقدمه از طرفین بحث (جعفر مرتضی عاملی و عالم سنی)، محتوای مطالب در قالب نامههای متعدد و پاسخ به آنها و خاتمه است.
گزارش محتوا
دو طرف گفتگو، مقدمهای مختصر بر کتاب نوشتهاند و اندکی درباره آن توضیح دادهاند. از مقدمه علامه جعفر مرتضی عاملی برمیآید که گفتگوی میان ایشان و آن عالم، در محرم 1431ق (دو ماه پیش از نگارش مقدمه مؤلف) آغاز شده است. عبارات اولین نامهای که به دست جعفر مرتضی عاملی میرسد، تند است، ولی او مینویسد: «این عبارات من را نیازرد؛ زیرا فهمیدم او در ابراز احساساتش صادق است و تمام وجودش را وقف چیزی کرده که به نظرش درست و صادق میرسیده است؛ از نظر من، این عبارات نشاندهنده خلوص و صداقت و تعهد در گفتار به معتقداتش بود»[۱].
بههرحال آن شخص در اولین مراسله، سه نامه برای علامه مینویسد که اولین مورد مربوط است به ماجراهایی که بر حضرت زهرا(س) گذشت، دومی، مناقشه در دلیل امامت و عصمت است و در سومی، که نوشته شخص دیگری بوده [ولی بهوسیله این فرد به دست علامه جعفر مرتضی میرسد]، نویسنده مدعی رد مطالب کتاب «مراسم عاشورا»ی او شده است. علامه به این سه نامه پاسخ میدهد و نگارش نامهها میان ایشان ادامه مییابد. دست آخر، آن عالم از علامه عاملی میخواهد که این مطالب را به همان صورتی که میانشان نوشته شده، نشر دهد تا عموم بتوانند از آن بهره ببرند[۲].
طرف دوم نامهها هم در مقدمهاش از لحن بدش در نامههای ابتدایی سخن گفته و بابت این امر از علامه سید جعفر مرتضی عاملی، عذرخواهی میکند. او از شخصی در اینترنت سخن میگوید که وقتی مقالات افتراآمیز نویسنده به دست وی میرسد، آنها را مورد اعتراض قرار میدهد و همو باعث آشنایی نویسنده به جایگاه سید جعفر مرتضی، میشود.
همچنین از پاسخهای ایشان در نامههای اولیهاش با این عبارات یاد میکند: «فما كان من هذا العالم الكبير إلا أن تلقفها مني بكل رحب و سعة و بكل أخلاق حميدة، ذكرتنا بأخلاق النبي الكريم محمد(ص)... الذي رد الإساءة، بالتحية و الجهل، بالعلم و الشبهات، بالدليل؛ حتى وصلت إلى بر النجاة و الطريق القويم و هداني اللّه إلى الصراط المستقيم...»[۳]؛ یعنی این عالم بزرگ با نحوه برخوردش، اخلاق پیامبر(ص) را به من یادآور شد که بدی را با تحیّت، جهل را با علم و شبهات را با دلیل پاسخ میدادند، تا من راه نجات و مستقیم را یافتم.
مباحث این کتاب حول محور امامت دور میزند؛ اکثر مطالب آن درباره حضرت علی(ع) است و نامههایی درباره حضرت فاطمه(س)، امام زمان(عج) و... نیز در آن هست.
در نامه هفتم، آن شخص، با عنوان «عرفت الحقيقة»، به حقانیت مذهب تشیع اقرار و اعتراف میکند و سید جعفر مرتضی، با عنوان «أنت حر في الدنيا و سعيد في الآخرة»، نامه وی را پاسخ میدهد[۴].
متن نامه هشتم درباره عبدالله بن سبأ است و افترایی که به شیعه زده میشود مبنی بر اینکه مؤسس مذهب تشیع عبدالله بن سبأ است. نویسنده نامه در این نامه درباره این مبحث از علامه جعفر مرتضی، یاری میطلبد[۵].
علامه در پاسخ به این نامه، پس از بیان مقدماتی درباره امانت بودن حق نزد علما و بری بودن آن، از انتساب به شیعه یا سنی، به توضیحی درباره ابن سبأ پرداخته و نظر علامه عسکری را درباره وی بیان میدارد. او مینویسد: خواه عبدالله بن سبأ حقیقت خارجی داشته باشد یا شخصیتی ساختگی و جعلی باشد (همان طور که علامه عسکری در کتاب «عبدالله بن سبأ و أساطير أخری» به آن پرداخته) برای شیعه اهمیتی ندارد؛ چراکه شیعیان برای اثبات عقایدشان به ادلهای از کتاب و سنت و احکام صریح عقل و تاریخ قطعی و دیگر وسایل اثباتی که عقلای بشر بر آنها تکیه میکنند، استدلال مینمایند. پس برای سنجش صحت یا فساد این عقاید باید آنها را به سنجه عقل و نقل سپرد که اگر از لحاظ ادله عقلی و نقلی دلیلی برای چنین اعتقادی وجود نداشت، باید ترک این مذهب را گفت. پس صِرف تهمت و افترا باعث اثبات یک عقیده نمیگردد و تنها دستاوردش افتراق، حقد و کینه است... برادر عزیزم علامه عسکری، در دو جلد اثبات کرده که عبدالله بن سبأ، افسانهای بیش نیست؛ البته من، با ایشان در این زمینه موافق نیستم و معتقدم شخصی به این نام وجود داشته است؛ لکن گویا نقشی که سیف بن عمر به ابن سبأ داده و کثرت بدعتها و اسطورهسازیهای وی درباره این شخصیت، باعث شده که علامه عسکری در اصل وجود چنین شخصی تشکیک کند و من در عین مخالفتم در این نظر با ایشان، در این مطلب با وی موافقم که در آشکارسازی جعلیات و دروغهای سیف بن عمر دروغگوی خیانتکار، بسیار موفق بوده است و این خدمتی بزرگ به حق و حقیقت است... برادر عزیزم برای اطلاع از این اختلاف، اشکالاتم بر گفتار علامه عسکری را که در جلد بیست و هفتم الصحيح من سيرة الإمام علي(ع)، آوردهام، برای شما ارسال خواهم کرد تا بدانید در مکتب اهلبیت(ع) درهای بحث علمی بر روی همگان گشوده و مناقشه در هر موضوعی با هر عالمی طبق معیارهای صحیح، مجاز است[۶].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر آمده است. کتاب به همان صورت نامهها ذکر شده؛ فقط نویسنده، به جهت فایده و توضیح بیشتر مطلب، برخی عناوین توضیحی را به تعدادی از فقرات وارده در نامههای خودش به عالم سنی، افزوده و برخی فقرات را توضیح بیشتری داده و البته فقرات افزوده را میان [] قرار داده است[۷].
ارجاعات در پاورقیها ذکر شده است. در انتهای کتاب، پس از فهرست مطالب، لیست هفتاد اثر چاپشده از همین نویسنده ارائه شده است[۸].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.