سلطان العشاق
سلطان العشاق | |
---|---|
پدیدآوران | افراسیابی، غلامرضا (نويسنده) عینالقضاة، عبدالله بن محمد (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | شکوی الغریب عن الأوطان إلی علماء البلدان |
ناشر | رها |
مکان نشر | ایران - شیراز |
سال نشر | 1372ش |
چاپ | 1 |
موضوع | عین القضاه، عبد الله بن محمد، 492 - 525ق. - عین القضاه، عبد الله بن محمد، 492 - 525ق. -- کتابشناسی - عارفان - سرگذشت نامه - عرفان |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 7الف9ع 279 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سلطان العشاق، نوشته غلامرضا افراسیابی است که در آن به شرح دیدگاهها و باورهای عین القضات (525-492ق) میپردازد. او در پایان این اثر، رسالۀ «شکوی الغریب عن الأوطان إلی علماء البُلدان» عین القضات را ترجمه کرده، با شرح کوتاهی از رجال آن به ضمیمه «حقیقت مذهب» عرضه نموده است.
افرسیابی نام کتابش را از گفتار «عزیز نسفی» در کتاب انسان کامل وی برگرفته است؛ نسفی نخستین بار، عینالقضات را سلطان العشاق خوانده بود.[۱]افراسیابی در هشت باب زندگی، زمانه و باورهای عین القضات را بررسی میکند؛ در باب نخست، نویسنده زندگی عین القضات را از منابع کهن و کنونی، با درج عین مطالب و نشانی کتابها نوشته است. این منابع عبارتند از: «درة الأخبار» ترجمه مـنشی یـزدی؛ «تاریخ الوزراء» ابوالرجاء قمی؛ «الأنـساب» و «اللباب فی تهذیب الأنساب» سمعانی؛ «معجم البلدان» یاقوت حموی؛ «نزهت الأرواح» شمسالدین شهرزوری؛ «نسائم الأسحار» منشی کرمانی؛ «تقویم البلدان» ابو الفداء؛ «میزان الاعتدال» ذهبی؛ «مرآت الجنان» یافعی؛ «طبقات الشافعیه» سبکی؛ «آثار الوزراء» سـیف الدیـن عقیلی؛ «نفحات الأنس» جامی؛ «لسان المیزان» ابن حجر عسقلانی؛ «دستور الوزراء» خواندمیر؛ «هفت اقلیم» امین احمد رازی؛ «شذرات الذهب» ابن العماد؛ «طرائق الحقایق» محمد معصوم شیرازی؛ «ریاض العارفین» رضا قلی هدایت؛ «ریحانة الأدب» محمد علی مدرس؛ «خـزینة الأصـفیاء» مفتی غلام سـرور صاحب؛ «هدیة العارفین» اسماعیل پاشا.
در باب دوم افراسیابی با شرح زندگی تا مرگ عین القضات، بر آن است که او مانند بیشتر شافعیان، پیرو اشعریان بوده است و پس از صوفیشدن، از جمود متعارف اشعری بیرون آمد و معتدل شد. او به اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم) به ویژه امیرالمؤمنین (ع) ارادت میورزید. نویسنده همچنین در این باب از «قوام الدین درگزینی» و «عزیزُالدین اصفهنی» اطلاعات ارزندهای میدهد
باب سوم پژوهشی در آثار عین القضات است؛ افراسیابی آنها را بدون تفکیکنمودن کتابهایی که به یقین از او است، از آثاری که منسوب به وی است، به خواننده میشناساند. البته او نادرستی انتساب برخی کتابها مانند «رسالة غایة الإمکان فی درایت إمکان» و «لوایح» را به خواننده نشان میدهد.[۲]
در باب چهارم و پنجم، افراسیابی پژوهش ویژهای را در باره زندگی، تکفیر و کشتن مظلومانۀ عین القضات با استناد به منابع تاریخی و تذکرهها انجام میدهد که به باور وی، دستاوردهای شگفتانگیزی از تکفیر و قتلهای تاریخی را دربر دارد. او با تاکید بر خواندن دو باب چهارم (محیط زندگی) و پنجم (ستیزه با کفر و نابکاری در اسلام)، خواسته است تا داغ کفر و الحاد و بدنامی را از پیشانی پاک مردانی چون عین القضات بزداید.[۳]
در باب ششم، افراسیابی دیدگاهها و باورهای عین القضات را در ده فصل بررسی میکند که عبارتند از: اثبات وجودخدا، نفی جـسمیت، خـلق و ایجاد، یگانگی ذات، علم خداوند به جزئیات، صـفات خـداوند، عـینیت صـفات و ذات، وحـدت ذات و تعدد صفات، پیـامبر و پیـامبری و معاد.
در باب هفتم، افراسیابی با بررسی اندیشه عرفانی عینالقضات، بر آن است که دیدگاههای او در تصوّف همانهایی است که صوفیه، پیشتر، از آنها سخن گفتهاند.، البته بیان او پخـتگی و شـور و حال افزونتری از پیشینیان دارد. نویسنده به بررسی برخی عقاید عین القضات در «طریقت» و «حقیقت» میپردازد. دریغ که او این کار را با اختصار بسیار، که تـوجیهپذیر نیست، انجام میدهد.
در باب هشتم، افراسیابی در ادامه، با نتیجهگیری از باورهای عین القضات، او را مردی موحد و مسلمان میداند. برخی عقاید او عبارتند از: محیطبودن علم خداوند به مخلوقات؛ نه عین ذات و نه غیر ذات دانستن صفات خداوندی؛ شریکنداشتن پروردگار؛ کاملبودن بذاته خداوند و صمدیّت او، حادثبودن عاَلم و کفر قائلان به قدیمبودن جهان.[۴]
شکوی الغریب عن الأوطان إلی علماء البُلدان
نوشته عین القضات همدانی است که غلامرضا افراسیابی آن را از زبان عربی به فارسی ترجمه کرده و با شرح کوتاهی از رجال آن عرضه نموده است. عینالقضات، شکوی الغریب را در یک نامۀ بلند و سرگشاده، هنگامی که در زندان بغداد بوده، به علمای همدان نوشته است و از رنجهایی که برایش پیش آمده و متهم به بیدینی گشته است و بدین سبب، از همدان به زندان بغداد افتاده است، شکایت مینماید و از خود دفاع میکند.[۵]
حقیقت مذهب
نوشته عین القضات همدانی (525-492ق) است که آن را در پایان شکوی الغریب در سه فصل آورده است. این رساله، فصل الخـتام شـکوی الغـریب به شمار میآید و سه شهادتنامۀ اعتقادی وی را دربردارد. او در «حقیقت مذهب» به ترتیب بـه وحـدانیّت و حـقانیّت حق تعالی، پیامبری حضرت رسول (ص) و به حقیقت روز رستاخیز گواهی داده و از خود رفع اتهام نموده است.[۶]
اِشکال علما به عین القضات این است کـه او بـا اعـتقادی که نسبت به نبوت دارد، اغلب خَلق را از ایمانآوردن نومید ساخته، مانع ایشان در ایمان بـه نـبوت شـده است. او پاسخ میدهد: «من به هیچ روی مدعی نیستم کـه ایمان به «نبوت» بـه ظـهور طوری بالاتر از عقل بستگی دارد، بلکه مـیگویم حـقیقت نبوت طوری است برتر از طور «ولایت» و ولایت طوری است ورای طور «عقل». عین القضات در واقع، مـیان حـقیقت نبوت و طریقۀ شناخت و اعتراف بـه آن تمایز میدهد. انتساب به طریقت «اسماعیلیه» و باور به «اتحاد خلق و مخلوق و عدم تنزیه باری تعالی از نواقص مخلوقات» از اتهامهای دیگر به او است که در پاسخ میگوید: همۀ هستی را یک وجود دربرگرفته است و تنها وجود قدیم الهی است که موجود است و موجودات حادث به راستی وجود ندارند و وجودشان تنها در ارتباط با خداوند است که معنا مییابد.[۷]
در پایان، او از عالمانی که سعایتش کردهاند، شِکوه میکند و دردمندانه میگوید: «بهتر آن است به همین اندازه بسندگی نمایم و سخن را با اینهمه دلتنگی، که گریبانگیر من شده، به درازا نکشم.[۸]
پانویس
منابع مقاله
- متن کتاب
- مقدمه نویسنده
- غلامی، طاهره، «درنگی در کتاب سلطان العشاق»، کتاب ماه دین، مرداد 1391 - شماره 178 https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/912928
- رحمتی، جمیله، «غوری در رساله شکوی الغریب»، کتاب ماه دین » مرداد 1391 - شماره 178
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/912926/