خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار

    از ویکی‌نور
    خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار
    خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار
    پدیدآورانتقی‌الدین کاشی، محمد بن علی (نویسنده)

    نصيري کهن‌مويي، محمدحسین (به کوشش)

    ادیب برومند، عبدالعلی (به کوشش)
    عنوان‌های دیگرخلاصه الاشعار وزبده الافکار. برگزيده
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1384ش
    چاپ1
    شابک964-6781-97-7
    موضوع1.شاعران ايرانی - قرن 10ق. - سرگذشت‌نامه 2.شعر فارسی - قرن 10ق. - مجموعه‌‏ها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏PIR‎‏ ‎‏3751‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏7‎‏خ‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار، نوشته میرتقی‌الدین محمد بن شرف‌الدین علی حسینی کاشانی معروف به «میرتذکره» و متخلص به «ذکری»(956 تا حدود 1022)[۱]است. او از شاعران و نویسندگان دورۀ صفوی است که دورۀ شش جلدی «تذکرة خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار» را در بازۀ زمانی نزدیک به 40 سال (از 977 تا 1016 ق) گرد‌آورده است.[۲].

    ساختار

    مبنای این تذکره بر یک مقدمه در آغاز کتاب، چهار فصل در باب عشق، چهار رکن در ذکر شاعران متقدم (دربردارندۀ 247 سراینده) و خاتمه‌ای با یک مقدمه و دوازده اصل با 414 سُراینده است که هر یک از این اصل‌ها به شاعران ناحیه‌ای از روزگار مؤلف می‌پردازد. ذیلی نیز در پایان اصل‌های دوازده‌گانه آمده که در مجموع، شعرهای 206 سراینده را بدون ذکر شرح حال آنان دربردارد. با شمارش این 206 نفر شمار شاعران خلاصةالأشعار به 867 شاعر می‌رسد. ذیل دیگری نیز در پایان مجلد چهارم خلاصةالأشعار موجود است که در کتابخانه بانکی‌پور نگهداری می‌شود و نذیر احمد از میان شاعران آن، بیست شاعر را معرفی کرده است. از این کتاب دستنویس‌های بسیاری در کتابخانه‌ها موجود است که در بخش شناخت‌نامۀ کتاب «میر تذکره» به سی و شش دست‌نویس اشاره شده است.[۳]

    ارکان اربعه

    رکن‌های چهارگانۀ کتاب به شاعران متقدم پارسی (247 سراینده) و شعر آنان اختصاص دارد و با شرح حال و ذکر اشعار عنصری بلخی(متوفای 431ق) آغاز شده و با شرح احوال و اشعار غزالی مشهدی(متوفای 980ق) پایان می‌یابد.

    رکن اول، مشتمل بر دو جلد و حاوی احوال و اشعار قصیده‌سرایان قدیم از آغاز عهد غزنوی تا قرن هشتم است.

    رکن دوم، شامل احوال و اشعار غزل‌سرایان و برخی قصیده‌سرایان تا پایان قرن هشتم است.

    رکن سوم، حاوی تراجم و اشعار غزل‌سرایان و برخی قصیده‌سرایان از حافظ به بعد است.

    رکن چهارم، دربردارندۀ شرح حال و اشعار شعرای زمان سلطان‌حسین‌میرزا از جامی تا زمان تألیف کتاب است.[۴]از این چهار رکن تاکنون هیچ رکنی چاپ نشده است.[۵]

    خاتمه

    بخش خاتمۀ خلاصة الأشعار خود، از دوازده اصل شکل یافته و هر اصل (با ترتیب شمارۀ آن) به ذکر شاعران یک ناحیه از نواحی ایران (کاشان، اصفهان، قم، ساوه، قزوین، گیلان و دارالمرز مازندران، تبریز و آذزبایجان، یزد و کرمان و هندوستان، شیراز و نواحی آن، همدان و فراهان، ری و استرآباد و خراسان) می‌پردازد.[۶]این بخش شرح 414 شاعر هم‌عصر مؤلف را دربردارد که برخی را دیده بوده و به خدمت رسیده؛ برخی را ندیده؛ برخی زنده بوده‌اند؛ و برخی روی در نقاب خاک کشیده بوده‌اند.[۷]‏البته، تا کنون هیچ دست‌نویسی از خلاصة الأشعار که همۀ کتاب را دربرداشته باشد، یکجا به دست نیامده است اما نسخه‌های بی‌شماری از بخش‌های مختلف کتاب در کتابخانه‌های جهان پراکنده است. شاید روزی به نمایۀ کامل و دقیقی از آن بتوان دست یافت.[۸]

    شیوۀ نگارش

    حجم شعرهای برگزیده در این اثر یا اهمیت شعر شاعر را نشان می‌دهد و یا صرفا به کیفیت والای ادبی او ربطی ندارد و کاشی، شاعر و شعر او را با توجه به جایگاه او در میان هم‌عصرانش و یا با عنایت به منزلت اجتماعی او در خلاصةالأشعار آورده است؛ برای نمونه، کسی مانند «میرمعصوم نامی بکری» بسیار ناشناخته است اما نویسنده، او را بیش از حد و قدرش ستایش می‌کند.[۹]از این رو، در ذکر احوال شاعران هم گاهی جنبه بی‌طرفی را رعایت نکرده و شاعر درجه چندم را در طراز شاعری فحل و توانمند قرار داده است.[۱۰]البته، تمایز خلاصةالأشعار با دیگر تذکره‌ها همین شناساندن شاعران گمنام است؛ عرشی یزدی، سپهری زواره‌ای، صافی بمی، نیازی کرمانی و... نمونه‌هایی از این دست‌اند.

    همچنین این اثر، منبع خوبی برای تصحیح دیوان‌های شاعران نامدار است به گونه‌ای که گاه، شعری در این اثر از وحشی بافقی، فیضی دکنی و سنجر کاشانی هست که در بسیاری از دست‌نویس‌های دیوان‌های این شاعران یافت نمی‌شود.‏[۱۱]بیشتر شاعرانی که در بخش معاصران خلاصةالأشعار از آنان نام برده شده است، پیروان مکتب وقوع اند.[۱۲]کاشی در نقل اشعار شاعران به قصیده و غزل و رباعی و ترجیع‌بند و ترکیب‌بند بسنده کرده و از آوردن مثنویات چشم‌پوشیده است.[۱۳]

    سبک نویسندگی کاشی بیشتر، ساده و با سجع‌های ملایم و مقبول است. در میان گفته‌های او نیز، داده‌های سودمندی از جامعه ادبی و شیوۀ سخنوری به دست می‌آید. اما او گاهی اسیر لفّاظی و سجع‌پردازی‌های متکلف می‌گردد؛ اغراق‌های او دربارۀ جایگاه ادبی فیضی دکنی، اوصاف اکبرشاه و شاه عباس صفوی اینچنین‌اند. دیگر اینکه، گاهی از وصف شاعر و شعرش فراتر می‌رود و به توصیف زادگاه او و خُلقیات مردم دیارش می‌پردازد و فارغ از اینکه از موضوع بحث بیرون رفته است، سخن را با ذکر فضیلت‌های اخلاقی و روایت‌ها و امثال و حِکم به درازا می‌کشاند.[۱۴]

    آنچه درباره کتاب باید گفت، عشق و دلبستگی پایان‌ناپذیری است که نویسنده آن، به شعر و شاعری داشته و چنان مجذوب آن بوده که زندگانی خود را وقف این کار کرده است. وی برای تهیه یک شرح حال از نامه‌نگاری و تحقیق همه‌جانبه و دعوت شاعران و یا مسافرت برای دیدارشان خودداری نداشته و به طور مستمر از پی‌جویی احوال شاعران زمان، چیزی فروگذار نمی‌کرده است. وی تذکره‌نویسی را از استاد عنصری آغاز کرده و تا معاصران خویش ادامه داده و در نقل اشعار آنان، سنگ تمام گذاشته است.[۱۵]

    اصل‌های دوازده‌گانۀ بخش خاتمه

    اصل اول: «بخش کاشان»

    این بخش نخستین قسمت از بخش خاتمه است که با احوال و شعرهای شاعران کاشان آغاز می‌شود و عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی بر آن پاورقی زده، ویرایشش نموده و تصحیحش کرده‌اند. کاشی چونکه خاتمه را با این اصل آغاز کرده، بر آن مقدمه‌ای نوشته است؛ آغاز این مقدمه، سپاس از پروردگار، ستایش پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع)، مدح شیخ صفی‌الدین اردبیلی و شاه عباس صفوی و مناجات با خداوند است. سپس، کاشی پس از اشاره به تقسیمات کتاب، حدیث حُبّ الوطن را بهانه کرده و اصل‌های دوازده‌گانه را با زادگاه خود، «کاشان» آغاز می‌کند.[۱۶]کاشی شاعران زادگاهش را در دو فصل آورده است؛ نخستین فصل برای آنانی است که هنگام نوشتن این اثر زنده بوده‌اند و «در عرصه حیات جلوه‌گرند» و در دومین، برای آنانی که «رخت هستی از دامگاه فنا به آرامگاه بقا کشیده‌اند».[۱۷]برومند نیز در مقدمه‌اش به تناسب زمان تألیف کتاب، به تشکیل دولت صفوی، ویژگی‌های شعری و سبک‌های رایج آن زمانه پرداخته است.[۱۸]

    اصل دوم: «بخش اصفهان»

    این بخش را عبدالعلی ادیب برومند(1395-1303ش) و محمدحسین نصیری کهنمویی تصحیح کرده‌اند. در این بخش شرح حال 47 شاعر آمده است که آثارشان جز شعرهای حکیم شفایی به چاپ نرسیده است. مصححان اذعان دارند که آگاهی از برخی از این شاعران در دسترس نیست و شعرهایشان نیز در جایی یا اصلا دیده نشده و یا بیش از چند بیت شنیده نشده است. برای همین، بخش اصفهان از ارزش تاریخی والایی برخوردار است. شاعران برگزیده در این بخش عبارتند از: شکیبی اصفهانی، نوری، حکیم شفایی، ضمیری اصفهانی، پیری، نیکی اصفهانی و باباشاه و چند نفر دیگر که در مکتب وقوع و شیوۀ معنی طرازی اشعار آبداری از خود به یادگار گذاشته‌اند. شاعران اصفهان در دوره عباسی، بویژه از پادشاهی شاه طهماسب تا میانۀ عهد شاه عباس، بیشتر در سبک ساده و خودمانی «مکتب وقوع» شعر می‌سروده‌اند و به مکتب طرازی -که در استعاره، تمثیل، تشبیه و تفکر خلاق پیچیده است- توجه کمتری می‌شده است. مصححان ناخوانا بودن و یا بدخط بودن متن را با بهره‌گیری از وزن‌شناسی اصلاح کرده‌اند.[۱۹]

    اصل سوم و چهارم: «بخش قم و ساوه»

    کاشی این بخش را در سال 1000 هجری قمری تدوین کرده است. این بخش با تصحیح علی‌اشرف صادقی ارائه شده است.

    او از پنج نسخه برای تصحیح کتاب بهره گرفته است:

    دو نسخه در مجلس شورای اسلامی، دو نسخه در کتابخانه اینداآفیس و یک نسخه در مجلس سنای دوره پهلوی. از میان این‌ها، نسخه شماره 334 مجلس شورای اسلامی مبنای پژوهش او گشته و برای ویرایش آن از نسخه‌های دیگر بهره برده است.

    صادقی رسم الخط کتاب را به شیوۀ امروزی ویرایش نموده است.[۲۰]

    اصل پنجم و ششم: «بخش قزوین، گیلان و دارُالمرز و نواحی آن»


    این بخش را سیدمحمد دبیرسیاقی و مهدی ملک‌محمدی تصحیح و ویرایش کرده‌اند. در این اصل، شرح حال و نمونۀ شعر 25 تن از شاعران دارالسلطنۀ قزوین و 18 تن از شاعران دارالمرز -گیلان و مازندران-، که با کاشی هم‌عصر بوده‌اند، گردآوری شده است.

    دبیرسیاقی نسخۀ مجلس شورای اسلامی (ش: 5506) را کامل‌ترین دانسته و آن را برای ویرایش و تصحیح مبنا گرفته است. او از نسخه دیگر مجلس شورای اسلامی (َش: 4549) نیز بهره‌برده است. این نسخه، هرچند به خط کاشی است، اما شاعران اصل اول تا هفتم آن آشفته و درهم بوده و صفحه‌شمارش پریشان و نامرتب است و صفحه‌های افتاده دارد. تاریخ کتابت نیز ندارد.[۲۱]

    اصل ششم «بخش گیلان و دارالمرز مازندران»، جداگانه با تصحیح و ویرایش امُ‌البین صادقی ارائه شده است. صادقی نسخۀ کتابخانه مجلس شورای ملی (ش: 334) را مبنا گرفته است. ادامۀ این نسخه در کتابخانه ادیب برومند یافت می‌شود. نسخه‌های دیگر نیز از کتابخانه‌های مجلس شورای ملی (ش: 4549)، ایندیاآفیس (ش: 668)، مجلس سنا (ش: 244)، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به کار او آمده‌اند.(ش: 59)[۲۲]

    اصل هفتم: «بخش تبریز و آذربایجان و نواحی آن»

    این بخش را رقیه بایرام حقیقی تصحیح کرده است. او درآغاز، به زندگی کاشی و ساختار کلی خلاصةالأشعار پرداخته است.[۲۳]حقیقی برای ویرایش و تصحیح خود، از دست‌نویس کتابخانه مجلس شورای اسلامی (ش:334) بهره برده و آن را کاملترین نسخۀ هفت اصل اول خاتمه می‌داند. دست‌نویس‌های دیگر از کتابخانۀ مجلس (ش:4549) و (ش:244)، دست‌نویس دانشکدۀ ادبیات (ش: 59ج) و دستنویس ایندیا آفیس (ش: 668) به کار ویرایش او آمده‌اند.[۲۴]حقیقی ادعا دارد که تعداد شاعران این اصل بیش از 35 تنی است که کاشی در این اصل آورده است. او سپس، این 35 شاعر را در مقدمه‌اش به گونه‌ای کوتاه و فهرست‌وار، با بهره‌گیری از خلاصةالأشعار و منبع‌های دیگر معرفی نموده است.[۲۵]و چون بیشتر شاعران این دوره در مکتب وقوعی شعر می‌سروده‌اند، توضیحی در بارۀ ویژگی‌های آن (بویژه شیوع آن در تبریز) و سرانجام ناکام این مکتب داده است.[۲۶]

    اصل هشتم: «بخش یزد و کرمان و نواحی آن»

    این بخش از خاتمۀ خلاصة الأشعار (جلد هفتم) ویژۀ شاعران یزد، کرمان و نواحی آن و دیار هندوستان است که با تصحیح سید علی میرافضلی انجام یافته است. نویسنده در میان سال‌های 981 تا 1013ق، سرگذشت 40 سخنور و 7371 بیت شعر را در دوفصل تهیه کرده است؛ فصل نخست از وحشی بافقی تا صوفی اردستانی و فصل دوم شرح شاعران کرمان، بم، سیستان، کابل، بدخشان، دکن، کشمیر و جاهای دیگر هندوستان است که از امیرشمس‌الدین محمد صدر کرمانی تا صانعی بدخشانی را دربرمی‌گیرد.[۲۷]اصل هشتم با نظارت خود کاشی تدوین و ویرایش نهایی شده و کامل‌ترین دست‌نویس بخش خاتمه است.[۲۸]برای تصحیح این بخش یک نسخۀ اصلی و چند دستنویس در اختیار میرافضلی بوده است که نسخۀ کتابخانۀ شخصی عبدالعلی ادیب اساس کار او شده و نسخه‌های دیگر به یاری او آمده‌اند.[۲۹]پیشتر، احمد گلچین‌معانی بر این نسخه حاشیه زده و نیز از شاعرانش فهرست تهیه نموده که آن‌ها ضمیمۀ پایان کتاب شده‌اند.[۳۰]

    اصل نهم: «بخش شیراز و نواحی آن»

    این بخش با تصحیح نفیسه ایرانی(1364ش) ارائه شده است. کاشی در این بخش، بسیاری از اطلاعات خود را در بارۀ شاعران فارس از طریق منبع‌های زیر به دست می‌آورده است: الف. شاعرانی که از فارس به کاشان سفر کرده بودند (ذیل غیرتی، ابوالقاسم کازرونی و حامد بهبهانی)؛ ب. شاعرانی که در سفرهای خود با آنان دیدار داشته است (ذیل صحیفی)؛ پ. جُنگ‌ها و تذکره‌ها (ذیل مکتبی)؛ و ت. گفته‌های معتمدان (ذیل میرهیبت‌الله غریبی).[۳۱] ایرانی برای تصحیح خلاصةالأشعار، دستنویس کتابخانه شخصی عبدالعلی ادیب برومند (نسخه ب) را -که کاملترین نسخه است- مبنا گرفته و از نسخه‌های دیگر برای ویرایش آن بهره برده است.[۳۲]او برای ویرایش این نسخه از رسم الخط پیشنهادی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیروی کرده است؛ واژه‌هایی مانند: گریهای- گریه‌های، زادهای-زاده‌های، پروانۀ- پروانه‌ای، کتابة- کتابت، جاهی- جایی، نداهی- ندایی، غلطیدن- غلتیدن، طپیدن- تپیدن و... اصلاح شده‌اند. البته او رسم الخط همزه را کمتر تغییر داده است.[۳۳]پایان‌بخش کتاب، فهرستی از کسان، جای‌ها و کتاب‌ها است.[۳۴]

    اصل دهم: «بخش همدان و فراهان»

    این بخش به شیوۀ امروزی چاپ نشده است.

    اصل یازدهم: «بخش ری و استراباد و نواحی آن بلاد»

    این بخش، در دو فصل تنظیم شده است؛ فصل نخست، ویژۀ شاعران ری (15 شاعر) است و فصل دوم، در بارۀ سرایندگان استرآباد (16شاعر) است. دو ویژگی در این بخش نمود یافته است:

    یکی اینکه، صاحبان تراجم این اصل، از طبقات گوناگون اجتماعی انتخاب شده‌اند که می‌توان آنان را از این حیث، عموما در دو دسته گنجاند: الف- وابستگان به دربار سلطنت و عوامل حکومت: مانند قاسم‌بیگ حالتی از امیرزادگان ترک، قاضی محمد، قاضی عطاءالله و مولانا علی نیازی، از حاضران در مجالس شاه تهماسب؛ خواجه محمدشریف هجری و میر محمدیوسف صدر، از وزرای صفویه و.... ب) صاحبان مشاغل غیردرباری و مردمی: مانند قاضی عبدالله که زراعت می‌کرده و مولانا فهمی و مولانا ناطفی که بارزگانی پیشه گرفته بودند و...

    دوم اینکه، در این بخش اشاره به سبک و تتبعات ادبی و نقد و نظر یا جانب‌داری از شعر برخی سرایندگان شده است. در این باره، تقی‌الدین، جز کاربرد واژگان و اصطلاحات عمومی با رنگ ‌و بوی نقد ادبی در معرفی قریحۀ سخنوران، در لابه‌لای نوشته‌های خویش، گریزی هم به اسلوب ویژه شاعری بعضی از آن‌ها می‌زند و گاه، سخت و کوتاه به داوری سروده‌هایشان می‌نشیند[۳۵]ویرایش این اصل بر مبنای نسخۀ کتابخانه عبدالعلی ادیب برومند و با مقابلۀ نسخه‌های دیگر انجام شده است.[۳۶]

    اصل دوازدهم: «بخش خراسان»

    این بخشِ خاتمه را خطۀ خراسان شکل داده است. تصحیح آن با عبدالعلی ادیب برومند(1395-1303ش) و محمدحسین نصیری کهنمویی است. این کار با نسخه‌ای از آنِ ادیب برومند انجام یافته است. این نسخه، قسمت دوم بخش خاتمه را که در 1013 هجری قمری نوشته شده، دربردارد. نسخه‌ای از کتابخانه موزه ملی ملک و جُنگ تذکرةالشعرا نیز برای ویرایش و تصحیح خلاصةالأشعار به کارآمده‌اند.[۳۷]

    برومند نیز در مقدمه، به تاریخ عهد تیمور تا ظهور صفویان پرداخته و به سبک رایج شعر (مکتب وقوع) در دوره صفوی اشاره نموده [۳۸]و شیوۀ نویسندگی کاشی را توضیح داده و از ارزش کار او سخن گفته است.[۳۹]

    پانویس

    1. ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص9
    2. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص 22
    3. ر.ک: ایرانی، نفیسه، ص10
    4. ر.ک: صادقی علی‌اشرف، ص9
    5. ر.ک: همان، ص11
    6. ر.ک: همان، ص10
    7. ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص9
    8. ر.ک: همان، ص13
    9. ر.ک: همان، ص11
    10. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص25
    11. ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص12
    12. ر.ک: بایرام حقیقی، رقیه، اصل تبریز و آذربایجان، ص78
    13. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص24
    14. ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص12
    15. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص23
    16. ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص12-1
    17. ر.ک: همان، ص13و619
    18. ر.ک: همان، ص44-11
    19. ر.ک: عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، اصل اصفهان، ص16-15
    20. ر.ک: صادقی، علی‌اشرف، اصل قم و ساوه، ص13-11
    21. ر.ک: دبیرسیاقی، سیدمحمد، اصل قزوین، گیلان، ص15
    22. ر.ک: ام البنین صادقی، اصل گیلان و دارالمرز مازندران، ص51-48
    23. ر.ک: بایرام‌حقیقی، رقیه، اصل تبریز و آذربایجان، ص35-17
    24. ر.ک: همان، ص40-37
    25. ر.ک: همان، ص78-40
    26. ر.ک: همان، ص115-78
    27. ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص10-9
    28. ر.ک: همان، ص11
    29. ر.ک: همان، ص13
    30. ر.ک: همان، ص16
    31. ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص10
    32. ر.ک: همان، ص17
    33. ر.ک: همان، ص17-15
    34. ر.ک: همان، ص479-443
    35. ر.ک: موسوی، مرتضی، مساح، رضوان، اصل ری و استرآباد، ص19-18
    36. ر.ک: همان، ص22
    37. ر.ک: برومند، ادیب، اصل خراسان، ص25
    38. ر.ک: همان، ص18-9
    39. ر.ک: همان، ص24-22

    منابع مقاله

    1. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش کاشان)، به تصحیح به تصحیح عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1384ش.
    2. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش اصفهان)، به تصحیح عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1386ش.
    3. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش قم و ساوه)، به تصحیح علی‌اشرف صادقی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1392ش.
    4. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش قزوین و گیلان)، به تصحیح سیدمحمد دبیرسیاقی و مهدی ملک‌محمدی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1396ش.
    5. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش گیلان و دارالمرز مازندران)، به تصحیح به تصحیح ام‌البنین صادقی، تهران، انتشارات سفیر اردهال، چاپ اول، 1392ش.
    6. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش تبریز و آذربایجان و نواحی آن)، به تصحیح رقیه بایرام حقیقی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1395ش.
    7. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش یزد و کرمان و نواحی آن)، به تصحیح سیدعلی میرافضلی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1395ش.
    8. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش شیراز و نواحی آن)، به تصحیح نفیسه ایرانی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1392ش.
    9. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش ری و استرآباد و نواحی آن)، به تصحیح مرتضی موسوی و رضوان مساح، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1399ش.
    10. کاشانی، میرتقی‌الدین، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش خراسان)، به تصحیح عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1393ش.


    وابسته‌ها